لیزا شولمان، عصبشناسی که شوهرش را نه سال پیش بر اثر سرطان از دست داد، چنین به یاد میآورد: «غم و ناراحتی جدیای وجود داشت اما مشکل اصلی این نبود؛ گمگشتگی و بیگانهشدن با محیط بود. احساس میکردم که در جهانی کاملاً بیگانه بیدار شدهام، چراکه کل زیربنای زندگی روزمرهام از اساس محو شده بود.»
قواعد اجتماعی در حال تغییرند و در اکثر موارد رو به سوی بهتر شدند دارند. اما کسانی که نتوانند رفتار خود را به سرعت با هنجارهای جدید تطبیق بدهند، بیمعطلی به مجازاتی سخت دچار خواهند شد؛ مجازاتی که اینک نه در دادگاه بلکه در سپهر شبکههای اجتماعی رقم میخورد.
اما چگونه میتوانیم بهنحو مناسبی باعث تسلیِ افراد داغدیده و رنجدیده شویم؟ آیا بهراستی میتوانیم خودمان را «شریکِ» درد و غصهی فرد داغدیده کنیم؟ در غیر این صورت، چگونه میتوانیم در عین عدمبیاعتنایی، مایهی آرامش فرد داغدیده شویم؟ نظر فیلسوفان دراینباره چیست؟
یکی از ویژگیهای تحول سیاسی در ترکیهی کنونی رشد سرمایهداری و برآمدن طبقهای سرمایهدار و مسلمان است. این پدیده را چپهای سکولار در ترکیه چگونه میبینند؟ چپها چه نگاهی به جامعهی خود دارند و چگونه مبارزه علیه سرمایهداری را به پیش میبرند؟ دربارهی این مسائل با آتاکان چیپچی، سیاستشناس چپگرا، گفتوگو کردیم.
روند حبس و ترک اجباری معتادان از همان سالهای نخست پس از انقلاب ۵۷ شروع شد. در دههی شصت، مصرفکنندگان موادمخدر را در خیابانها دستگیر میکردند و به اردوگاههای ترک اعتیاد میفرستادند؛ اردوگاههایی که زیرنظر «کمیتههای انقلاب اسلامی» اداره میشدند و معروفترین آنها، «شورآباد»، در سال ۱۳۶۱ در حاشیهی شهر تهران راهاندازی شده بود.
در سال 2020، وبسایت زوجیابیِ OkCupid از ۵ میلیون نفری که در سراسر جهان دنبال انیس و مونس بودند، پرسید: «آیا میتوانید با کسی معاشرت کنید که عقاید سیاسیِ سفتوسختی متضاد با شما دارد؟» 60 درصد پاسخ منفی دادند، رقمی که ۷ درصد بیشتر از سال قبل بود.