تجربهی جنگ بسیاری از فرضهای جنسیتی در جامعه سوری را درهمشکست. زنان سوری از مصیبت جنگی فرصتی برای شکستن سدهای پدرسالاری ساختند، نقشهای اجتماعی و شغلی بیشتری به عهده گرفتند و حس عاملیت قویتری پیدا کردند
سنتهای فرهنگی ژاپن خودکشیِ آگاهانه و ناشی از اراده و انتخاب آزادانه را میستاید، اما روانپزشکی به دنبال درمان خودکشی به عنوان یک عارضهی روانی است. چگونه میشود مرزهای تشخیص خودکشی به عنوان «معضل وجودی» یا به عنوان «عارضهی سلامت» را درنوردید؟
عارضهی ترومای روانی از قرن نوزدهم شناخته شده بود اما پس از حادثهی ۱۱سپتامبر بود که هم حساسیت رواندرمانی و هم پذیرش و مشروعیت عمومی پیدا کرد. آنچه که روزی بیاساس تصور میشد یکباره به یک حقیقتی تبدیل شد که سزاوار حمایت پزشکی، اجتماعی و قانونی است
تاریخ استعمار در اندونزی باعث ایجاد نوعی رنج روانی شده است که ویژگیهایش ترس، اضطراب، کابوس و بروز رفتارهاییست که از نظر روانپزشکی مدرن اغراقشده و غیرمعمول قلمداد میشوند. استعمار وحشتی نهادین بوجود آورده که جامعهی پرآشوب امروزه نتوانسته از آن رها شود
هرچند مصرف دارو ــ علمی و غیر آن ــ در دورهی همهگیری سر به فلک گذاشت، اما فهم مشترک در حال ازدسترفتن است. اینکه صرفاً عوام را بهخاطر «غیرعقلانی»بودن مقصر بدانیم چارهی کار نیست. خصوصاً به این علت که رهبری سیاسی و رسانهها در توجه به یافتههای علمی و انطباق با آنها سابقهی بدی دارند؛ برای مثال، در نادیدهگرفتن گرمایش کرهی زمین برای چهار دهه از زمانی که این مفهوم برای نخستین بار در سال ۱۹۷۲ مطرح شد.