جنگ تعرفهها در تجارت بینالمللی
فرهاد ثابتان
بانک جهانی تخمین میزند که رشد اقتصادی در سال ۲۰۲۵ به «۲/۳ درصد کاهش خواهد یافت، که نسبت به سال گذشته در اغلب اقتصادها روندی کاهشی دارد»؛ رقمی که «کندترین نرخ رشد جهانی از سال ۲۰۰۸» توصیف شده است.
بانک جهانی تخمین میزند که رشد اقتصادی در سال ۲۰۲۵ به «۲/۳ درصد کاهش خواهد یافت، که نسبت به سال گذشته در اغلب اقتصادها روندی کاهشی دارد»؛ رقمی که «کندترین نرخ رشد جهانی از سال ۲۰۰۸» توصیف شده است.
استالینیسم. این کلمه دهها واژه را به ذهن تداعی میکند اما «خندهدار» معمولاً یکی از آنها نیست. «کلمهی اس» اکنون مترادف با کنترل وحشیانه و همهجانبهی دولتی است و جایی برای خنده و هر گونهی دیگری از مخالفت باقی نمیگذارد. با این حال، انبوهی از دفترهای خاطرات روزانه، خاطرات و حتی بایگانیهای دولتی نشان میدهد که مردم به شوخی کردن و لطیفه ساختن دربارهی زندگی عموماً وحشتناکی که زیر سایهی گولاگ با آن مواجه بودند ادامه میدادند.
فدریکو گارسیا لورکای در حال مرگ، به یکباره همچون یک عروسک خیمهشببازیِ بیتاروپود، به گودالی در یکی از بلوارهای اصلی مادرید فرو میافتد؛ یک ویولونیست پناهنده به دوربین رابرت کاپا خیره میشود؛ و چشمان زن جوانی که پابلو پیکاسو ۷۱ سال قبل آنها را ترسیم میکند، برای اولینبار در معرض نگاه خیرهی عموم گذاشته شدهاند.
مستند وکیل زندگی و فعالیت حرفهای لیئا تسیمل را به تصویر میکشد. این وکیل مدافع حقوق بشر به مدت نیم قرن است که از شهروندان فلسطین در دادگاههای اسرائیل دفاع میکند. مستند «وکیل» تاکنون برندهی ۶ جایزهی بینالمللی و نامزد دریافت جوایز در دستکم ۱۲ جشنوارهی دیگر شده است.
اعتراضاتی که در دو ماه گذشته سراسر خاورمیانه را فراگرفتهاند چند دلیل بنیادین مشترک دارند: بهای نفت رو به افول است؛ نرخ بیکاری بالا است؛ شهروندان به اندازهی کافی طعم فساد و دیکتاتوری را چشیدهاند. معترضان در بیروت، بغداد، تهران و الجزیره میتوانند معضلاتی را به این فهرست اضافه کنند که مختص ملتهای آنها است.
اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یک رژیم تمامیتخواه و سرکوبگر، با آزادی بیان مخالف بود. با این حال، عدهای از دگراندیشان این کشور، به کمک شهروندان عادی و اعضای جامعهی مدنی، راههای مؤثری برای انتشار حقایق، افشای اخبار جعلی، و مبارزه با سانسور دولتی پیدا کردند.
چهطور میتوانیم به شناختِ واقعی از آزادی رسیده باشیم، وقتی در این محیط مجعول سیر میکنیم؟ وقتی دولتها و شرکتها به شدت درگیر هدایت رفتارهای ما هستند، وقتی اغلب امکان ندارد بین اطلاعات و اطلاعات کاذب تمایز بگذاریم؟ به چه کسی میتوانیم اعتماد کنیم؟
تعیین مذهب رسمی در قانون اساسی، درهای «برابری» را که یک اصل بنیادی و حقوق بشری است میبندد و رفتار حکومت با گروههای گوناگون مردم که پیرو مذاهب دیگری هستند یا اساساً بیخدایی و لامذهبی را انتخاب کردهاند، میتواند نه تنها تبعیضآمیز بلکه خشونتبار نیز باشد.
مرخصیِ پژوهشی در بارسلون به من اجازه میداد تا همهی دانستههایم دربارهی ناسیونالیسم را محک بزنم. میتوانستم از نزدیک ببینم که روایتهای ناسیونالیستیِ رقیب چطور هماهنگی و همزیستیِ مسالمتآمیز میان گروههای فرهنگی مختلف را از بین میبرند. میتوانستم بفهمم که چطور اصل خودگردانیِ ملی میتواند گروهی از مردم را برانگیزد تا خواهان تشکیل کشوری مستقل شوند. اما در عین حال میتوانستم بفهمم که چطور ایدهی وحدت ملی تکثر و تنوع را به خطر میاندازد.
