تاریخ انتشار: 
1396/10/22

لینزی آداریو، عکاسی از جنگ و چالش‌های گزارشگران زن

مالی گاتزچاک

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography

فعالیت گزارشگران و خبرنگاران در مناطق جنگی بسیار خطرناک و دشوار است، و شاید به همین دلیل زنان کمتری به عنوان عکاس و گزارشگر جنگی شناخته شده‌اند. در عین حال، زنان عکاس و خبرنگار به دلیل جنسیت‌شان در موقعیت‌های جنگی با مخاطرات و تهدیدهای بیشتری هم مواجهاند. لینزی آداریو، عکاس و گزارشگر برجسته و برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر، از خاطرات و فعالیت‌های خودش در این زمینه سخن می‌گوید.


در سال ۲۰۰۷، لینزی آداریو، عکاس خبری، از طرف روزنامه‌ی نیویورک تایمز برای پوشش موضوع افزایش تلفات غیرنظامیان در افغانستان به این کشور اعزام شد. در مسیر سفرش به قلب مناطق جنگی، به درهی کُرِنگال (که برای بسیاری به «درهی مرگ» معروف است)، یک مأمور هماهنگ‌کننده به او گفت که آن‌جا جای مناسبی برای زنان نیست، و بهانهاش هم کمبود امکانات مناسب برای خواب و شست‌و‌شو بود. به گفتهی آداریو، در آن زمان زنانِ ارتشی اجازهی حضور در خطوط مقدم جنگ را نداشتند، ولی این قاعده شامل حال گزارشگران نمیشد. بنابراین او، مثل همهی سالهای پس از بیست سالگیاش، به قلب خطر رفت. در طول دو ماه بعد، آداریو و همراهانش با نیروهای آمریکایی همسفر شدند، در نیمههای شب از بالگردها پایین پریدند، و به مدت یک هفته، در حالی که همهی متعلقاتشان را روی کول می‌بردند، به سوی یک کمینگاه طالبان پیادهروی کردند.

اما این فقط یکی از داستانهای هیجانآور آداریو است: یک مادر ۴۴ ساله، عکاس جنگی، و برندهی جایزهی پولیتزر، که تصاویرش از بحرانهای کشورهای جنگزده و مسائل حقوق بشری در سراسر دنیا منعکس‌کنندهی بعضی از مهم‌ترین اتفاقات زمانه‌ی ما است. آداریو تجربههای چالشبرانگیز فراوانی داشته؛ در لیبریا دزدیده و برای شش روز به گروگان گرفته شده است، موضوع بهداشت در دوره‌ی بارداری و مرگومیر هنگام زایمان در افغانستان را پوشش داده، و در مرز سودان جنوبی و اوگاندا در دل بحران پناهجویان زندگی کرده است. او داستان زندگی خودش به عنوان یک عکاس خبری زن را به وضوح در کتاب خاطراتش، این کار من است: زندگی پر از عشق و جنگ یک خبرنگار (۲۰۱۵) بازگو کرده است.

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography


آداریو برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ به افغانستانِ تحت کنترل طالبان رفت؛ در آن زمان، او یکی از معدود عکاسان خبری زن بود که وضعیت جنگی این کشور را پوشش میدادند. خودش میگوید: «وقتی که پوشش جنگ را شروع کردم خیلی بیشتر با برخوردهای جنسیت‌زده مواجه می‌شدم؛ چون تازه ۲۵ ساله شده بودم، و خیلی مشتاق و خیلی کم‌تجربه بودم ... هیچ کس جدیام نمیگرفت.» در عین حال، او میگوید که حتی پس از گذشت این همه سال، اوضاع فقط کمی بهبود پیدا کرده است. «وقتی تازه کارم را شروع کرده بودم، همهاش به این فکر میکردم که به تدریج زنهای بیشتری به این عرصه می‌آیند، اما این اتفاق نیافتاد.»

