سیاست، دموکراسی و آزادی بیان در کویت
polisci.la.psu.edu
در ماه مه گذشته، مشعل احمد جابر الصباح، امیر کویت، در اقدامی غیرمنتظره «مجلس شورای ملی» کویت را منحل و چند بند مهم از قانون اساسی این کشور ــ از جمله لزوم برگزاری انتخابات تازه طی ۹۰ روز ــ را برای مدت نامعلومی معلق کرد. کویت دهههاست که در خاورمیانه و در میان کشورهای عضو «شورای همکاری خلیج فارس» به فضای سیاسیِ بازتر، جامعهی مدنی پویا و مؤثر و آزادی بیانِ نسبی شهرت دارد. اما تاکنون سه بار مجلس شورای ملیِ کویت از سوی امیر کویت منحل و نتایج یکی از چهار انتخابات اخیر این کشور نیز باطل اعلام شده است. دربارهی سیاست انتخاباتی، تاریخ سیاسیِ کویت بعد از استقلال، جامعهی مدنی کویت، و همچنین انتخابات و فضای سیاسی این کشور در مقایسه با ایران با دکتر دنیل توانا گفتوگو کردهایم. دنیل توانا استادیار علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا است و در حوزهی هویت و سیاست انتخاباتی و رفتار سیاسیِ تطبیقی در کشورهای خاورمیانه تخصص دارد. او دانشآموختهی دورهی دکترای علوم سیاسی در دانشگاه پرینستون، با تمرکز بر سیاست تطبیقی در خاورمیانه، است و از سالها قبل سیاست در کویت را با دقت دنبال کرده است و دربارهی آن پژوهش میکند.
***
دهههاست که کویت در میان کشورهای عرب خلیج فارس به نوعی «جدا از سایرین» است. هرچند این کشور نفتخیز به دست یک خاندان سلطنتی اداره میشود که نخستوزیر را منصوب میکند، اما پارلمانی دارد که همهی گروهها در آن نمایندهای دارند و منافع همه به نوعی نمایندگی میشود. میزان مشارکت در انتخابات کویت بسیار زیاد است، جامعهی مدنی فعال و پویایی دارد، اپوزیسیون داخلیای دارد که در چارچوبهای مشخصی منتقد خاندان سلطنتیاند و در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه آزادانهتر قدرتِ حاکم را به چالش میکشند. در میان کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس»، کویت به پایبندیِ بیشتر به ارزشهای «لیبرال» شهرت دارد. در ایران کمتر از فضای سیاسی کویت صحبت میشود و اکثر مخاطبان اطلاعات چندانی از فضای سیاسی و مدنی در این کشور همسایه ندارند. کمی دربارهی تاریخچهی دموکراسی در کویت و برخی از جنبههای تعجببرانگیز تمرین دموکراسی در این کشور توضیح میدهید؟
این که چرا کویت تا این اندازه با کشورهای همسایهی خود متفاوت است، دلایل بسیاری دارد. عدهای ریشههای این سیاستِ مشارکتی در کویت را در تاریخ این کشور جستوجو میکنند: در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، طبقهی تجار و بازرگان کویت توانست با استفاده از ثروتِ خود که پیش از استخراج نفت و به شکل مستقل به دست آورده بود به قدرت فشار بیاورد و خواستار حضور همهی گروههای مردمی در قدرت باشد. ریشههای مجلس شورای ملی کویت نیز به تاریخ این کشور بازمیگردد. بعضی دیگر به نقش اولین امیر کویت بعد از استقلال این کشور، شیخ عبدالله آل سلیم، اشاره میکنند که مشوق توسعهی یک نهاد سیاستگذاریِ مستقل از سلطنت بود. برخی دیگر میگویند که منشاء این سیاست مشارکتی فعال در کویت، کوچک بودن این کشور و تهدیدی است که بعد از استقلال از سوی رقبای منطقهای احساس میکرد. کویت بهویژه در مواجهه با دو همسایهی عرب بزرگتر و قدرتمندتر خود ــ عراق و عربستان سعودی ــ احساس خطر و آسیبپذیری میکرد و میدانست که برای حفظ و دفاع از استقلال خود نیاز به شهروندانی دارد که حکومت را مشروع و کارآمد بدانند و پشتاش بایستند. یکی از دلایل دیگر هم این است که بعد از استقلال، کویت شیوهای از ساختوساز و طراحی شهری را در پیش گرفت که این کشور را به شکل نوعی شهرک تجاری پررونق در قرن بیستم درآورد. قبل از کشف و استخراج نفت، بسیاری از اعضای طبقهی نخبه و ثروتمند در کویت با شکلهای مختلف حکومت در خاورمیانه و اقیانوس هند آشنا شده بودند.
