میخائیل شیشکین تنها نویسندهی معاصرِ روس است که هر سه جایزهی ادبیِ مهم «بوکر روسی»، «کتاب پرفروش ملی روسی» و «کتاب بزرگ» را به دست آورده است. او در سوئیس زندگی میکند و آثارش به حدود ۳۰ زبان ترجمه شده است.
در روزهای پایانیِ تابستان ۱۹۸۷، به لطف بورس دانشجویی دولت فرانسه، برای تکمیل تحصیلاتم در زبان و ادبیات روسی با چمدانی پر از کاغذ توالت و کیسهی پلاستیکی به مسکو رسیدم. شهر برای بزرگداشت هفتادمین سالگرد انقلاب اکتبر آماده میشد.
از الکساندر دوگین با عنوان «راسپوتین ولادیمیر پوتین» و «معمار فاشیسم روسی» یاد کردهاند. دوگین در آثارش از مفهومی به نام اوراسیاگرایی دفاع میکند. در این مقاله خواهیم دید که این مفهوم آمیزهای است از ژئوپلیتیک، محافظهکاری انقلابیِ برخی از نویسندگان طرفدار نازیسم، سنتگرایی و ملیگرایی افراطی روسی، که دوگین گاهی میکوشد آنها را بر اساس مبانی پسامدرنیسم توجیه کند.
گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی کوشید تا کشورش را مدرن کند و اصلاحاتی در آن انجام دهد، امری که باعث فروپاشی شوروی و تغییری عظیم در جهان شد. اما در نهایت او نیز هرگز نتوانست کشورش را چیزی جز یک امپراتوری تصور کند.
حتی قوىترین ابرقدرت که با پشتیبانى سازمانهای اطلاعاتی پیشرو جهان ارتشهای بسیار توانمند را صفآرایى میکند، برای تحمیل ارادهى خود در خارج از مرزها با سختى و چالش روبهروست. هم واشنگتن و هم مسکو این درس را در افغانستان بهسختی آموختند. به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین در اوکراین دوباره دارد این درس را مىآموزد.
اوکراین قرنها در سایهی امپراتوریها زیسته است، این گذشته میتواند به فهم وضعیت کنونی آن کمک کند و همچنین میتواند نشان دهد که بسیاری از آنچه دستگاه تبلیغاتی روسیه در دوران کنونی تولید میکند ریشه در همین تاریخ دارد.