حوالی ساعت ۲ بامداد پنجشنبه مرا در برابر یک مغازهی پیتزافروشی که شبها آنجا کار میکنم دستگیر کردند.
«تاب آوردن اوین»، نمایشگاهی که انوشه آشوری حدود دو سال پس از آزادی، با حمایت سازمان عفو بینالملل در لندن ترتیب داده است، دریچهای هر چند کوچک به درک آن چیزی باز میکند که او و افرادی در وضعیت مشابه وی از سرگذراندهاند.
وقتی که جنگ به سراغ غزه آمد، من و همسرم نمیخواستیم غزه را ترک کنیم. میخواستیم کنار والدین و خواهران و برادرانِ خود بمانیم زیرا میدانستیم که خروج از غزه یعنی ترک کردنِ آنها.
«پاسخهایم را در شرایطی بهشدت دشوار، در میان دهها زندانی، با سری خمیده روی زانوانم نوشتهام.»
امروز پس از گذشت ۷۵ سال چطور باید سالگرد تصویب «اعلامیهی جهانی حقوق بشر» و «میثاق منع و مجازات نسلکشی» را گرامی داشت؟
چه باعث میشود که زنی بدون دسترس به هیچ نوع آموزهی فمینیستی، پس از سالها سکوت و تحمل در تنهایی خودش به جایی برسد که بگوید اطاعت از آزارگر بس است و باید افسار زندگی خویش را از دیگران پس بگیرد؟