همهی اینها سبب شد که کویت از ابتدا سیاستِ مشارکتیِ فعالی را در پیش بگیرد. بهویژه آزادی مطبوعات و آزادی بیان، دو عنصری هستند که در سیاستورزی در کویت بسیار اهمیت داشتهاند. هرچند بنا بر قانون این کشور انتقاد از امیر کویت ممنوع است، اما کویتیها همواره از امیر و خاندان سلطنتی انتقاد میکنند. تاکنون تظاهرات و جنبشهای اعتراضیِ بزرگی در کویت رخ داده است. در یکی از مواردی که مجلس شورای ملی کویت به شکل غیرقانونی منحل شد، معترضان خواهان بازگشاییِ مجلس ملی شدند و توانستند قوانین انتخاباتی را اصلاح کنند. در دوران بهار عربی نیز خواستار استعفای نخستوزیر وقت شدند و به خواستهی خود رسیدند. اینها برخی از مثالهایی است که نشان میدهد کویت با کشورهای مجاور خود فرق دارد.
در سالهای گذشته ۴ انتخابات در کویت برگزار شده است که نتایج یکی از آنها باطل اعلام شد. در هفتههای اخیر امیر کویت مجلس شورای ملی را منحل و برخی از مواد قانون اساسی را معلق کرد. چه دلایلی منجر به این اتفاق شد؟
در سال ۲۰۲۰ شایعاتی بر سر زبانها افتاد مبنی بر این که خاندان سلطنتیِ کویت تمایل دارد که مجلس را به حالت تعلیق درآورد. در آن زمان امیر فعلی به سمت ولیعهدی منصوب شد. شیخ مشعل قبلاً معاون گارد ملی کویت بود. پیشینهی نظامی و امنیتیِ او بسیاری را به این باور سوق داد ــ و احتمالاً هم حق با آنهاست ــ که شیخ مشعل به حفظ نهادهای دموکراتیک و سیاستِ مشارکتیِ کویت چندان علاقهای ندارد. در ماه مه گذشته ــ شش ماه بعد از به قدرت رسیدن شیخ مشعل ــ او در سخنرانیای که از تلویزیون ملی کویت پخش شد اعلام کرد که چند اصل قانون اساسی را تعلیق کرده است. اما نباید از یاد برد که قانون اساسی کویت به هیچ امیری اجازه نمیدهد که به شکل یکجانبه یکی از بندها یا اصول قانون اساسی را تعلیق کند. دو عامل در تصمیم امیر کویت نقش داشت: از یک سو، تشدید درگیری بین اعضای خاندان سلطنتی کویت پس از مرگ امیر پیشین و فقدان یک شخصیت قدرتمند سبب شده است که بسیاری از اعضای جوان خاندان سلطنتی انگیزه و تمایلی برای مشارکت در ادارهی امور کشور نداشته باشند. رهبریِ ضعیف امیر فعلی، سیاست کاخ سلطنتی، و بیرغبتی به ادارهی کشور و اصلاح امور، آفت خاندان حاکم بر کویت است.
از سوی دیگر، شیخ مشعل احساس میکرد که پارلمان در حال فرا رفتن از مرزهای قانونی و حد و حدود اختیاراتش است. او در سخنرانیِ خود ضمن اعلام تعلیق بندهایی از قانون اساسی، بسیاری از افراد دخیل در حاکمیت و ادارهی امور دولت در کویت را مقصر دانست. اما از پارلمان هم انتقاد کرد که در انتخاب ولیعهد و کابینه دخالت میکنند. این حرف او درست است که در چند سال اخیر اختلاف و تنش بین مجلس شورای ملی و کاخ سلطنت و دولت بالا گرفته است، اما نمایندگان مجلس شورای ملی دهههاست که از انتخابهای دولت برای کابینه انتقاد میکنند و این رویّهی جدیدی در سیاست کویت نیست. افزون بر این، قانون اساسی کویت به نمایندگان مجلس اجازه میدهد که انتخاب ولیعهد از سوی امیر کویت را تأیید یا با آن مخالفت کنند.
