تب‌های اولیه

حجاب اجباری، جنبش ژینا و طبقه‌ی متوسط

نوشین احمدی خراسانی

در سال ۱۳۹۶ وقتی ویدا موحد روسری‌اش را بر چوب کرد، نسل جوان از اقدام رادیکال «دختران خیابان انقلاب» علیه حجاب اجباری چندان استقبال نکرد اما پنج سال بعد همان حرکت رادیکال به خیزشی فراگیر در میان نسل جوان انجامید. در این فاصله چه تغییراتی در جامعه رخ داده است؟

ر‌‌ؤیای سرکشان: از هما تا سپیده

فرشته مولوی

زنی روسری سیاه از سر می‌کند و کبریت می‌کشید که ببینیدم. می‌گریختی از نگاهش، از پرهیب تن نازکش، از یادش می‌گریختی و دور نمی‌شد موی پریشان رها می‌شد که بسوزد و بسوزاند.

ستاره‌های اتفاقی و ستاره‌های کم‌نور: درباره‌ی کنشگران گمنام «زن، زندگی، آزادی»

راضیه شاهوردی

بیش از شش ماه از آغاز اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۱ می‌گذرد، اعتراضاتی که با قتل مهسا امینی در اواخر شهریورماه آغاز شد و شعله‌اش با طنین «زن، زندگی، آزادی» سراسر ایران را فرا گرفت. صدای این انقلابِ زنانه بلند و رسا بود و نشنیدنش ناممکن.

«هفت زمستان در تهران»؛ روایتی از اعدام ریحانه جباری

مریم میرزا

مستند بلند «هفت زمستان در تهران» روایت هفت سال از زندگی دردناک اما آمیخته با شعور و آگاهیِ ریحانه جباری در زندان است. نامه‌های او از زندان شاهدی قوی بر آمیختگیِ رنج و آگاهیِ دختر جوانی است که از ۱۹ سالگی تا ۲۷ سالگی‌اش را به اتهام قتل مردی که قصد تجاوز به او را داشت، در انتظار اجرای حکم اعدام گذراند.

خشونت کلامی سیستماتیک علیه زنان معترض

پویان مکاری

بر اساس روایت‌های زنان معترض، مأموران نیروی انتظامی، لباس‌شخصی‌ها و حامیان حکومت ایران برای مقابله با زنان معترض روشی «سیستماتیک»، غیر رسمی و تا حدی نامحسوس را دنبال می‌کنند.

خیابان؛ جایی که ترس و شجاعت به هم می‌رسند

مریم امیدی

در خیابان، پیش چشم مأمورانِ اسلحه‌به‌دست فهمیده‌ام که شجاعت، ترسی است که با آن روبه‌رو می‌شوی، با خودت حمل می‌کنی و می‌گذاری بالا بیاید و تمام وجودت را بگیرد و نشانت دهد که چه باید بکنی. اگر ترس نبود شجاعت معنی نداشت.

دستاورد این روزهای زنان: بی‌روسری در خیابان

مریم امیدی

سه ماه از زمانی که در خیابان‌ها روسری از سر برداشته‌ایم می‌گذرد. خیابان‌هایی که در آنها تردد می‌کنیم ــ شامل عابران و کسبه‌ و حتی پلیس و نیروهای سرکوب ــ به وجودِ ما عادت کرده‌اند اما در درون بسیاری از ما، و در لایه‌های نادیدنیِ جامعه، هنوز وضعیت غیرعادی است.

روایتی از خیابان‌های تهران؛ از داخل ماشینِ ون پلیس

مریم فومنی

این چند خط روایت زنی است که چند ساعتی را در داخل ماشین ون پلیس، در تهران، در بازداشت بوده است. او که نام و مشخصاتش محفوظ نگه‌داشته شده، در مصاحبه با آسو، از لحظه‌‌ای که پا به خیابان گذاشته تا لحظه‌ی آزادی‌اش را به تصویر کشیده است. تصویری از زنان و مردانی که بازداشت شده بودند، از زنان و مردانی که معترضان را سرکوب می‌کردند و از مردمی که او از پشت شیشه‌های ونِ پلیس شاهد اعتراض‌ها و شعارها و ضرب‌ و شتم‌شان بود.