تاریخ انتشار: 
1397/05/10

مکث زمان در خانه‌های خالی تهران

غزل صدر

یک عکاس کنجکاو، با پرسه‌زنی در خیابان‌ها و سرک کشیدن به خانه‌های متروک و خالی تهران، به ثبت تصاویر جذابی از این خانه‌ها پرداخته و آن‌ها را در نمایشگاهی با عنوان «متروکه‌های تهران» به نمایش گذاشته است.  


اواخر سال 1394، آزاده بهکیش، کارمند «اتاق بازرگانی ایران و ایتالیا»، به دلیل اختلاف عقیدتی با رئیس جدید از کار اخراج شد و پس از آن، در ساعات آزاد، به پرسهزنی در تهران پرداخت. او می‌گوید: «مدتی بعد از اخراج، که از شوک در آمدم، روزها در خیابانهای شهر راه میرفتم. در گشتهای اولیه، خانههای متروک توجه مرا جلب کردند. خیابان سمیه از اولین خیابانهایی بود که فرصتی یافته بودم به دقت تماشایش کنم. سمیه از زیباترین خیابانهای تهران است که هنوز معماری دوره‌های اول و دوم پهلوی را حفظ کرده. متوجه شدم خانههای متروک بسیاری در این خیابان هنوز وجود دارند.» او از راه رفتن موقت در خیابانها عادتی برای خود ساخت، و بعدتر روزهایی مشخص در هفته را تا دیرزمانی به راه رفتن و تماشای خیابانها و کشف متروکهها مشغول میشد: «کم کم متوجه شدم تمام خانه‌های متروک را بالأخره به شیوه‌ای می‌شود تماشا کرد. غالباً پنجرهی شکسته یا سوراخ کلیدی پیدا میکردم، و با دوربین موبایلم از داخل خانهها عکاسی میکردم.»

در بسیاری از آن خانهها، اسباب و اثاث هنوز دستنخورده به جا مانده بودند، گویی صاحبان خانه همین دیروز آن‌جا را ترک کرده‌اند.

در بسیاری از آن خانهها، اسباب و اثاث هنوز دستنخورده به جا مانده بودند، گویی صاحبان خانه همین دیروز آن‌جا را ترک کرده‌اند؛ اما غباری که در خانه بر همه چیز نشسته بود نشان از غیاب طولانی انسان داشت. خانههای متروک تهران بار نوستالژیکی دارند که او به عمد میکوشید از آن بپرهیزد. متروکهها حقیقتی کشفنشده در خود دارند: غیاب انسان، و ترک کردن، این که انسانی خانهاش را که مکان امن و آسایشش است رها کند و تک تک وسایل را، که هر انسانی را دلبسته میکنند، بگذارد و برود.

بسیاری از این خانهها حالا متعلق به «بنیاد مستضعفان» هستند، مؤسسهای حکومتی که از لحاظ قانونی نه خصوصی است و نه دولتی؛ و دولت اجازهی دخالت و نظارت بر آن را ندارد، و تنها به مقام رهبری پاسخگو است (بنیاد مستضعفان بزرگترین ملاک ایران است). بسیاری از خانهها را سازمان اوقاف تصاحب کرده است؛ «سازمان اوقاف و امور خیریه» ادارهکنندهی موقوفاتِ فاقد متولی است. ادارهی تمامی اماکن مذهبی اسلامی یا مجهولالتولیه، و موقوفات و هر مال دیگری که برای امر عامالمنفعه و خیریه اختصاص یافته باشد، بر عهدهی سازمان اوقاف است و رئیس سازمان اوقاف هم از سوی رهبر تعیین میشود. خانههای متروک زیادی هم در اختیار «ستاد فرمان امام» هستند؛ ستاد اجرایی فرمان امام در سال 1368 به فرمان آیت‌الله خمینی تأسیس شد. وظیفه‌ی این نهاد مدیریت اموالی است که طبق اصل 49 قانون اساسی در اختیار ولی فقیه هستند. ستاد اجرایی فرمان امام در زمینههای خدمات مالی و بانکداری و املاک و مستغلات و صنعت نفت، مخابرات، و دامپروری فعال است. این ستاد موظف است تمامی وجوه حاصل از اموال ارث بلاوارث و املاک بدون صاحب و اموالی را که بابت تخمیس و خروج از ذمه و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه قرار گرفته، هر طور که صلاح میداند صرف کند.

