بررسی جنبش حقوق زنان در یمن
یمن، یکی از فقیرترین کشورهای عربی، آمیزهای از جنگ داخلی و بحران انسانی را تجربه میکند. جنگی که از اواخر سال ۲۰۱۴ آغاز شده، یمن را با «بدترین بحران انسانی در جهان» روبهرو و زیرساختهای کشور را نابود کرده است. این جنگ همچنین جان انسانهای بسیاری را گرفته است. از سال ۲۰۱۵، بیش از بیست هزار شهروند غیرنظامی کشته و زخمی شدهاند. سه چهارم از چهار میلیون آوارهی یمنی را زنان و کودکان تشکیل میدهند و از هر چهار خانوادهی آواره یکی توسط زنان اداره میشود. همچنین بیش از نیمی از ۲۰ میلیون نفری که در یمن به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند، زنان و دختران هستند.
وضعیت زنان در یمن بسیار دشوار است. جنگ، آسیبپذیری آنان را افزایش داده و نابرابریهای جنسیتی موجود را تشدید کرده است. در یک جامعهی مردسالار مانند یمن، که هنجارها و عملکردهای فرهنگی-اجتماعی، زندگی زنان را شکل میدهد، جنگ و بحران انسانی، موجب افزایش سوءاستفاده، استثمار و نقض حقوق زنان شده و آنان را برای تحصیل، اشتغال و مشارکت در زندگی اجتماعی با موانع زیادی مواجه کرده است. حدود ۵ میلیون زن در سنین باروری و ۱/۷ میلیون زن باردار و شیرده دسترسی بسیار محدودی به خدمات بهداشت باروری، تنظیم خانواده و مراقبتهای اضطراری زنان و زایمان دارند. در طول زایمان هر دو ساعت یک زن یمنی جان خود را از دست میدهد که تقریباً قابل پیشگیری است.
بنا بر گزارش «مجمع جهانی اقتصاد» در سال ۲۰۲۱، یمن از لحاظ شاخص شکاف جنسیتی از میان ۱۵۶ کشور در ردهی ۱۵۵ قرار گرفته است و به گفتهی «سازمان عفو بینالملل»، یمن یکی از بدترین نقاط دنیا برای زنان است و آنان بیشترین سهم درد و رنج ناشی از بحران یمن را به خود اختصاص دادهاند.
کوکب الشیبانی متخصص جنسیت و ارتباطات، فعال صلح و حقوق زنان است. او فارغالتحصیل کارشناسی ارشد یک برنامهی مشترک میان دانشگاه صنعا و دانشگاه راس کلاید دانمارک در حوزهی جنسیت و توسعه است و به عنوان مشاور در نهادهای مختلفی از جمله سازمان ملل فعالیت میکند. او همچنین از بنیانگذاران سازمان زنان برای یمن Women4Yemen است. این سازمان شبکهای از فعالان زن در رسانهها و جامعهی مدنی است که برای صلح و امنیت در یمن فعالیت میکنند. وی در هیئت مشاور بایگانی یمن، سازمانی مستقل برای ثبت موارد نقض حقوق بشر توسط طرفهای درگیر در یمن، فعالیت میکند.
هدف او تقویت صدای زنان، بهویژه در سطح پایه است. اطلاعرسانی و فعالیتهای او دربارهی موضوعاتی مثل خشونت جنسی در داخل زندان، خشونت دولتی، فساد و سرکوب آزادیهای مدنی خشم مقامات حکومتی را برانگیخته است. او قبلاً به عنوان مشاور جنسیت منطقهای برای سازمان اجتماعی ARK Group DMCC کار میکرد.
در سال ۲۰۱۹، او به عنوان یکی از «زنان جنگ» توسط رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه TRTشناخته شد تا اهمیت نقش زنان در صلح را برجسته کند.
با او دربارهی جنبش زنان در یمن گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
نیلوفر غلامی:وضعیت کلی زنان در یمن چگونه است؟ منظورم خشونت علیه زنان، ازدواج اجباری، ازدواج کودکان، قتل ناموسی و غیره است.
