مصرفگرایی چه پیامدهایی برای روابط جنسی دارد؟ چه تفاوتهایی میان پیوندهای «آنلاین» و «آفلاین» میتوان یافت؟ چرا همزمان با گسترش روابط جنسی گوناگون میان شمار فزایندهای از مردم، احساس حقارت، تنهایی و میل شدید به پیوندهای گرم انسانی افزایش یافته است؟
اکنون مدتی است که «اعتماد» و دوران عسرتش در کانون توجه نسخهپیچهای امور اجتماعی و سیاسی قرار گرفته، نسخهپیچهایی که از لجاجت بیماریهای گوناگون بیمارانشان نگراناند، و از مقاومت سرسختانهی این بیماریها در برابر درمان و از بیهودگی چشمگیر داروهای موجود در قفسهی داروخانهها سرخورده و مأیوس شدهاند.
مخالفان دین، که به فایدهی کاربردهای بشریِ مذهب و ارزش تأثیرگذاری آن بر زندگی انسان شک دارند، میخواهند عقاید دینی را بیاعتبار کنند و میگویند که مردم این عقاید را (برخلاف شناخت سکولاری که «متخصصان» عرضه میکنند) بر اساس «ایمان» میپذیرند، نه «دلیل و مدرک».
آمارتیا سِن در جستار «عدالت در دنیای جهانی» (۲۰۱۱)، و همچنین پیشتر در کتاب «ایدهی عدالت» (۲۰۰۹)، بدون حاشیهروی به ما میگوید که از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ چه درسهایی میتوان آموخت: ثروت آدمهای بسیار پولدار تا حدی کاهش یافت اما کمدرآمدترین افراد، آدمهای مستقر در «قاعدهی هرم»، در سطح محلی یا جهانی، بودند که بیش از همه از این رکود آسیب دیدند.
کامو اعتراف میکرد که «به تاریخ انسانی بدبین و به انسان خوشبین است»، انسانی که تأکید میکرد، «تنها آفریدهای است که نمیپذیرد آن چه هست باشد.» به نظرِ کامو، «آزادی انسان چیزی نیست جز امکانِ بهتر بودن» و «تنها راهِ برآمدن از پسِ جهانی ناآزاد این است که چنان کاملاً آزاد شوید که وجودتان سراپا عصیان باشد.»
اعتبار بانکی در آمریکا به ندرت چنین ارزان بوده است. بانک مرکزی آمریکا با نرخ بهرهای نزدیک به صفر به بانکها پول قرض میدهد. این وضعیت ثروتمندان را تشویق میکند تا برای ثروتمندتر شدن قرض بگیرند. اما همین امر مانعی در برابر افراد کمدرآمد و نه چندان ثروتمندی است که خیلی دلشان میخواهد قرض بگیرند تا بیش از این در فقر فرو نروند. یک بار دیگر معلوم میشود که عملیات «نجات اقتصاد کشور» به این معنی است که بگذاریم ثروتمندان ثروتمندتر شوند. مگر کسی هم دلش برای فقرا میسوزد؟