حبیب ثابت بعد از تأسیس کارخانهی پپسی، تلویزیون ایران را راه انداخت و در کنار آن، به فعالیتهای دیگرِ اقتصادیاش ادامه داد. ابتدا از طریق شرکت ثابتپاسال، لاستیک ماشین وارد میکرد و پس از آن، تصمیم گرفت تا کارخانهی تولید لاستیک را در ایران راهاندازی کند.
حبیب القانیان در سال ۱۳۳۹ احداث این بنا را شروع کرد و آن را پلاسکو نامید چون خودش اولین و بزرگترین تولیدکنندهی انواع پلاستیک و ملامین در ایران بود. این بنا برای مدتی بلندترین ساختمان تهران بود و در پایتخت دومیلیونی از هر گوشهای دیده میشد؛ ساختمانی هفده طبقهای با اسکلت فلزی که ۵۶۰ واحد تجاری داشت و زیربنایش ۲۹ هزار متر مربع بود.
در یازدهم تیرماه سال 1358 فهرستی ۵۱ نفره از سوی شورای انقلاب منتشر شد که نام پنج نفر از اعضای خانوادهی لاجوردی در آن بود: سید محمود لاجوردی به همراه فرزندانش قاسم، احمد و حبیب و برادرش اکبر لاجوردیان. مصادرهی اموال نقطهی پایانی بود بر زندگی خانوادهای که بیش از یکصد سال در تجارت و تولید فعال بودند و بزرگترین مجموعهی صنعتی ایران را تأسیس کردند.
ایروانی از سال 1335 تا 1357 در تأسیس 53 شرکت صنعتی تجاری و بیش از 25 شرکت صنعتی در زمینهی تولید انواع کفش با شرکای داخلی و خارجی مشارکت داشت. اولین شرکت «باتا» بود که در تیر 1330 فعالیتش را شروع کرد و آخرین آن «چرم خسروی نو» بود که در سال 1356 برای دباغی و چرمسازی به ثبت رسید. از برخی کفشهای تولیدی کفش ملی مثل کفش کیکرز چنان استقبالی شد که سالها بعد از انقلاب به صورت سهمیهای فروخته میشد.
کارخانهی ایرانناسیونال کارش را با تولید روزانه ده دستگاه سواری و هفت دستگاه اتوبوس و کامیون شروع کرد و در پایان سال اول با ۲۵۰ کارگر و کارمند هشتهزار دستگاه خودرو تولید کرد. هر دستگاه پیکان به قیمت پانزدههزار تومان پیشفروش شد.
چرا کشورهای اسکاندیناوی، به رغم موانع بسیاری (سوای منابع انرژی) که ظاهراً سد راهشان بودند، توانستهاند به چنین سطح زندگی بالایی دست یابند؟ نویسنده در تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش، به پیامدها و علل این تحول میپردازد.