میتوان ادعا کرد که آتاتورک (و به طور کلی کمالیستها) به بسیاری از توصیههای ضیا در کتاب بنیانهای ترکگرایی پایبند بودهاند.
سیدحسن تقیزاده در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. پدرش امام جماعت مسجد بازارچهی تبریز از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در حوزه نجف بود که آرزو داشت فرزندش را برای به دست آوردن اجتهاد به نجف بفرستد.
در تابستانی که گذشت یووال نوح هراری سخنران اصلیِ یکی از تجمعات اعتراضآمیزی بود که توسط چپگرایانِ مصیبتزدهی اسرائیل در تل آویو برگزار شد. او همان کاری را انجام داد که در آن خبره است: کل این منازعه و همهی آنچه را که مردم بدیهی فرض میکنند در چارچوبِ تاریخیِ بسیار بسیار بلندمدتی قرار داد.
«من لیسیستراتا هستم. زنی سرکش. رهبریِ یک انقلاب زنانه را در دست گرفتهام.» این تکگویی ایدهی کلیِ نمایشنامهی «لیسیستراتا» است، نوشتهی آریستوفان، نمایشنامهنویس یونان باستان.
در قرن نوزدهم، سوئد عمدتاً کشوری مهاجرفرست بود و بسیاری از اهالیاش در جستوجوی زندگیِ بهتر به آمریکا مهاجرت کردند. در قرن بیستم، این وضعیت تغییر کرد.
توماس مان، نویسندهی بلندآوازهی آلمان، در فاصلهی دو جنگ جهانی، دگردیسیِ سیاسیِ تمامعیاری را از سر گذراند. او جامهی «محافظهکاری» و «سیاستپرهیزی» را یکباره از تن به در آورد و علیه نازیها داد سخن داد.