«آب، منبع انسانیِ مشترک میان همهی ماست. وقتی داستانی را دربارهی تشنگی در روستایی در جنوب عراق روایت میکنم، خواننده در هنگام خواندن این روایت، از ماهیت سیاست در عراق نمیپرسد بلکه با این وضعیتِ انسانی احساس همدلی میکند.»
سرمایهداری دارای نقاط قوت و ضعف است و نقدهای وارده بر آن بر کسی پوشیده نیست. از زمانی که نظامهای اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد در قرن هجدهم در اروپا شروع به کار و گسترش کردند، این نقدها هم بهطور گسترده و متناوب مطرح شدند. این نقدها هرگز بیتأثیر نبوده و در واقع نیروی محرکهی جنبشهای طولانی اصلاح اقتصادی در طول دو قرن اخیر بوده است و سبب شده که اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد قرن نوزدهمی، به اقتصادهای مختلط و دولت رفاهی و دموکراسیهای صنعتیِ پیشرفتهی قرنهای بیستم و بیستویکم تبدیل شود.
کتاب دولت خصوصی (۲۰۱۷) نوعی نقد جدید بر سرمایهداری و پاسخگو نبودن شرکتهای بزرگ در قبال کارکنان و کارگران و مردم عادی است. استدلال نویسنده این است که شرکتها و کارخانههای بزرگ در دنیای امروز ــ دوران پساانقلاب صنعتی ــ به اندازهی دولتها قدرت دارند اما به همان اندازه پاسخگو نیستند. الیزابت اندرسون نتیجه میگیرد که باید منطق دموکراسی را بسط داد و پاسخگویی دموکراتیک را از سرمایهداران و کارفرمایان هم مطالبه کرد.
چرا آب، که برای حیات ضروری است، تقریباً مجانی است اما الماس، که تقریباً بجز زیباییاش فایدهی دیگری ندارد، بسیار گران است. چرا بازارهای مالی «آمازون» را یکی از باارزشترین شرکتهای جهان محسوب میکنند اما بخش عظیمی از سرزمین آمازون هیچ ارزشی ندارد مگر این که از دار و درخت خالی شده و به زمین کشاورزی تبدیل شود؟ چگونه میتوانیم بین ارزش فوقالعادهای که برای کارهای عامالمنفعه و از خودگذشتگی کارکنان بخش بهداشت قائلایم و حقوق اندک و شرایط کاری پرمخاطرهی آنان آشتی برقرار کنیم؟
بنیاد بیل اند ملیندا گیتس از زمان تأسیسش در سال ۲۰۰۰ بیشتر از اغلب حکومتهای ملی برای مراقبت و درمان در ایالات متحده و در سراسر جهان خرج کرده است. این بنیاد میان سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۵ بیش از ۵ میلیارد دلار برای کنترل بیماریهای عفونی و نزدیک به ۱/۵ میلیارد دلار صرفاً برای کنترل مالاریا اهدا کرده است.
اگر وسط جنگل با خرس مواجه شویم چطور واکنش نشان میدهیم؟ ویلیام جیمز در آغاز مقالهی خود دربارهی احساسات بشری (1884) به این پرسش بر اساس باور رایج پاسخ داد: «وقتی با خرس مواجه میشویم، میترسیم و فرار میکنیم.» جیمز میگوید این پاسخ نادرست است. «اتفاقاتی که میافتد، ترتیب دیگری دارد.» اینطور نیست که چون ترسیدهایم فرار میکنیم. اول متوجه میشویم که داریم فرار میکنیم، و بعد این واکنشِ بدنِ خود را تجربه میکنیم و آن را ترس تشخیص میدهیم