در مه ۱۹۹۲، اساتید دانشگاه کمبریج از پیشنهاد اعطای مدرک افتخاریِ مؤسسهی معتبرشان به ژاک دریدا سخت برآشفته شدند. به دنبال آن ۱۴ فیلسوف شناختهشدهی جهانی نامهای به نشریهی تایمز نوشتند، آنان معترض بودند که «معیارهای مرسوم و پذیرفتهشدهی وضوح و دقت دربارهی آثار آقای دریدا صدق نمیکند.»
حرفهی ادبی آرونداتی روی نمونهای یگانه و منحصربهفرد است. او در سال ۱۹۷۷ با نخستین رمان خود، خدای چیزهای کوچک، در کانون توجه صنعت نشر جهانی قرار گرفت، نیم میلیون پوند پیشپرداخت دریافت کرد و سپس جایزهی بوکر را به دست آورد. این دستاوردها میتوانست او را به نامی آشنا به عنوان رماننویسی شناختهشده در سطح جهانی، همردیف سلمان رشدی و کازوئو ایشیگورو در دهههای قبلی، تبدیل کند.
در بهار سال ۱۹۲۹، گروهی از دانشوران ممتاز در گراند هتل بِلوِدِر در تفریحگاه اسکیِ داووس در سوئیس گرد هم آمدند. این همان جایی است که کتاب کوهستان جادوییِ توماس مان از قبل با روایت داستانی دربارهی برگزاری یک کنگرهی بزرگ فلسفی، آن را به شهرت ادبی رسانده بود. در این گردهمایی، دو نفر از متنفذترین متفکران آن دوران، مارتین هایدگر و ارنست کاسیرر، درگیر بحثی فلسفی شدند که اهمیت تاریخی یافت.