تلاشها برای خارج کردن «اوتیسم» از ردیف اختلالات روانی یا ضعفهای ذهنی، به حفظ حیثیت افراد اوتیستیک و حضور عادیتر و موفقتر آنها در جامعه منجر شده است. اما افراد اوتیستیک به حمایتها و خدمات ویژهای نیاز دارند که برخورداری از آنها با تشخیص پزشکی «اوتیسم» و پذیرش برچسب «اوتیستیک» به عنوان بخشی از هویت شخصی ممکن میشود. با این وضعیت متناقض چگونه باید کنار آمد؟
در سال ۲۰۰۷، یک معلم بریتانیایی در سودان بنا بر قانون شریعت به زندان محکوم شد زیرا به شاگردان خود اجازه داده بود خرس عروسکی کلاس را «محمد» بنامند. یک روز پس از اعلام این حکم، بیش از ده هزار نفر به خیابانهای خارطوم آمدند و خواهان اعدام او به دلیل توهین به مقدسات شدند.
در تاریکترین روزهای جنگ جهانی دوم، گاندی گفت: «باید با نگاهی آرام و مهربان، چشم در چشمِ جهان بدوزیم، هرچند امروز دیدگان دنیا خونین است.» این همان جانِ کلام آشیل در نمایشنامهی «الاهگان انتقام» است: دنیا عمدتاً بر مدار خشم و تلافیجویی چرخیده، اما بگذارید چیز بهتری بیافرینیم، هم در خود و هم در فرهنگ سیاسیمان. بیایید از راه و رسم کنونیِ جهان پیروی نکنیم.
پرداختن به کارهای پراکنده و سرگرمکننده، و به ویژه تأمل در آثار هنری، میتواند راه مناسبی برای حفظ سلامت روانی و جسمی ما باشد. علاوه بر این، سرگرمیها و تأملات هنری میتوانند هماهنگی بین قوای ذهنی و جسمی ما را افزایش دهند. پژوهشهای اخیر در زمینهی علوم روانشناسی و عصبشناسی نیز بر اهمیت این نکته تأکید میکنند.
اختراع اینترنت همان اثرات دوگانهای را به دنبال آورده است که سقراط به ابداع «نوشتار» در دوران باستان نسبت میداد. از جمله رهآوردهای مهم اینترنت امکان ذخیرهسازی نامحدود اطلاعات و خاطرات انسانی است، اما حافظهی اینترنتی اکنون جای حافظهی خود ما را گرفته است. چگونه میتوان از اثرات مثبت اینترنت بهره برد، و با اثرات منفی آن بر حافظهی انسانی مقابله کرد؟
بسیاری از ما در مورد استعدادها و قابلیتهای شخصی خود مبالغه میکنیم، و در واقع درک درستی از تواناییهای خود نداریم. این تمایل ذهنی اغلب ما را در مورد امکانات و تواناییهای واقعی خود به اشتباه میاندازد و به ما «توهم اعتماد به نفس» میدهد، و همین توهم مانع از آن میشود که بتوانیم اشتباهات خود را اصلاح کنیم.