گرچه تعداد عکاسان خبری زن در طول سال‌های گذشته افزایش داشته، پژوهشی که (توسط بنیاد عکس خبری جهان، انستیتو رویترز برای آموزش خبرنگاری وابسته به دانشگاه آکسفورد، و دانشگاه استرلینگ) در سال ۲۰۱۵ انجام شد نشان داد که تنها ۱۵ درصد از عکاسان خبری حرفه‌ایِ شرکت‌کننده در این تحقیقات زن بودند. یکی از دلایل این امر می‌تواند آن باشد که کار عکاسان و گزارشگران جنگیِ زن، مانند آداریو، در مکانها و شرایطی است که موقعیتهایی چالشبرانگیز برای هرکس (فارغ از جنسیتاش) به حساب می‌آیند: در مورد خود او، حضور در خطوط مقدم جنگ و زیر انبوه گلولهها، چندین مورد گروگانگیری، و تهدید به اعدام. ولی، همان‌طور که داستان‌های کتاب او نشان می‌دهند، زنان بسیار بیشتر با برخوردهای جنسیت‌زده و تهدید به تجاوز جنسی رو‌به‌رو میشوند. 

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography


آداریو، هنگام یادآوری مأموریتی همراه با دکستر فیلکینزِ خبرنگار در سال ۲۰۰۸، برای پوشش فعالیت‌های طالبان در پاکستان، شرح می‌دهد که مجبور شده هنگام ملاقات با یک فرمانده‌ی طالبان خود را همسر فیلکینز جا بزند. «گفته بودند نمی‌توانی زن همراه خودت بیاوری.» بنابراین، آداریو در حالی که فیلکینز را برای ورود به اتاقی که محل ملاقات ۱۵ تا ۲۰ جنگجوی مسلح بود، خود را همسری جا زد که «به طور اتفاقی دوربینی هم به همراه دارد.» تصاویری که به دست آمد، باعث شد که تیم آداریو و فیلکینز جایزه‌ی پولیتزر سال ۲۰۰۹ در زمینه‌ی گزارش بین‌المللی را ببرد.

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography


ولی ترسناک‌ترین ماجرای او به زمانی مربوط می‌شود که برخورد بین نیروهای وفادار به معمر قذافی و نیروهای معترض را در اجدبیه‌ی لیبی (و در کنار گزارشگران نیویورک تایمز) پوشش می‌داد، و در جریان همین مأموریت ربوده شد. وقتی نیروهای قذافی سر رسیدند، آداریو و بقیهی گروه داخل یک ماشین جمع شدند، با نظرات مختلفی درباره‌ی این که ادامهی کار در این موقعیت تا چه حد می‌تواند امن باشد. او بعدتر این لحظهی حساس را به یاد میآورد: «در چنین شرایطی، من خیلی حواسم به جنسیتام هست، و مطمئن‌ام که همکارهایم حواسشان نیست. مطمئن‌ام که آخرین چیزی که به آن فکر میکنند این ‌است که: اوه، ما یک زن هم در ماشین‌مان داریم. ولی من همیشه حواسم هست، چون دنیایی که در آن کار میکنم یک دنیای مردانه است.» بعد که گروه در نهایت تصمیم به ترک محل میگیرد، ماشین آنها یک‌راست از یکی از ایستگاه‌های بازرسی نیروهای وفادار به قذافی سر در می‌آورد، و همان‌جا دستگیر می‌شوند. «تمام سه روز بعد ما را می‌زدند، چشم‌بند داشتیم، و دست و پایمان بسته بود، و به اعدام تهدید می‌شدیم. به عنوان یک زن، من مرتب دست‌مالی می‌شدم.» بعد از شش روز، هر چهار گزارشگر آزاد شدند.

