نگارش خاطرات و تجربیات زندانیان سیاسی و عقیدتی از لحظهی دستگیری تا شکنجه، بازجویی و هموندی با همبندیانی از همه رنگ، نوعی تولید «دانش تجربی مبارزه» است که همچون نوری برآمده از دالانهای سیاه زندان مسیر دستیابی به آزادی، برابری و عدالت را روشن میسازد. خاطرات زندان به ویژه در کشورهایی با حکومت مطلقه و سرکوبگر هم درس تاریخ است و هم دانشی روزآمد برای روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی که بیتردید در هنگام گرفتاری به کار خواهد آمد. خاطرات زندانیان سیاسی، چه آنگاه که در فورانی از بغض و خشم و داوریهای نسنجیده بر کاغذ مینشیند و چه آنگاه که در فراغت فاصلهگیری از بحران و با رویکردی منصفانه و پژوهشی تهیه میشود، منبعی دست اول برای استناد به وقایع دوران است.
مجموعهی «روایتهایی از زندان» بر موضوع زندان تمرکز میکند. این مجموعه به بخشهایی از زندگی در زندان پرداخته که پیش از این عموماً نادیده مانده است.
ادواردو گالیانو، نویسندهی نامدار اروگوئهای که پس از کودتای نظامیان در مونتهویدئو بازداشت شد، میگوید: «مرا در اتومبیلی چپاندند و بردند و در سلولی محبوس کردند. اسمم را با ناخن روی دیوار خراشیدم. شبها صدای داد و فریاد میشنیدم. بعد از چند روز آزاد شدم. من همیشه خوششانس بودهام.»
مستند وکیل زندگی و فعالیت حرفهای لیئا تسیمل را به تصویر میکشد. این وکیل مدافع حقوق بشر به مدت نیم قرن است که از شهروندان فلسطین در دادگاههای اسرائیل دفاع میکند. مستند «وکیل» تاکنون برندهی ۶ جایزهی بینالمللی و نامزد دریافت جوایز در دستکم ۱۲ جشنوارهی دیگر شده است.
...دنیا کمی کند میشود. سعی کنید با آنکه اکثراً چشمانتان بسته است از طریق شنیدن، دنیای اطراف خود را تصور کنید. سعی کنید از صدای خیابان و شکل حرکت، مسیر خودرو را کشف کنید. این کار دو فایده دارد اول در مستندسازی بازداشت و حدس محل بازداشت در صورتی که بازداشتگاه شما رسمی نباشد به شما کمک خواهد کرد و دوم خاطرهی خیابان، در تنهایی سلول، شما را امیدوار نگاه خواهد داشت.
به زندانیان قرص میخورانند و آمپول میزنند. کارکنان زندان به آنها میگویند هدف از این کار پیشگیری از بیماری است اما در واقع موش آزمایشگاهی به شمار میروند و سرگرم انجام آزمایشهای پزشکی روی آنها هستند. قوای ادراکی بسیاری از زندانیان کاهش یافته است. برخی از مردان عقیم شدهاند. به زنان مرتباً تجاوز میشود.
آنچه از همهی اینها مهمتر است و در ذهن من و شاید هرکس که شکنجه را تجربه کرده از همه پررنگتر مینماید نگاه دیگران به مسئلهی شکنجه است. این اولین سؤال آزاردهندهی بعد از خلاصی: «کتکت هم زدند؟»