کوکب الشیبانی: اکنون زنان یمنی با بدترین شرایط روبهرو هستند، اولاً آنها میراث تبعیض قبل از جنگ را به دوش میکشند و جنگ بارِ سنگینی بر همهی مشکلات موجود اضافه کرده است. همهی این موارد را میتوانید در گزارشهای گروههای متخصصی که در مورد وقایع یمن گزارش میدهند، بخوانید. از یک سو، زنان بهویژه از طرف شبهنظامیان حوثی، با خشونت جنسی روبهرو هستند، و زنان مخالف سیاسی هم با بازداشت و حبس و ... مواجهاند. از سوی دیگر، خشونت جنسیتی پس از جنگ بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. اکنون موارد جدیدی از خشونت جنسیتی علیه زنان وجود دارد و این موارد بدون مجازات و پاسخگویی باقی ماندهاند. همین امر سبب شده است که دو گروه فمینیستی زنان خواهان وضع و فعال کردن قوانینی برای از بین بردن خشونت جنسیتی شوند.
در زمان همهگیری کرونا، زنان برای مقابله با شرایط با دشواری بیشتری روبهرو هستند. برای مثال، شغل، مغازهها و بازارهای آنها باید تعطیل شوند در حالی که مردان مجبور به تعطیل کردن شغلشان نیستند. بنابراین، آنها در زمان همهگیری کرونا نیز با تبعیض جنسیتی مواجهاند.
نمونههای تبعیض علیه زنان در یمن چیست؟ اگر ممکن است برای خوانندگان ما مثال بزنید.
زنان یمنی در هر سطحی، از جمله فردی و اجتماعی با تبعیض سیستماتیک روبهرو هستند. از نظر فردی، رفتار با آنها با رفتار با همتایان مردشان یکسان نیست و در خانوادهها نیز همچنان برخی از تبعیضها علیه زنان وجود دارد. از نظر تبعیض سیستماتیک در نهادهای حکومتی مثلاً زن نمیتواند برای دریافت پاسپورت خودش اقدام کند یا حتی نمیتواند برای انجام برخی از جراحیها بدون رضایت بستگان مرد خود به بیمارستان برود. همچنین در جامعه، از زنان در محل کار حمایت نمیشود. محیط کار بسیار مردانه است و سازگار با جنسیتها نیست.
دو مثال میزنم. اولی حداقل سن ازدواج است. مدتها بر سر تعیین حداقل سن ازدواج جنجال وجود داشت. زنان برای تصویب قانون فشار میآوردند و درست قبل از آغاز جنگ، آنان توانستند این قانون را به همراه سایر قوانین عالی که از برابری زنان حمایت میکنند، در پیشنویس قانون اساسی بگنجانند.
پیش از جنگ کشور در آستانهی تصویب قوانینی بود که اکثر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان یمنی را ریشهکن میکرد و از بین میبرد. اما اکنون همه چیز متوقف شده و حتی عقب رفته است.
دومین مثال، خشونت علیه زنان است. زنان مورد حمله یا ضرب و شتم قرار میگیرند اما هیچ قانونی برای مقابله با خشونت بر اساس جنسیت وجود ندارد. اکنون زنان در حال تلاش برای به پیش بردن این مطالبه هستند.
متأسفانه، همانطور که به شما گفتم جنگ منجر به دو نوع مشکل برای زنان شد و آنان اکنون نه فقط با دستهی اول مشکلات بلکه با شبهنظامیان نیز مواجهاند و میدانید که برای نمونه حوثیها و گروههای تحت حمایت آنها بیش از دیگر گروهها به زنان حمله میکنند.
زنان در یمن برای پیگیری مطالبات خود تا چه اندازه از سوی قانون حمایت میشوند؟ چه ایرادهای قانونیای مانع از دستیابی آنها به حقوقشان میشود؟
همانطور که قبلاً گفتم، پیش از جنگ کشور در آستانهی تصویب قوانینی بود که اکثر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان یمنی را ریشهکن میکرد و از بین میبرد. اما اکنون همه چیز متوقف شده و حتی عقب رفته است.
بدترین دشمن برای زنان، وقوع جنگ و وجود بازیگران غیردولتی است که زنان نمیتوانند در برابر آنها به کمک دولت تکیه کنند. بازیگران دولتی پراکندهای هم وجود دارند که با داشتن قدرت، مشکلات بیشتری تولید میکنند و شهروندان و به طور عمده زنان، از حمایت آنان بهرهمند نمیشوند. متأسفانه، زنان همچنان به عنوان نوعی ابزار جنگی، یا ابزاری برای ترساندن مخالفان زن به کار میروند.
