در سالهای پایانی دههی 1990، جوانان ایسلندی در مصرف مواد مخدر و الکل و سیگار، از تمام کشورهای اروپایی پیشی گرفته بودند. این موضوع توجه مسئولان را جلب کرد و به دنبال راهی برای رفع معضلات ناشی از مصرف مواد مخدر و الکل برآمدند. درمانگران ایسلندی گفتند وقتی افراد به هروئین معتاد میشوند، چرا به ورزش و هنر معتاد نشوند؟ این جمله سرآغاز تحولی بنیادین در ایسلند شد.
روند حبس و ترک اجباری معتادان از همان سالهای نخست پس از انقلاب ۵۷ شروع شد. در دههی شصت، مصرفکنندگان موادمخدر را در خیابانها دستگیر میکردند و به اردوگاههای ترک اعتیاد میفرستادند؛ اردوگاههایی که زیرنظر «کمیتههای انقلاب اسلامی» اداره میشدند و معروفترین آنها، «شورآباد»، در سال ۱۳۶۱ در حاشیهی شهر تهران راهاندازی شده بود.
تعداد زندانیها در هلند آنقدر کم شده که زندانهای این کشور در حال تعطیل و تبدیل شدن به مدرسه، هتل و مراکز نگهداری از پناهجویان هستند.
بهرغم تغییراتی که در چند دههی اخیر در سیاستگذاریهای مرتبط با مواد مخدر در ایران رخ داده است، انسانیتزدایی از مصرفکنندگان مواد مخدر همچنان ادامه دارد. زبان، تصویرسازیها، رفتارهایی که از مصرفکنندگان مواد مخدر انسانیتزدایی میکند و خشونتی که علیه آنان اعمال میشود، با هم چه پیوندی دارند و اصلاً چرا باید همهی ما به شیوهی تصویرسازی از مصرفکنندگان مواد مخدر اهمیت بدهیم؟
رؤسای دولتها و سران نظامی، وطندوستی را دلیل اصلی پیروزی در جنگها میدانند اما واقعیت این است که سربازان برای فراموشیِ آنچه انجام میدهند و آنچه بر سرشان میآید، اغلب مست و نشئه جنگیدهاند. یکی از موضوعات مهمی که عمدتاً نادیده مانده، نقش اعتیاد سربازان به موادمخدر در نبردها است.
اعتیاد به مواد مخدر و آسیبهای ناشی از آن، همچون کلاف سردرگمی است که از دههها پیش در جامعهی ایران غلت میخورد و هر روز بیشتر از قبل درهم میپیچد. سعید مدنی، جامعهشناسی که سالها در این حوزه پژوهش کرده، در گفتوگو با آسو به بررسی وضعیت موجود میپردازد و توضیح میدهد که چرا روشهای به کار برده شده برای کنترل اعتیاد، تاکنون موفق نبوده است.