واکنش مردم کویت به این تصمیم امیر چه بود؟
پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست. آنچه را که در کویت رخ داد، نمیتوان جدا از روند جهانی دید که کشورهای زیادی این روزها به سوی خودکامگی میروند و نهادها و هنجارهای دموکراتیک بخشی از قدرت خود را از دست میدهند. اما در نهایت این عقبنشینیها در کویت نتیجهی شرایط خاص، گرفتاریهای بوروکراتیک و سازمانی و حمایت مردمی از خودکامگی است.
قانون اساسی کویت به نمایندگان مجلس اجازه میدهد که انتخاب ولیعهد از سوی امیر کویت را تأیید یا با آن مخالفت کنند.
نتایج جدیدترین بررسیِ «عرب بارومتر» نشان میدهد که نارضایتی از عملکرد مجلس شورای ملی کویت گسترده است و بسیاری از کویتیها احساس میکنند که مجلس ملی به مانعی در برابر اصلاحات تبدیل شده است. از سوی دیگر، مردم کویت به نهادهای دموکراتیک کشورشان که برای ایجاد و حفظ آن بسیار کوشیدهاند، میبالند. حمایت از دموکراسی همچنان در کویت بسیار زیاد است. اما در کل، در میان افکار عمومی دربارهی تصمیم امیر برای انحلال مجلس، اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. کویتیها منتظرند که ببینند آیا قوهی مجریه که مدتها قوهی مقننه را مانع اصلی اصلاحات اساسیِ توسعهمحور معرفی میکرد، حالا میتواند امور را واقعاً پیش ببرد و بهتر کند یا نه.
این تصمیم امیر کویت چه تأثیری بر سیاست داخلی کویت گذاشت؟ آیا این تصمیم اثرات منطقهای، بهویژه در تعامل با ایران، هم خواهد داشت؟
در بیست سال گذشته، کویت رابطهی عمیق و دوستانهای را با کشورهای همسایه حفظ کرده است. اما کویت هم از گزند وقایع منطقهای در امان نبوده و نیست: افزایش (و متعاقب آن) حمایت از جنبشهای اسلامگرا در منطقه، گسترش درگیریهای فرقهای و قبیلهای، بحران داخلی در نتیجهی قدرت گرفتن داعش در سوریه و عراق. با این حال، از نظر تاریخی آنچه در کویت رخ میدهد تأثیری بر همسایگانش نداشته است. مهمترین دلیل این است که کویت کشور کوچکی است. البته این نکتهی مهم را هم نباید نادیده گرفت که سیاست خارجی کویت در چند دههی گذشته ثابت مانده است.
از منظر آزادی بیان چه تفاوتی میان کویت و دیگر کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس» وجود دارد؟
کویت جامعهی مدنی پرجنبوجوش و فعالی دارد، قوانین آزادی بیان و حق تجمع و اعتراضات در کویت در مقایسه با کشورهای همسایه آسانگیرانهتر و آزادانهتر است. البته این حرف به این معنی نیست که کویت نوعی دموکراسی کامل است. دولت کویت در چند سال گذشته اقدامات متعددی برای محدود کردن این حقوق انجام داده است. هرچند سطح سرکوب در کویت در مقایسه با دیگر کشورهای غیردموکراتیک کمتر است، اما بعضی اتفاقات در ماههای اخیر نگرانکننده و هشداردهنده است. از ماه مه که امیر پارلمان را منحل کرد، چند نمایندهی مجلس قانونگذاری به جرم انتقاد از دولت و امیر کویت به حبس محکوم شدند. در دستکم یک مورد، انتقادات این نماینده در دورانی رخ داده بود که امیر فعلی کویت هنوز بر سر کار نیامده بود! یک معضل دیگر در کویت این رویّهی مداوم است که حق شهروندیِ بعضی فعالان جامعهی مدنی که منتقد دولتاند، نقض و از حقوق شهروندیِ خود محروم میشوند.