جنبش حقوق زنان در یمن از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟ آیا میتوان آن را جنبش خواند؟ نگرانی دربارهی حقوق زنان در یمن چقدر فراگیر است؟
جنبش حقوق زنان در یمن چیز جدیدی نیست و از دههی ۱۹۸۰ همراه با جنبش فمینیستی آغاز شده است. مردم فکر میکنند که در یمن هیچ جنبش فمینیستیای وجود ندارد اما این درست نیست. من معتقدم که جنبشی قوی در داخل یمن وجود دارد و به نظرم یکی از شواهد آن اعتراضات سال ۲۰۱۱ است. اگر تلاشهای انبوه و جمعیِ همهی زنان نبود این اتفاقات رخ نمیداد.
هدف جنبش زنان در ابتدا چه بود؟ چه اهدافی را برای حال و آینده دنبال میکند؟
هدف اصلی همهی زنان در یمن دستیابی به برابری واقعی است. من تازه به عنوان یک زن فهمیدم که میتوانم بهرغم شکافهای عمیق و چندپارگی سیاسیِ موجود در جامعه، درخواستهای یکسان همهی زنان، از گرایشات گوناگون برای دستیابی به برابری واقعی را ببینم و برابری به معنای خلاص شدن از شر همهی قوانین تبعیضآمیز، تبعیضهای جنسیتی و اقدامات خصمانه علیه زنان است.
آیا فمینیستهای یمنی فمینیسم غربی را «بومیسازی» کردهاند؟ از چه ابزار و منابعی برای دستیابی به اهداف جنبش استفاده میشود؟
بله، معتقدم آنها مدتها پیش این کار را انجام دادهاند. اول اینکه آنها از اصطلاح جنسیت استفاده نکردند. برای نمونه، آنها اصطلاحات دیگری را به کار میبرند که بیشتر در بطن جامعه پذیرفته میشود. متأسفانه، علمای متحجر مذهبی همواره بخشی از چالش بزرگی بودهاند که زنان با آن روبهرو هستند و میبینید که مرگ نوال السعداوی، فمینیست مشهور و تأثیرگذار مصری، سر و صدا ایجاد کرده است.
در گذشته زنان یمنی برای فعالیت بر ضد ختنهی زنان، تبعیض علیه زنان یا تعیین حداقل سن ازدواج برای مدتی طولانی از ابزارهای موجود استفاده کردند. آنها از منابع بینالمللی هم استفاده میکنند اما آن را تغییر داده و محلیسازی میکنند تا توسط جامعه پذیرفته شود و میتوان گفت که تاکنون موفق بودهاند. «کمیتهی ملی زنان» و «اتحادیهی زنان یمن» دو نهاد اصلیِ بسیار قدیمیاند که از مدتها قبل در سراسر یمن فعالیت کردهاند تا از مطالبات همهی زنان پشتیبانی کنند.
از سوی دیگر، برخی از فمینیستهای دوآتشه نیز وجود دارند که جامعه به آنان نیاز دارد و بسیار سرسختانه پیگیر مطالبات زنان هستند. برخی از مردم فکر میکنند که آنان به جنبش زنان آسیب میرسانند اما من معتقدم که در برخی موارد به آنها نیاز داریم. برخی از فعالان حقوق بشر نیز وجود دارند که جنبش زنان یمن از همهی آنها استفاده کرده است. همه با هم همکاری کردهاند تا از زنان، برابری جنسیتی و تأمین نیازهای اساسی در یمن قبل از جنگ حمایت کنند.
درست است که پس از جنگ، واقعیتهای جدیدی به وجود آمد اما معتقدم که جنبش فمینیستی یمن قویتر شده است. شمار زیادی از زنان یمنیِ قوی در خارج از کشور وجود دارند که میتوانند برای تحقق مطالبات زنان فشار بیاورند و از زنان داخل کشور حمایت کنند و این کار بسیار خوبی است. آنها از گزارشهای حقوق بشر استفاده میکنند و صادقانه بگویم، جنبش فمینیستی حتی در زمینهی سازماندهی حقوق بشری یا در زمینهی مستندسازی موارد نقض حقوق زنان، حتی از جنبش حقوق بشر نیز سختتر و بهتر فعالیت کرده و نتیجهی فعالیت آنان به نهادهای بینالمللی، کارشناسان سازمان ملل متحد و رسانههای بینالمللی ارائه شده است.
