«ما و آنها» رمانیست به انگلیسی، نوشتهی بهیه نخجوانی، که داستان خانوادهای پراکنده در ایران و اروپا و آمریکا را روایت میکند، و آنچنان که اهل نظر میگویند، نمونهی برجستهای از «ادبیات آستانه» و نقل احوال دیاسپورای ایرانیست. ماه پیش، جلسهای برای کتابخوانی و گفتگو با بهیه نخجوانی دربارهی این داستان، در دانشگاه نورتوسترن در شیگاگو برگزار شد که گزارشی از آن را در ادامه میخوانید.
در حالی که بسیاری از نشریات معتبر، رسانههای جهانی و نهادها و انجمنهای بینالمللی هر یک به نحوی یک عمر فعالیتهای فرهنگی و بشردوستانهی وارتان گریگوریان را گرامی داشتهاند، وی همچنان در زادگاه خود ایران، وطنی که آن را در نوجوانی ترک کرد، کمتر شناخته شده است. با علی بنوعزیزی، استاد علوم سیاسی در کالج بوستون و رئیس پیشین انجمن ایرانپژوهی و انجمن مطالعات خاورمیانه، که وارتان گریگوریان را از نزدیک میشناخت گفتگویی انجام دادهایم.
راهی برای بقا و زندهماندن. راهی برای امرار معاش. هویتِ نسل ما را نمیتوان با یک مکان جغرافیایی معین کرد. بیشتر از مکان، این تجربهی ماست که هویت ما را تعریف میکند؛ تجربهی مشابهِ همیشه در مهاجرت بودن، تعلقنداشتن، طردشدن و تاریخ مشترک داشتن. برای بسیاری از افغانها، مهاجرت «راهی برای زندگی» است.
در این دفتر، مروری به مسئلهی مهاجران در ایران داشتهایم و بخشی کوتاه از تجربهی آنها را نیز مرور کردهایم. اقلیتی که «دیگری» و «بیگانه» تصور شده و خصوصاً در چهار دههی اخیر، امکانِ پذیرش در جامعهی ایران و حتی گاه برخورداری از حقوق اولیهی خود را نیز نداشته است.
افزایش میزان مهاجرت و تعداد مهاجران در کل دنیا و بهویژه در کشورهای غربی و اروپایی، به انبوهی از درگیریهای پیدا و پنهان میان اکثریتها و اقلیتهای قومی در این کشورها دامن زده است. لیاو اورگاد در کتابش به رابطهی میان اکثریت و گروههای اقلیت در نظامهای لیبرال-دموکراتیک معاصر میپردازد.
امروز حدود ۵ میلیون از اتباع ترکیه در خارج از مرزهای این کشور زندگی میکنند و این روند مهاجرت همچنان ادامه دارد. هر چند به دلایلی که در ادامه میخوانید، بایگانی کامل و تاریخچهی دقیقی از ادبیات نسل اول مهاجران ترک در دسترس نیست اما دستکم این متون پرشمارند و دربارهی آن نیز بسیار نوشته شدهاند. در نتیجه، این مقاله تنها روزنهای به این خردهفرهنگ پویا به روی علاقهمندان خواهد گشود.