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography


شش هفته پس از این تجربه، آداریو باردار شد و هراسان بود. «به عنوان یک زن، از این می‌ترسیدم که بارداری مشکلاتی برای پیشرفت حرفهای من به وجود خواهد آورد. و هیچ الگویی هم نداشتم. حتی یک زن را هم نمیشناختم که در موقعیت من بوده باشد، یا یک دوست پسر داشته باشد، و فراتر از آن، بچه‌ای هم داشته باشد؛ هیچ کس را هم نداشتم که از او کمک بگیرم.» برای جبران این موضوع، او تا قبل از زایمان، تا جایی که میتوانست کار کرد؛ برای پوشش اخبار مربوط به اردوگاههای پناهجویان داداب در کنیا و یک منطقهی جنگی در سومالی سفر کرد، و برای برنامهی تبادل اسرا در غزه به آن منطقه رفت، در حالی که هشت ماهه حامله بود. بیشتر از جانب زنانِ دیگر، از او انتقاد میشد که چرا به عنوان یک زن باردار چنین ریسکهایی میکند. او در مقالهای در نیویورک تایمز در سال 2015 به این انتقادها جواب داده است: یک عکاس خبری باردار چه اخباری را میتواند پوشش دهد؟ همه چیز را.

آداریو میگوید: «خبرنگاران مردی هستند که کشته میشوند و بچه هم دارند و هیچ کس نمیگوید: آنها در منطقهی جنگی چه میکردند؟» او به معیارهای دوگانه برای قضاوت فعالیت‌های زنان و مردان در این حرفه اشاره میکند و می‌گوید: «از دست دادن پدر به همان اندازهی از دست دادن مادر بد است.» ولی در ضمن میگوید آنچه به همان اندازه مهم است تعداد زنانی است که باردارند و هر روز در مناطقی که او اخبار آنها را پوشش میدهد بچه به دنیا میآورند. «هیچ کس دربارهی وضع آنها حرف نمیزند؛ تنها چیزی که میگویند این است که چطور دختری از اهالی کانتیکت وقتی که باردار است به سومالی میرود؟» او میگوید: «برای من خیلی مهم بود که چیزی را که حس میکردم به آن نیاز دارم، انجام دهم.» 

Photo by Lynsey Addario. © Lynsey Addario. Courtesy of the International Center of Photography


انجام کاری که به آن نیاز دارد، آداریو را به عنوان یک زن، به فضاهای صمیمانه‌ای برد که مردان معمولاً به آنها دسترسی ندارند. او میگوید: «فکر میکنم زن بودن به من امکان دسترسی به این فضاها را داد، کاری که انجام دادنش برای یک مرد میتوانست سخت باشد.» از جمله‌ی این موارد گزارش مصوری است که او دربارهی سرطان پستان در اوگاندا برای نیویورک تایمز کار کرد؛ در این گزارش عکسی محو از یک دختر کوچک هست که به مادرش در یک تابوت نگاه میکند؛ مادری که کسی نمیدانسته سرطان دارد. آداریو میگوید: «به شدت گریه میکردم، طوری که اصلاً نمی‌توانستم عکس بگیرم.»   

آداریو میگوید که با وجود تجربههای بر مبنای جنسیت، او به عنوان یک زن ذاتاً جهان را متفاوت نمیبیند، ولی دورنمای متفاوتی از این که از چه عکس بگیرد دارد. «امکان دسترسی زنها و مردها به فضاهای مختلف متفاوت است؛ ما با آدمها در سطوح گوناگون ارتباط برقرار می‌کنیم، و مردم به شکل‌های متفاوتی به ما واکنش نشان میدهند. پس به طور قطع این موضوع به ایجاد رویکردهای متفاوتی در عکاسی و کار با دوربین منجر می‌شود؛ ولی فکر نمیکنم که، مثلاً، به عنوان یک زن طور متفاوتی میبینم. چیزی که من تصمیم میگیرم ثبت کنم احتمالاً با چیزی که همکاران مرد انتخاب میکنند فرق دارد.» و این دقیقاً چیزی است که به نگاه زنانه اهمیت زیادی می‌بخشد.

 

برگردان: پوپک راد


مالی گاتزچاک گزارشگر و خبرنگار هنری است. آن‌چه خواندید برگردانِ بخش‌هایی از این نوشته‌ی اوست:

Molly Gottschalk, ‘War Photographer Lynsey Addario on the Challenges Women Photojournalists Face,’ Artsy, 14 November 2017.