تب‌های اولیه

تقی رحمانی: انقلاب چرخ‌های دموکراسی را به حرکت درآورد

تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی‌ـ مذهبی

روشنفکران و دموکراسیخواهان باید تیزهوش میبودند و این تیزهوشی در اول انقلاب نبود. این تیزهوشی باید به ما میگفت که در ایران، جامعه‌ی مدنی و نهادهای مدنی باید قوی بشوند تا روشنفکران و جریانات دموکراسیخواه بتوانند حق‌شان را از قدرت‌های مختلف بگیرند.

نسرین بصیری: ما حق داشتیم که انقلاب کنیم

نسرین بصیری، روزنامه نگار

می‌خواهم بگویم که با همه‌ی این سختیهایی که از نزدیک با آنها آشنا بودم و می‌شناختم، فکر میکنم ما حق داشتیم که انقلاب کنیم. حالا این‌که انقلاب را دزدیدند یا ما نیرو و آگاهیِ کافی نداشتیم برای این‌که بدانیم چه کاری را باید انجام دهیم که این اتفاق نیفتد، وضعیتی ناگزیر بود، و البته ناراحتم که نتوانستیم انقلاب را به آن راهی که می‌خواستیم ببریم.

مهران براتی: انقلاب را به نام «انقلاب اسلامی» مصادره کردند

مهران براتی، کارشناس روابط بین‌الملل  

این امید من بود در آن روزها و اصلاً به این فکر نبودم که ممکن است شرایط کاملاً برعکس شود. امید ما خیلی زود برباد رفت. یک بار دیگر ثابت شد که در اصل انقلاب‌ها در هیچ‌جای دنیا آزادی به همراهشان نمی‌آورند، چون وقتی کسی به نام انقلاب، حکومت را در دست گرفت، دیگر حاضر به تقسیم قدرت با دیگران نیست و دیکتاتوری حاکم می‌شود.

هاله قریشی: صحبت‌های خمینی را به شکلی که خودمان دوست داشتیم شنیدیم

هاله قریشی، جامعه‌شناس

در تحقیقی که در هلند انجام دادم، بسیاری از زنانی که با آنها مصاحبه کردم، دو سال نخست انقلاب را با بهشت و جهنم مقایسه کرده‌اند و تجربه‌ی شخصی خودم هم همین است. ما در عرض دو سال زیباترین چیزهای ممکن را دیدیم. آزادی، فضای اجتماعی باز، عشق و ایده‌آل‌های بزرگی که داشتیم، طوری بودند که انگار درهای بهشت به طرف ما باز شده، اما هنوز دو سال نگذشته بود که کم‌کم به طرف جهنم رانده شدیم.

روشنفکران در انقلاب

محمدرضا نیکفر

ایران در فاصله‌ی کم‌تر از یک قرن دو انقلاب بزرگ را از سر گذرانده است، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی.  چگونه بود که در انقلاب مشروطه، رهبران فکری جامعه، به دنبال الگوهایی از جوامع مدرن غربی برای ایران بودند، اما در انقلاب ۵۷، خواسته یا ناخواسته پشت سراسلامی‌ها قرارگرفتند؟ این بحث را در گفتگویی با دکتر محمد رضا نیکفر در میان گذاشته‌ایم.

یوسف بنی‌طرف: تصور روشنی از آینده‌ی بعد از شاه نداشتیم

یوسف بنی‌طرف، نویسنده و فعال سیاسی

بیم‎هایی که نسبت به این انقلاب داشتم همه تحقق یافتند، حتی بیش از آن‌چه که تصورش را می‎کردم. اما امید‌های ما به دموکراسی، آزادی اندیشه و عقیده و بیان، امید به برابری اتنیکی، دینی، مذهبی و امید به یک حکومت غیر متمرکز، در این نظام به ناامیدی بدل شد. با این حال، با توجه به تحولات جامعه این شعله هنوز نمرده است و همچنان در دل ما فروزان است و تحقق‎اش را چندان دور نمی‎بینم. 

سیامک قادری: انقلاب ۵۷، تغییر از یک ثبات به بی‎ثباتی

سیامک قادری، روزنامه‌نگار

در زمان انقلاب، ما تماشاچی آن وضعیت بودیم. پدرم راننده‌ی شاهپور غلامرضا، برادر شاه بود و با آن خانواده خیلی ارتباط داشت. ما هم دورا دور ارتباط داشتیم و اساساً خانوادهی خیلی خوبی بودند، ما با هم عکس داریم و برای ما یک طبقه‌ی غیرقابل دسترسی نبودند. ولی پدرم همان‌موقع درگیر همین هیجانات انقلاب شد و به عنوان یک انقلابی، تغییر چهره داد.