لحظاتی در زندگی هست که همهی آدمها باید نوعی قهرمان بشوند. اگر شاعر هستی، با کلماتت میجنگی، اگر نقاش هستی با نقاشیهایت... اما نمیتوانی بگویی ببخشید من شاعرم مرا معاف کنید. وقتی تا این حد رنج، نابرابری و بیعدالتی در جهان هست نمیتوانی چنین چیزی را بر زبان بیاوری.
در آذربایجان، مفهوم گذار و وضعیت عادی مکرراً تغییر کرده است. از زمان سقوط شوروی «گذار به وضعیت عادی» به یک هنجار مبدل شده است. با وجود آن که هیچگاه بحثی عمومی دربارهی تعریف وضعیت عادی در جامعه در نگرفته است اما هر «دورهی گذار» مشحون از امید به این بوده است که به زودی به «زندگی عادی»ای که میخواستیم دست خواهیم یافت.
صدمات و بلایای حاصل از دو جنگ جهانی و اضطراب نسبت به آغاز سومین جنگ جهانی همهی مبانی فکری و اخلاقیِ گذشته را متزلزل کرد. بشر در پی یافتن پاسخ به پرسشهای جدیدی بود تا زندگی پس از جنگ را بر اساس آنها تعریف کند اما مکاتب فلسفی و هنری قدیم قادر به پاسخگویی به آنها نبود.
حرف زدن از خشونت خانگی علیه زنان در ایران، تکراری شده است. زخم ناسوری است که درمانش نیازمند قانونی برای مجازات خشونتگران و نهادهایی برای حمایت از خشونتدیدگان است. واکنش قانونگزاران و مجریان قانون اما انکار این خشونتها و پاک کردن صورت مسئله است.
شرایط کنونی عالم ما را به صلح و آشتی با خود و با دیگران فرا میخواند، به سرزمینهای سبز، به آسمان آبی، به هوای پاک، به چشمههای روشن جاری. شرایط کنونی دنیا ما را به بازتعریف زندگی فرا میخواند.
از آلمان تا نیوزیلند و از دانمارک تا تایوان، زنان با اعتماد به نفس بحران ویروس کرونا را مدیریت کردهاند. البته بسیاری از کشورهایی هم که رهبران مرد دارند ــ ویتنام، جمهوری چک، یونان، استرالیا ــ عملکرد موفقیتآمیزی داشتهاند. اما رهبران زن به ندرت عملکرد بدی داشتهاند.