جوامع مذهبی به چه طریقی میتوانند به حمایت از علم، بهویژه در ظل یک نظم سیاسی «پساحقیقت»، برخیزند؟ بازاندیشی علم و دین چه معانی ضمنی و چه چارهای برای بحث نگرانکنندهی آموزش علم در دو سوی اقیانوس اطلس، و برای بحثهای بینالمللی نوپدید دربارهی «سواد علمی»، میتواند ارائه دهد؟
تصور کنید میتوانستیم خطا را به کلی حذف کنیم. کسی که هرگز خطایی از او سر نمیزند، چگونه انسانی خواهد بود؟ این پرسش، دو پاسخ بسیار متفاوت دارد. یک پاسخ در نظر گرفتن موجودی ابرانسانی و خداگونه است. خطاناپذیری ظاهراً با علم مطلق و حکمت نامتناهی لازم و ملزوم یکدیگرند. امکانِ دیگر وجودِ موجودی است که نه تنها ابرانسان نیست بلکه فاقد فکر و شعور است...
ماجرای عاشقانهی من با شهر میلان که شروع شد، اومبرتو اکو که فقط چهار سال از من بزرگتر بود، عملاً دبیر تحریریهی انتشارات بومپیانی به حساب میآمد. سراغش را گرفتم، قرار ملاقاتی گذاشتیم، و طراحیهای خودم را پیش رویاش گذاشتم. با صورت کامل اصلاحکرده، پوست بسیار سفید و موهای بسیار سیاه، چهرهی دلنشینی داشت، با صدایی که گهگاه حالت جیغ به خودش میگرفت. آن صدای براق و برنده را هرگز از دست نداد.
سیاستهای جمعیتی چین در چند دههی اخیر محل بحث و درگیریهای بسیاری بوده است. مستند «ملت تکفرزند» به کارگردانی نانفو وانگ و جیانلینگ ژانگ، برندهی جایزهی بزرگ هیئت داوران آمریکا در بخش مستند سال ۲۰۱۹ جشنوارهی ساندنس، به سیاست کنترل جمعیت و پیامدهای اجرایی آن در چین میپردازد.
«زنکشی»، به معنی به قتل رساندن یک زن به دلیل جنسیت او، اصطلاحی است که در قانون جزایی فرانسه وجود ندارد. بسیاری از حقوقدانان بر این باورند که قوانین فرانسه از مقررات مکفی و مناسب در این زمینه برخوردار است اما در عین حال استفاده از این اصطلاح در زبان روزمره را ترغیب و تشویق میکنند.
اگر بحران اقلیمی ناقض حقوق نسلهای آینده باشد چه؟ سرانجام، به نظر میرسد که توجه افکار عمومی دارد به این پرسش اضطراری جلب میشود. ماه گذشته ۷ میلیون نفر در حدود ۲۰۰ کشور دنیا به خیابانها ریختند تا در اعتراضات جوانان به بحران اقلیمی جهان شرکت کنند. جوانان سراسر دنیا میدانند که بارِ سنگین پیامدهای مصیبتبار بحران بومشناختیِ کنونی بر دوش آنها و نسلهای بعدی خواهد افتاد ــ بهویژه نسلهای متعلق به جوامعی که کمترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتهاند.
«ما هفت میلیارد انسان، به لحاظ احساسی و ذهنی و جسمی، مثل هم هستیم.» این حرفی است که دالایی لاما در مصاحبهای نود دقیقهای با مجلهی تایم میگوید. او میگوید: «همهی ما میخواهیم زندگی لذتبخشی داشته باشیم.» زندگی خود او حالا به نقطهی عطف دیگری رسیده است.
یک قرن پیش، در اواخر دههی ۱۲۹۰ خورشیدی، زنان ایرانی که از هر حق برابری در خانواده و جامعه محروم بودند، میگفتند که دستکم طلاق دادن زنان را کمی مشکل کنید تا اینطور نباشد که مردان هر وقت دلشان خواست زنشان را طلاق دهند و دست زن بیچاره به جایی بند نباشد. به نظر میرسد که صدای مادربزرگان فمینیستمان پس از صدسال، سرانجام به گوش دولتمردان رسیده و این روزها به دنبال آن هستند که با تصویب «لایحهی پیشنهادی مقید و محدودسازی حق طلاق شوهر» بنیان خانواده را استوار نگه دارند.
همهی ما در ابتدا مهمانایم. موجودات کوچولوی بیپناهی هستیم که دیگران باید تمام نیازهایمان را برطرف کنند. موجوداتی، که تا مدتها، نمیتوانیم جبران مافات کنیم اما معمولاً در زندگی پرستارانمان جا خوش میکنیم و برای همیشه در قلب آنها جا میگیریم.
بر اساس گزارش انجمن روانشناسی آمریکا» ۹۳ درصد از مردم آمریکا هر سال در پایان سال و آغاز سال جدید، دستکم یک «تصمیم و هدف برای سال جدید» تعیین میکنند. اما «تصمیمهای سال جدید» در بیشتر موارد محکوم به شکست است و عمرشان بسیار کوتاه. پس چرا این «مُد» برعکس خیلی چیزهای دیگر که ناگهان مد میشود، انگار دوراناش به پایان نمیرسد؟ چرا کمتر کسی این واقعیت را میپذیرد که این ره به ترکستان است و بیحاصل؟ اصلاً چرا «تصمیمهای سال جدید» تا این اندازه محکوم به شکست است؟