یک قرن است که دولت ترکیه «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده میگیرد و به ترکِ «خالص» بودن ارزش میگذارد. اما ترکها تنوع قومیتی خود را درک کردهاند، و ایدهی «پاکی نژادی» که دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، در حال فروپاشی است.
هویت ملی امری اتفاقی و تصادفی است. من دخالتی در بریتانیایی به دنیا آمدن خودم نداشتهام، هرچند از نظر فرصتهای زندگی و برخورداری از حقوق سیاسی بسیار خوششانس بودهام. در نتیجه، این امر صرفاً همان اندازه غرورآفرین است که مثلاً زاده شدن در میانهی قرن بیستم.
هویت ملی امری اتفاقی و تصادفی است. من دخالتی در بریتانیایی به دنیا آمدن خودم نداشتهام، هرچند از نظر فرصتهای زندگی و برخورداری از حقوق سیاسی بسیار خوششانس بودهام. در نتیجه، این امر صرفاً همان اندازه غرورآفرین است که مثلاً زاده شدن در میانهی قرن بیستم.
فرهنگ عامهپسند امروزی به شدت درگیر نبرد بین نیروهای خیر و شر، و بین آدمخوبها و آدمبدهاست. این نبردِ قاطعانه در قصههای عامیانهی سنتی وجود نداشت. چرا چنین تحولی اتفاقی افتاده، و چه چیزی در این فاصله تغییر کرده است؟
در واکنش به موج مخالفت با «جهانی شدن» در سالهای اخیر، بسیاری از مفسران چپگرا صرفاً پوپولیسم راستگرا، ملیگرایی افراطی، و عوامفریبی سیاسی را به عنوان دلایل این پدیده معرفی میکنند. در همین حال، بسیاری از اقتصاددانان و سیاستمداران حامی «جهانی شدن» دیدگاه خود را عوض کرده و، با اعتراف به جنبههای زیانبار آن، خواهان جبران اشتباهات شدهاند.
روند «جهانی شدن»، که از چند دهه پیش آغاز شده و به سرعت ادامه و گسترش یافته، به اعتقاد اکثر اقتصاددان، منافع متقابل کشورهای سراسر دنیا را تأمین کرده و افزایش داده است. با این حال، این روند در سالهای اخیر با اعتراضات جدی مواجه شده است. «جهانی شدن» چه پیامدهایی داشته، و دلایل مخالفتها با آن چیست؟