کارلو گینزبورگ بیهیچ ملاحظهای میگفت: «فوکو یک شارلاتان است.» آیزایا برلین تا اندازهای باملاحظهتر بود و با طعنه دربارهی دریدا میگفت: «فکر میکنم او احتمالاً یک شارلاتان واقعی است هرچند انسان باهوشی است.» امروزه برای این که پژوهشگر خوشنامی باشید باید در محدودهای جزئی و کاملاً مشخص از یک رشته تخصص داشته باشید و از اظهارنظرهای کلی اجتناب کنید.
در کتابِ تاریخ جذاب و جدیدِ ریچارد آوندن، کتابسوزان، سه مورد شرمآور بیش از بقیه توجه خواننده را به خود جلب میکند نخستینِ آنها سوزاندن کتابخانهی بزرگ اسکندریه است، که از نظر آوندن فقط یک بار به آتش کشیده نشد بلکه تدریجاً با آتش زدنهای مکرر و غارت و تاراج ویران شد، تا آنکه دیگر چیزی نماند مگر تصویر یا نمادی از آن.
در سال ۱۹۳۸، مجموعهای از سخنرانیهای هشداردهندهی وینستون چرچیل دربارهی جنگ قریبالوقوع با آلمان با این عنوان منتشر شد: «وقتی بریتانیا در خواب بود.» به این هشدار به موقع توجه نکردند و دنیا بهای گزافی پرداخت. جان میکلتووِیت و آدریان وولدریج، نویسندگان کتاب «ندای بیداری»، هدف مشابهی دارند: آنها میخواهند توضیح دهند که کووید-۱۹ و پیامدهایش چطور ضعف غرب را برملا کرده است و چرا باید هر چه سریعتر این ضعف را برطرف کرد.