آیا غرب از تغییر در وضعیت زنان در یمن حمایت کرده است؟ چطور؟ با چه وسیلهای؟ آیا حمایتها مفید بوده است؟
جنبش حقوق زنان در یمن چیز جدیدی نیست و از دههی ۱۹۸۰ همراه با جنبش فمینیستی آغاز شده است
میتوانیم بگوییم که این یک جواب مشخص است، همزمان بله و خیر. بله، غرب از جنبش زنان حمایت میکند. آنها از پروژهها و برنامهها و چیزهای دیگر پشتیبانی میکنند اما متأسفانه به حرفها و خواستههای زنانی که در بطن جامعه هستند، گوش نمیدهند. آنها به گروههای فمینیستیِ محلی گوش نمیدهند و فقط به گروههایی که طرفهای درگیر جنگاند اهمیت میدهند و این چندان از زنان پشتیبانی نمیکند. چنین رویهای اجازه نمیدهد که زنان، جامعه و اولویتهای خود را منعکس کنند و تا زمانی که اولویتهای زنان در جامعه و برنامهی مردم یمن منعکس نشود، نمیتوان به آینده امیدوار بود.
به عنوان یک کنشگر، چگونه از جامعهی بینالمللی و دولتها برای تقویت جامعهی مدنی یمن کمک گرفتید؟ انتظار چه نوع حمایتی را داشتید و چه چیزی دریافت کردید؟
از جانب جامعهی بینالمللی، ما بیشتر از طریق دریافت بودجهها که به تقویت صدای ما در جامعه کمک میکند، حمایت میشویم.
اما متأسفانه برای دولت یمن اوضاع بسیار سخت است. فعالان حقوق زنان و زنان مدافع حقوق بشر به دلیل مشکلات و موانع موجود بر سر راه دولت یمن، کمک چندانی دریافت نمیکنند.
آیا شما و دیگر زنان فعال در این عرصه از طبقات بالای جامعه آمدهاید؟
خیر، من از طبقهی بالای جامعه نیستم. من از طبقهی متوسط میآیم و در یک محیط محافظهکار بزرگ شدهام. من میتوانم خودم را زنی خودساخته بدانم. برای تبدیل شدن به زنی که اکنون هستم با مشکلات زیادی مواجه بودهام. خانواده، همسر و همچنین دوستانم برای ادامهی تحصیل و مواجهه با مشکلات به من بسیار کمک کردند تا توانستم به این راه ادامه دهم. اکنون هم به دلیل جنگ شرایط بسیار سخت است، بهویژه وقتی که در تبعید و دور از کشورتان باشید.
زنان در بطن جامعهی یمن کار بزرگی انجام میدهند. از تلاش آنها برای دستیابی به برابری جنسیتی باید بیشتر حمایت کرد. من معتقدم که هنوز کارهای زیادی برای حمایت از آنها باید انجام شود اما آنها کارهای بسیار خوبی انجام میدهند. بیشترین نتیجه، بیشترین تأثیر و دستاورد، حاصل تلاش آنهاست.
جنگ داخلی یمن چگونه بر وضعیت زنان تأثیر گذاشت؟ وضعیت زنان در اردوگاههای آوارگان یمن چگونه است؟
در اردوگاههای آوارگان وضعیت واقعاً اسفناک است. آنها در مناطق محافظتنشده و بدون هیچ سرپناهی میخوابند و به سرویس بهداشتی دسترس ندارند. به خاطر دارم که یک بار یکی از دوستانم به من گفت که آیا میتوانی برای ما چادر بخری تا من و شوهرم سرپناهی داشته باشیم؟ بنابراین، میتوانید تصور کنید که وضعیت چگونه است. غذایی وجود ندارد و آوارگان به سختی میتوانند غذایشان را تأمین کنند. این بدترین وضعیتی است که میتوان تصور کرد. بدون سرپناه، بدون غذا، بدون حمایت و... آنها منتظر بهبود وضعیت هستند و سعی میکنند که کاری پیدا کنند.
