نسرین ستوده، دفاع از حق دفاع
«هیچ جا آزادی ارزان به دست نیامده است.»
این را نسرین گفته بود. نسرین ستوده. کسی که نه اهل سکوت است و نه مدارا با زور.
طنز تلخی که با هر بازداشت نسرین دوباره در ذهنم مینشیند خاطرهای است از تجربهی بازداشت مشترکمان. اولین بازداشت نسرین که به عنوان وکیل من و برای پیگیری و جویا شدن علت بازداشتم اتفاق افتاد. ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۷ به همراه برخی فعالان حقوق زنان برنامهای را در گالری راه ابریشم تدارک دیده بودیم. به سختی مجوز برگزاری برنامه را گرفتیم و درست در ساعت شروع برنامه با درهای بستهی گالری مواجه شدیم. کم کم مهمانان و مدعوین برنامه از تهران و شهرهای دور و نزدیک سر میرسیدند و حدس میزدیم که جمع شدن دویست و اندی فعال حقوق زنان در مقابل درهای بستهی گالری به تجمع اعتراضی تعبیر شود. قرار شد دو سه نفرمان جلوی گالری بمانیم و به مهمانان خبر لغو برنامه را بدهیم. مدت کوتاهی نگذشته بود که تعداد زیادی پلیس من و ناهید میرحاج را به جرم تجمع بازداشت و به ون نیروی انتظامی منتقل کردند. هر کدام از دوستان که در آن حوالی بودند و برای پرس و جوی علت بازداشت جلو آمدند هم بازداشت شدند. از جمله نسرین که با خشونت فیزیکی بازداشت و به داخل ماشین پلیس منتقل شد.
چندساعت بعد همهی ما به زعم بازجو به اتهام «عضویت در جنبش زنان فمونیسم» متهم و به بازداشتگاه وزرا منتقل شدیم. نسرین در سلول نمور و کثیف بازداشتگاه نگران نیما، فرزند نوزاد و شیرخوارهاش بود اما حتی رفتار پرخاشگرانه و تحقیرآمیز زندانبانانِ زن و بازجویان ذرهای از صبوری و متانت و لبخندش نکاست.
به تصویر این زن، در گذر سالهایی که برای دفاع از حقوق بشر مبارزه میکند، دقیقتر نگاه کنیم: دستانی که در مقابل چشم زندانبانان و با دستبند، به دور گردن همسرش حلقه زده، تجمع یکنفره مقابل کاخ دادگستری در دفاع از حق کار دگراندیشان، دیدارهای مستمرش از خانوادهی کشتهشدگان و بازداشتیهای ۸۸ به بعد، دیدارش با قربانیان اسیدپاشی، همراهیاش با اقلیتهای مذهبی و قومی و هنرمندان، اعتراض به مرگ مشکوک زندانیان در زندانها و تأکید بر لزوم رسیدگی عادلانه به پروندههایی که در افکار عمومی باز ماندهاند.
ردپای او در کنار لیست بیشمار محکومان امنیتی و هر کجا که نشانی از بیعدالتی است حک شده، از فعالان حقوق زنان و وکلای مدافع حقوق بشر گرفته تا کارگران، دختران خیابان انقلاب، روزنامهنگاران، دانشجویان و کودکان محروم به اعدام.
وکالت برای نسرین، یک حرفهی پردرآمد نیست. در زمانهای که مصونیت حرفهای وکلا به افسانهای دور تبدیل شده، وکالت برای او ادای دین به آزادی و برابری است و تلاش برای بازپسگیری حقوقی که هر روز به شکلی نقض و تهدید میشود.
عاملیت نسرین به عنوان کسی که در نقش قربانی فرو نمیرود، نکتهای است که در حمایت از امثال او کمرنگتر از آنچه باید دیده میشود. او به اتکای ابتکار عمل و توان فردی و جمعی، سیستم سرکوب را به چالش میکشد. نسرین بر این باور بود که برای زندانیان این موضوع که از یاد خانواده و جامعهی مدنی بروند اهمیت بیشتری پیدا میکند. میگفت فعالان مدنی همیشه چشم انتظار این هستند که ببینند جامعه در قبال شرایط آنان چه واکنشی نشان میدهد. او بارها میگفت که فعالان در مقابل هزینههایی که میدهند توقع پاداش ندارند اما سکوت جامعه، هم در جلسات بازجویی و هم در دوران بازداشت و زندان یکی از عمده دلایل فشار مضاعف بر زندانیان است.
او در خاطرهای تعریف کرد که یکسال بعد از بازداشت اول، و در دیدار با نیما و مهراوه از پشت شیشه دلش خالی شده بود. حس میکرد که از فرزندان و خانوادهاش دورتر و دورتر میشود و ملاقاتهای نامنظم و قطع گاهبهگاه ملاقات هم این حس را تشدید میکرد، اما هیچگاه اجازه نداد از این موضوع به عنوان اهرم فشار بر علیهاش استفاده شود.
واقعیت دردناک این است که وکلای زیادی باقی نماندهاند که با وجود فشارهای سیستماتیک و تهدیدهای امنیتی، بدون ملاحظات شخصی و به قیمت گذشتن از آزادیهای فردی به دنبال اعادهی حقوق قانونی فعالان اجتماعی باشند. بخشی از جامعهی وکلا هم با توسل به اینکه «ما سیاسی نیستیم» از هرگونه دخالت و حتی اظهارنظر پرهیز میکنند. در چنین شرایطی، نسرین ستوده ادراک درست و مثبتی از آزادی دارد و فعالانه برای دفاع از حقوق پایمال شدهی دیگران میکوشد. او همواره در کسوت وکیلی که میتوانست درآمدهای کلان بسازد، آزادی خودش را برای دفاع از حق متهمان امنیتی و برای دفاع از حق دفاع گرو میگذارد و حتی لغو پروانهی وکالتش او را از فعالیتهای رسانهای و تولید محتوا و تحلیل حقوقی باز نداشته است.
قصدم از این نوشتار خاطرهبازی نیست. نه به فراموشی است و سکوت، و تلنگری به خود که یادمان باشد هر جا که حقی به شکل سیستماتیک تضییع شد، نسرین ستوده برای دفاع حاضر و همراه بوده است. حالا ما برای دفاع از او چه میکنیم؟
فراموش نکنیم که سکوت و عادیسازی رفتاری که با وکلایی مانند نسرین ستوده و عبدالفتاح سلطانی - که وارد هشتمین سال زندان خود شده است- به ترفندهای سیستم امنیتی و قضایی برای سرکوب فعالان اجتماعی و حقوق بشر استمرار میبخشد. یادمان بماند که مقاومت نسرین و نسرینها، سنگ بنای ایران آزاد است، در فرداهای روشنی که ناگزیر از راه میرسد.
* آیدا سعادت، فعال حقوق زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز و از موکلان نسرین ستوده است.