حسن در مسابقهی کارشناسی قهوه در ترکیه نفر سوم شده، او کسی را روی تشک کشتی زمین نزده، کسی را با مشتهای خود از رینگ بوکس بیرون نینداخته است، برایش در مقام سوم کارشناسیِ قهوه سرود ملی هیچ کشوری پخش نشده اما در عوض صاحب کافهای در محلهی فاتح استانبول به او تلفن کرده و استخدامش کرده است. حسن یک سال و نیم پیش از تهران آمده، آذری است و ترکی استانبولی را هم به روانی صحبت میکند.
کردهای استانبول مکانهای تجمع مخصوص به خود را دارند. از چایخانهها و کافهها گرفته تا بارهایی با موزیک زندهی کردی و مراکز فرهنگی با تمرکز بر فرهنگ، موسیقی و زبان کردی از بیشترین مکانهایی هستند که با تأکید بر هویت کردی رنگ جدیدی به استانبول میدهند. این مجموعه عکس از محلههای کردنشین و مراکز تجمع آنها در استانبول گرفته شده است.
آرا گولر به «چشم استانبول» و «عکاس استانبول» معروف بود و حالا یک سال پس از درگذشت او موزهی هنر مدرن استانبول با همراهی موزهی آرا گولر نمایشگاه عکسی از آثار این عکاس شهیر برگزار کرده است. این نمایشگاه که به عکسهای او از استانبول اختصاص دارد، شامل تعدادی از وسایل شخصیاش، مثل دوربین لایکای او، نیز هست.
در ینگه دنیا، پیرمردی دوستداشتنی و اهل شیراز بود که در شهری کوچک از توابع ایالت نیویورک نزدیک خانهی ما زندگی میکرد. در آن شهر کوچک، که تعداد ایرانیان زیاد نبود، لطف او شامل حال ما هم شده بود و گاه به دیدارش میرفتیم و او نیز به خانهی ما میآمد...
در محوطهی بیرونی مسجد سلطان احمد استانبول، جایی هست که وضوخانهای هم ساختهاند و نزدیک آن، زیر سایهی درختان پیر و بلند، نیمکتهایی هست که مسافران و بازدیدکنندگان بر روی آن مینشینند و استراحت میکنند و گپی میزنند. مسجد سلطان احمد، خلاف ایاصوفیه که دیگر به موزه تبدیل شده است، هنوز...
اگر نمای خانهها، شمایلی از ساکنان آنها باشد، من از استانبول توریستی آمدهام به فقر حاشیه سر بزنم و حالا که اهالی محله دوربین عکاسی را خوش ندارند، از درگاهی خانههایشان عکاسی کردهام که نشان دهم که در اینجا هم امید و شادی هست. در چشمهای زنی که گل میکارد هرچند ممکن است فردا خانهاش از فرط کهنگی فرو بریزد.