همانطور که گفتم، مثلاً دختران کمتر از ۱۸ سال سرپرست خانوادهها هستند و همچنین ازدواجهای زودرس در داخل اردوگاهها در حال افزایش است. چون مردم توانایی اداره و تأمین مخارج زندگی را ندارند. این تصویری غمانگیز و بیاغراق از واقعیت است اصلاً چگونه میتوان اغراق کرد؟
همچنین بیشترین خطر متوجه زنان است. تصور کنید که زنان ساکن اردوگاهها، دسترسی به بهداشت باروری ندارند و چنین چیزی برای آنان بسیار لوکس محسوب میشود.
فعالان حقوق زنان در یمن برای جلب توجه مردم دنیا به مشکلات زنان یمنی، بحران جنگ داخلی و وضعیت اردوگاهها چه میکنند؟ آیا این فعالیتها مؤثر است؟
فعالان حقوق زنان برای جلب توجه جهانی به بحران در یمن، فعالیت میکنند، تبلیغات میکنند، صحبت میکنند و حتی خودشان را در معرض خطر قرار میدهند.
درست است که هنوز همهی فعالیتها به هدف نهایی نرسیده اما مؤثر بوده است. برای مثال، برخی از فعالان یمنی برای پایان دادن به فروش سلاح به عربستان سعودی و امارات و غیره تلاش میکنند. آنها توجه جهان را به جنگ و پیامدهای آن جلب میکنند و اهمیت موضوع را به آنان یادآور میشوند.
آنها همچنین برای نشان دادن مداخلهی رژیم ایران در یمن تلاش میکنند و نقض حقوق زنان، آزار و تجاوزهای جنسی را که زنان یمنی از طرف نیروهای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی با آن مواجهاند نشان میدهند. اینطور به نظر میرسد که به دلایل سیاسی، یک طرف بر سعودیها تمرکز میکند بیآنکه درک کند دخالت رژیم حاکم بر ایران هم در شرایط کنونی یمن تأثیرگذار بوده و هست.
همچنین فعالان حقوق زن، عدم حضور و مشارکت زنان در گفتگوهای صلح را به خوبی برجسته کردهاند. با تأکید بر اهمیت عدم ارسال سلاح، نتایجی حاصل شد و برخی از کشورها فروش سلاح به عربستان سعودی را به حال تعلیق درآوردهاند. همچنین درک روزافزون از نقش رژیم ایران در یمن و تأثیر شبهنظامیان، مؤثر بودن روایتهای فعالان حقوق زنان را نشان میدهد. اما از نظر حمایت زنان از صلح و مشارکت در روند صلح، هنوز هیچ نتیجهی مثمر ثمری وجود ندارد اما ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد.
چقدر با جنبش حقوق زنان در ایران آشنا هستید؟ به نظرتان چه شباهتهایی بین مبارزات زنان در ایران و یمن وجود دارد؟
من با جنبش زنان در ایران آشنا هستم و معتقدم که با جنبش زنان در یمن یکسان است. حوثیها که در یمن قدرت را در دست دارند و از جانب جمهوری اسلامی پشتیبانی میشوند، از همان ایدئولوژیها و عملکردها پیروی میکنند. حکومت ایران از زمینههای مذهبی، هنجارها و دستورالعملهای اجتماعی برای سرکوب زنان استفاده میکند، آنها را زندانی میکند، و فعالان حقوق زن را بدنام میکند. من زنان ایرانیِ زیادی را میشناسم که سالهاست در زندان به سر میبرند و همکاران و خانوادهها و نهادهای حقوق بشری همچنان خواستار آزادی آنان هستند. حکومت ایران حتی برای ترساندن زنانی که خارج از ایران فعالیت میکنند به آزار و اذیت خانوادههایشان میپردازد. بنابراین، شباهت بسیاری بین وضعیت زنان یمنیِ تحت کنترل حوثیها و زنان مدافع حقوق بشر ایرانیِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی وجود دارد.
اگر بخواهید به زنان مدافع حقوق بشر در ایران توصیه کنید، چه میگویید؟
اگر بخواهم به زنان مدافع حقوق بشر در ایران توصیه کنم، میگویم با فعالان زن حقوق بشر در یمن کار کنند زیرا ما با چالشهای مشترکی روبهرو هستیم و اگر با هم همکاری کنیم، هر دو جنبش را قویتر میکنیم. البته از نظر کارشان، آنها به هیچ نصیحت و مشورتی احتیاج ندارند. آنها واقعاً کار بزرگی انجام میدهند و امیدوارم خدا حفظشان کند.