چگونه تحصن چهار دانشجوی سیاهپوست پشت پیشخوان غذاخوری در یک فروشگاه بزرگ در آمریکا به لحظهای تاریخی در مبارزات مدنیِ سیاهان آمریکا تبدیل شد؟
سیاست سرکوب و مقابلهی حکومت ایران با بهائیان در هفتههای اخیر به حجم، وسعت و شدتی نگرانکننده رسیده است. این یادداشت به بعضی ریشههای تاریخی علل سرکوب بهائیان ایران میپردازد.
باید «خود» را رام کرد، از اینجا و آنجای پراکندهساز، از دغدغه و آشوبها و تفرقهی ذهن رهانید و او را از آنِ خودش ساخت، باید «خود» را به راه آورد، اما نخست باید به آن چنگ انداخت و بیدار کرد و پالایش کرد، باید ضمیر را صافی کرد تا کاری کارستان شروع شود، یعنی آموزشی پویا و پویشگر، و نه منفعل، آموزشی زایا و آفرینشگر.
انقلابِ بهاصطلاح اسلامیِ ما که مدعی بود شروعی تازه است، آخرین امکاناتی را که در اسلام، در تفسیر سنتی کلمه، نهفته بود به منصهی ظهور رساند. بهبیان سادهتر، برخلاف ادعاهای گفتمان رسمی، با انقلاب ایران ما نه با یک آغاز و شروعی تازه، بلکه با یک پایان، یعنی پایان همهی ظرفیت و امکانات اسلامِ سنتی مواجه هستیم.
چه زمانی چیزی را به خودیِ خود چیزی میدانیم؟ کلمهی دین را معمولاً با این فرض به کار میبریم که «به خودی خود» چیزی است. اما این «چیز» که این کلمه به آن اشاره دارد، چیست؟ آیا کاربرد این کلمه با این انتظار همراه است که چیزی (شاید واقعی و انضمامی) در دین به خودیِ خود وجود دارد؟
اسلام سیاسی چه ویژگیهایی دارد و چگونه و با چه پشتوانهای قدرت گرفته است؟ چگونه توانسته است سلطهی فرهنگیاش را بر اقشار مختلف تحمیل کند؟ روشنفکران سکولار در انقلاب ۵۷ چه واکنشی به آن نشان دادند؟ و چطور رگههای آشکار استبداد دینی را در آن نمیدیدند؟ این پرسشها را با عبدی کلانتری در میان گذاشتهایم.