نامهی نسرین ستوده از زندان اوین
سخنی با هموطنانم،
ما زندانیان نیز اخباری را میشنویم. اعتراضهای خیابانی، دستگیری و بازداشت، و بازداشت و بازداشت که شاهد آن هستیم. در کنج عزلت و زندان به رؤیاهایم پناه میبرم.
رؤیای صلح و دوستی، عفو و بخش، مهر و محبت و رؤیای برابری. رؤیای زیستن بیهیچ تبعیضی. رؤیای آنکه کودکانمان فارغ از قومیت و مذهب و جنسیت و هزاران تفکیک دیگر در کوچه و خیابان با یکدیگر بازی میکنند و قد میکشند و دانشگاه میروند، تحصیل میکنند و کار میکنند.
رؤیای روزی که برای گشودن درهای دانشگاه به روی جوانانمان، مذهب آنها را مورد سؤال قرار ندهند. رؤیای روزی که یهودی و مسیحی و بهائی و زرتشتی و مسلمان با برابری کامل و در کنار هم زندگی کنند.
به رؤیای عدم خشونت و استقرار قانون میاندیشم. به آزادی انتخاب پوشش زنان و انتخاب مذهب میاندیشم. به رؤیای پایان آپارتاید مذهبی میاندیشم به اینکه هر زنی حق داشته باشد از تمامی سکوهای شهر بالا رود بیآنکه داغ و درفش هیچ دادگاه و زندانی در انتظارش باشد.
با این حال اگر قدرت به ما نزدیک باشد بیش از هر زمان دیگری به عدم خشونت و فرهنگ صلح و مهربانی میاندیشم. اکنون و در میدان عمل، زمانهی تحقق رؤیاهایمان است. رؤیایی که تحقق آن در گرو رفتار ماست. اکنون نوبت ماست تا نشان دهیم چه اندازه مطابق رؤیاهایمان عمل میکنیم. من به قدرت صلح و دوستی و عدم خشونت باور دارم. باوری تام و تمام و بر این باورم تنها با پرهیز از هرگونه خشونت و البته ایستادگی قدرتمندانه به نتیجهای پایدار خواهیم رسید.
نسرین ستوده
تهران – زندان اوین
بند زنان
مرداد 97