هویت ملی چیست؟ ایرانی بودن چه مؤلفههایی دارد؟ و چه نسبتی با ناسیونالیسم ایرانی میتواند برقرار کند؟ در سلسله گفتگوهایی دربارهی آیندهی ایران، این پرسشها را این بار با حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه و نمایندهی سابق مجلس در ایران، در میان گذاشتهایم.
در سال 2011، در اوج بهار عربی، هزاران نفر در میدان تحریر شعار میدادند: «نان! کرامت! آزادی!» من تنها در میان جمع ایستاده بودم و به کارگر میانسالی فکر میکردم که ده سال قبل در بوئنوس آیرس به من گفته بود چرا او و همکارانش در دوران فروپاشی اقتصادی آرژانتین، کارخانهای را اشغال کرده بودند. او تند و تند دلایلی مثل گرسنگی، فقر و نابرابری را برمیشمرد. اما ناگهان لحنش تغییر کرد: «و ]دلیل دیگر این که[ رئیس هیچوقت به ما سلام نمیداد، و با این کار کرامت ما را نقض میکرد.»
من در ترکیه به دنیا آمدم و اکنون در لوند، در جنوب سوئد، زندگی میکنم. به احتمال زیاد، در اکثر عمرم جهانوطنی اصیل بودهام، و به این امر افتخار میکردهام. اما در عین حال، آنقدر در کنسولگریها و فرودگاههای کشورهای مختلف اروپایی در حسرت دریافت روادید بلندمدت شِنگِن یا زیر نگاههای حاکی از بدگمانیِ مأموران گمرک بودهام که دیگر باور نمیکنم که میتوان با گذرنامهی ترکیه «شهروند ناکجا» بود.
همدلی یعنی این که تصور کنیم که در ذهن دیگران چه میگذرد، بفهمیم که آدمهای مختلف دیدگاههای متفاوتی دارند، و به افکار و احساساتشان واکنش عاطفی مناسبی نشان دهیم. پس از سالها تحقیق دربارهی اوتیسم و ماهیت همدلی، دریافتهام که همدلی یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی ما است. همدلی رهیافت بسیار مناسبی برای حل اختلاف است، رهیافتی که در مقایسه با دیدگاههای عمدتاً نظامی، اقتصادی یا حقوقی امتیازاتی دارد.
خیزش ملیگرایی هندو به تجدید حیات سنت «شاعری» در دهلی انجامیده است، سنتی که از نظر تاریخی با سیاست مقاومت گره خورده است. ورزشگاه هاکیِ دهلی از چهاردهم تا شانزدهم دسامبر گذشته میزبان «جشنِ ریخته»، جشنوارهی فرهنگی اردو بود. حدود ۱۰۰ هزار زن و مرد از سنین و طبقات گوناگون به این ورزشگاه رفتند تا از برنامههای شعرخوانی، میزگردهای بحث و گفتوگو، و غرفههای آشپزی و خطاطی دیدار کنند. محبوبیت این جشنواره بازتاب ارج و قربی است که مردم برای شعر اردو قائلاند.
آنچه بر سر کورینا میازگا آمد، درس عبرتی بود برای زنانی که میخواهند به پوپولیسم راستگرا بپیوندند. پس از این که میازگا، عضو حزب راستگرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، در انتخابات پارلمانی 2017 به مجلس راه یافت، یکی از مردان همحزبیاش گفت که او بیشتر به درد برهنه رقصیدن در سرگرمیگاههای مردانه میخورد تا نمایندگی مجلس.