هدف از این مقاله این است که به مردم عادی کمک کند که وقتی عزیزان و دوستانشان گرفتار افسردگی مزمن میشوند و به فکر خودکشی میافتند، پیش از آن که از کمک تخصصی بهرهمند شوند، و حتی در طول مداوا، به حرفهای آنها گوش دهند و از آنها حمایت کنند.
کتاب عظیم جوزف هنریک، عجیبترین مردم جهان، خیلی زود به اثری در یک ژانر خاص تبدیل شده است: چیزی که شاید بتوان آن را «تکاملگرایی اجتماعیِ معاصر» نامید که به دست فردی دانشگاهی برای مخاطبی عام و عمدتاً غیردانشگاهی نوشته شده است. شناختهشدهترین اثر در این ژانر کتابِ جَرِد دایموند با عنوان تفنگها، میکروبها، و فولاد (1997) است.
«نمیتوانستم به خانوادهام بگویم». این جملهای است که در مورد بسیاری از آزاردیدگان جنسی مصداق دارد. بخش بسیار کوچکی از آزاردیدگان از تجربهی تلخ خود با دیگران حرف میزنند و این دیگران، حداقل در ایران و برپایهی مشاهدات (چون هیچ آمار رسمی در این باره وجود ندارد) شامل خانوادهی درجهی یک نمیشود. خانواده معمولاً آخرین جایی است که در آن، فرد آزاردیده سکوتش را میشکند و از آنچه بر او رفته سخن میگوید.
در سراسر جهان آمار ازدواج در حال کاهش است. میزان تولد کودکان خارج از پیمان زناشویی بیسابقه است. یک صاحبنظر با بازنگری این روندها هشدار داده است که «آخرالزمان ازدواج ممکن است نزدیک باشد». آیا چنین حرفی درست است؟ آیا واقعاً ازدواج محکوم به فناست؟ و اگر چنین است، چرا؟ چه چیزی در حال ویران کردن قدیمیترین نهاد جهان است؟
از جنایت و اختلالات روانی و فقر و آزار جنسی در آلمان و آلبانی و رومانی گرفته تا همجنسگراهراسی و خیانت و خشونت و سوءتفاهم میان نسلها در گواتمالا و تونس و فرانسه، خانوادهها در سراسر دنیا با مشکلات گوناگونی دست و پنجه نرم میکنند. عرفان ثابتی به مناسبت روز جهانی خانواده (۱۵ مه) به معرفی و مرور ۸ فیلم جدید پرداخته است که در جشنوارههای بینالمللی درخشیدهاند.
سر و صدای دعواهای همسایهی ما این روزها بیشتر از همیشه به گوش میرسد. همهی اعضای خانواده دور هم جمعاند، قرار است برای محافظت از خود و دیگران در برابر کرونا، تا جایی که میشود بیرون نروند. همه جا حرف فاصله است، اما رعایت فاصلهی اجتماعی به معنای نزدیکی فیزیکی درون خانوادههاست، و این نزدیکی اختلافات و مشکلات را عیانتر و شدیدتر کرده است.