آزاده بهکیش میگوید: «خانههایی دیدم که صاحبانشان پس از سالها هنوز از مصادره شدن‌شان هراس داشتند. آنها تمامی املاک خود را در جریان انقلاب از دست داده بودند، و جز این خانهها چیزی برایشان نمانده بود. آن‌ها به من اجازهی عکاسی کردن نمیدادند چون از در معرض دید قرار گرفتنِ بازماندهی داراییشان در هراس بودند.»

بنا به آمار منتشرشده در سال 1396، تقریباً ده درصد از کل مسکن‌های موجود در شهر تهران خالی از سکنه هستند، در حالی که رقم متوسط خانههای خالی در شهرها چهار درصد است. قانون مالیات بر خانههای خالی هم در سال 1394 تصویب شد اما تا امروز اجرایی نشده است. در شهرهای بزرگ دنیا، قانون شارژ شهری اجرا میشود؛ شارژ شهری معادل حدود یک درصد از نرخ خانه است، و به واسطهی این قانون، مالکان خانههای خالی برای تأمین بهای عوارض آنها میباید خانه را یا بفروشند یا اجاره دهند یا خود از آن استفاده کنند. شارژ شهری به عنوان سپری در مقابل سوداگریِ بی‌رویه عمل میکند. در تهران، عوارض شهریِ املاک دو صدمِ ارزش املاک است، که تقریباً یعنی هیچ. تمام اینها در حالی است که آمارهای غیررسمی از وجود نزدیک به پانزده هزار بیخانمان و کارتنخواب در شهر تهران حکایت دارد.

آزاده بهکیش، با پرسهزنی در شهر و تماشای دقیق خانهها، حدود هزار عکس گرفته است.

آزاده بهکیش میگوید: «در جریان عکاسی از خانههای متروک و خالی از سکنه‌ی تهران، به مفهوم تصرف عدوانی برخوردم. تصرف عدوانی مفهوم شایعی در دنیا است. اقشار کمدرآمد و دانشجویان خانههای متروک و خالی از سکنه را مییابند و در آنها ساکن میشوند. غالباً متناسب با نیازهای خود تغییراتی در خانهها میدهند، و متروکهها مفهوم سرپناهی موقت مییابند. در تهران، تعدادی از متروکهها به مخفیگاهی برای معتادان و بزهکاران تبدیل شده‌اند. هنگام عکاسی، آنها از من میترسیدند. تصور میکردند این عکسها باعث لو رفتن و در نتیجه بیسرپناهی آنها خواهد شد.»

آزاده بهکیش، با پرسهزنی در شهر و تماشای دقیق خانهها، حدود هزار عکس گرفته است: «تصمیم گرفتم عکسها را نمایش دهم. به نظرم باید به دنبال فضایی جز گالری میگشتم. ترجیح دادم عکسها را در یکی از همان متروکهها به نمایش بگذارم. صاحب خانهی متروکی در خیابان کاخ حاضر شد خانه را برای مدت یک هفته به مبلغ یک و نیم میلیون تومان اجاره دهد. خانه ده سال خالی مانده بود و باید تمیز میشد. سی و هشت عکس را انتخاب کردم، و میزهایی بزرگ ساختم، و تعدادی از عکسها را روی میزها چیدم، و چراغهای مطالعه را بالای عکسها روشن کردم. حاصل کار فضایی شبیه یک بایگانی بود. بخشی از فضای خانه را به نمایش متوالیِ عکسهایی که با موبایل گرفته بودم اختصاص دادم، و در گوشهای از خانه هم صدای صاحبان خانهها پخش میشد.»

این پرفورمنس موفق فقط با استقبال عکاسان مواجه نشد؛ معماران و شهرسازان بسیاری از نمایشگاه «متروکههای تهران» بازدید کردند. حالا عکسهایی از متروکههای تهران در یکی از همان خانه‌های متروک به نمایش در آمده بود. تهران شهر متروکهها است، متروکههایی که هرکدام تاریخی از آنِ خود دارند، تاریخی که با وقوع انقلاب پنجاه و هفت دگرگون شده و فضایی رازآلوده در خانههای متروک ساخته است، متروکههایی با معماریهای دلنشین و خالی از انسان، انسانهایی که هر یک به دلیلی خانههایشان را ترک کردهاند.