پرسش این است: آیا تاریخ را باید در مدارس بهشیوهای تدریس کرد که در آن قهرمانان ملی بر تارک تاریخ بدرخشند و همچون پهلوانانی ترسیم شوند که لکهی تاریکی ندارند؟ یا اینکه باید تاریخ را بهشیوهای بیطرفانه و فارغ از قهرمانپروری شخصیتها آموزش داد؟
کارگران و جنبش کارگری در اعتراضات سراسری اخیر چه نقشی دارند؟ چرا با گذشت بیش از دو ماه از اعتراضات هنوز شاهد اعتصابات سراسری نبودهایم و مطالبات خیزش «زن، زندگی، آزادی» چه تناسبی با مطالبات طبقهی کارگر دارد؟ این پرسشها را با پروین محمدی، نایبرئیس اتحادیهی آزاد کارگران ایران، در میان گذاشتهایم.
هدف از این نوشتارِ مختصر در درجهی اول، تأیید یا ردّ دیدگاهها نیست بلکه مقدمتاً طرح برخی دیدگاهها درکنار یکدیگر و تلاشی ابتدایی برای تولید پرسشهایی است که اندکی به غنیتر شدنِ خزانهی درک جمعی از مسئله کمک کند.
آیا میتوان از ادبیات اوکراینی حرف زد، وقتی که این سرزمین در حال جنگ است، وقتی که مردان و زنان زندگی خود را برای دفاع از آزادی خویش به خطر میاندازند؟ آیا زشت نیست که خود را دلمشغول هنر و سینمای اوکراینی کنیم وقتی که محققان جرمشناس گورهایی دستهجمعی را در مناطقی کشف میکنند که پیش از این غارتگران پوتین آنجا را اشغال کرده بودند؟
بسیاری از کشورهایی که رأی ممتنع دادند، از جمله کشورهایی هستند که قبلاً برای این نوع تصمیمها رأی منفی میدادند. این واقعیت که حتی این دسته از کشورها رأی ممتنع دادهاند نشان میدهد که این بار وجدان سیاستمداران و دیپلماتهای این کشورها بر اثر وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران، بهویژه قتل و شکنجهی کودکان و زنان، تکان خورده است و حاضر به حمایت از جمهوری اسلامی ایران نیستند.
خیزش انقلابی کنونی را بسیاری سرکشیِ نسل جوانی میدانند که دیگر تاب حکومت اسلامی را ندارد. اما همانگونه که آفرینش خودبهخودی نداریم، هیچ نسلی هم از زیر بته درنمیآید و خانوادهای دارد. این نسل هم از بوتهی آزمون و تجربهی خانوادههایشان بیرون آمده زیرا نهاد خانواده، مهمترین و اصلیترین نهاد اجتماعی است که در این چهل و چند سال در برابر یورش حکومت اسلامی ایستادگی کرده است.