روشن است که واژگانْ بیشتر و تندتر از نحو و نظام آوایی دستخوش دگرگونی میشود. در این نیز تردیدی نیست که دایرهی واژگانی زبان فارسی برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون کاربران آن ناگزیر به گسترش است. اما نه ترکیب گروههای دستاندرکار در گسترش و پویایی و بالندگیِ مجموعهی واژگانی زبان فارسی همگون است و نه سهم هر گروه در این کار بازشناخته. در این حال شناختهشدهترین مرجع (اتوریته) زبان فارسی در ایرانِ پسامشروطه نهاد فرهنگستان است.
با اینکه حرفهی رسمی ساعدی پزشکی بود، با تمام وجود یک نویسنده بود و میخواست نویسنده بماند؛ نویسندهای که یک تعهد اخلاقی و تعلق عاطفی به میدان مبارزهی سیاسی میکشیدش تا هرگونه سرسپردگی ایدئولوژیک. اگر این سخن دربارهی او درست باشد، میتوانم بگویم که او نویسندگی و توانایی هنرمندانهی خود را قربانیِ این تعهد اخلاقی و تعلق عاطفی کرد و اگر روزگار جز این میبود و او بیشتر به کار خود میپرداخت چه بسا آثاری بهتر و پرداختهتر از این از او میداشتیم.
با نگاهی به نقد ادبیات کودک و نوجوان در دهههای ۱۳۷۰و ۱۳۸۰ و عوامل تأثیرگذار بر آن، از نهادها تا آثار منتشر شده در این حوزه، میتوان به شکوفایی کمّی و کیفی نقد ادبی پی برد. انتشار منابع نظری بستر مناسبی برای ایجاد گفتمان و ارائهی تأویلهای مختلف و رشد نقد ادبی را فراهم کرد. به عبارت دیگر، در این سالها نقد ادبیات کودک و نوجوان، در حال گذار از رویکرد سنتی به رویکرد ادبی بوده است.
دیوارهای شهر تهران به عنوان پایتخت حکومت اسلامی، از وجود زنانی با هویت مستقل خالی است. زنان اگر حضور دارند یا در نقش مادر ترسیم شدهاند یا در نقش همسر و مادر و دختر شهید یا سرآسیمه در پی مردان. زنان حامل هیچ هویت فردی، جدای از «دیگری»، و دارای هیچ نقش قائم به ذات و مستقلی نیستند.
این متن کوتاه، برگزیده از داستان بلندِ «ما و آنها»، نوشتهی بهیه نخجوانیست، که متأثر از ماجرای اخیر گورستان خاوران، خود او برای آسو فرستاده.