انتخابات در کویت، بهویژه در مقایسه با ایران، چقدر دموکراتیک، منصفانه و رقابتی است؟ آیا بین کویت و ایران شباهتی در رفتار سیاسی، مشارکت مدنی و مشارکت در انتخابات دیده میشود؟
به استثنای چند مورد، هر کسی در کویت میتواند داوطلب ورود به مجلس شورای ملی شود. در کویت احزاب سیاسی وجود ندارند. اما جنبشهای فکری و عقیدتی وجود دارد که به شکل غیررسمی از نامزدهای مشخصی حمایت میکنند. نقش این جنبشهای ایدئولوژیک از این نظر شبیه نقش جناحها در ایران است. به طور کلی، میزان مشارکت در انتخابات، چه در ایران و چه در کویت، از میانگین جهانی بالاتر است.
دو تفاوت مهم بین این دو کشور وجود دارد. اول این که قوهی مجریه در کویت به دست خاندان سلطنتی اداره میشود. امیر حاکم در حکمی نخستوزیر را انتخاب و منصوب میکند و نفوذ اختیاریِ خود را در انتخاب وزرای کابینه حفظ میکند. در ایران رئیسجمهور به شکل مستقیم با رای مردم انتخاب میشود. در هر دو کشور، قدرت میان قوای مقننه و مجریه تقسیم میشود. تفاوت مهم دیگر اما این است که در کویت چیزی شبیه شورای نگهبان در ایران وجود ندارد، شورای نگهبانی که در عمل به شکل غیرمستقیم هر دو قوهی مقننه و مجریه را کنترل میکند، میتواند مانع از ورود افراد مشخص به نهادهای قانونی یا ریاستجمهوری شود و از تصویب قوانین به بهانهی «مغایرت با اسلام» جلوگیری کند. از این نظر، ایران نوعی حکومت دینی است که رقابت انتخاباتی را کنترل میکند، حتی اگر رقابت بین افرادی باشد که همگی به ولایت فقیه اعتقاد و التزام عملی دارند. کویت اما بیشتر شبیه پادشاهی مشروطه است. این تفاوتها توضیح میدهد که چرا در کویت فضا و امکان بیشتری برای رقابت سیاسی و حضور گروهها و باورهای گوناگون وجود دارد.
رفتار اپوزیسیون کویت را در مقایسه با رفتار اپوزیسیون داخلی ایران چطور تحلیل میکنید؟ چرا و به چه شکل در انتخابات شرکت یا آن را تحریم میکنند؟ سیاست انتخاباتی را چطور راهی برای پیشبرد مطالبات خود یا تغییرات در نظام سیاسی میدانند؟ در ایران از دههی ۱۳۷۰، هم بازیگران سیاسی و هم مردم، درگیر این بحث مداوم دربارهی اثربخشی انتخاباتاند و میپرسند که آیا شرکت در انتخابات به معنای مشروعیت بخشیدن به نظام است یا نه. این بحث در کویت به چه شکل است؟
به استثنای انتخاباتاتی که بلافاصله بعد از وقایع بهار عربی برگزار شد، هیچ جنبشی برای تحریم انتخابات در کویت وجود نداشته است. از یک سو، اپوزیسیون داخلی کویت به اصلاحطلبان در ایران شباهت دارد: به شکل آهسته و پیوسته برای اصلاحات تلاش کرده، برخی موارد فساد اداری و دیگر شکلهای فعالیتهای مجرمانه را افشا کرده، و در برخی موارد خواهان آزادسازیِ نهادهای سیاسی شده است. اما اگر از منظر ایدئولوژیک نگاه کنیم، اپوزیسیون داخلی ایران و کویت با یکدیگر تفاوت دارند: اصلاحطلبان در ایران بیشتر از دیگر نیروهای در قدرت به دموکراسی و آزادی نزدیکاند یا آن را تبلیغ میکنند، اما اکثر اعضای اپوزیسیون در کویت اسلامگرای تندرو و پوپولیستاند.
اکثر مردم کویت از خاندان حاکم بر کشور حمایت میکنند. هیچ اپوزیسیون منسجمی وجود ندارد که خواهان برکناریِ خاندان سلطنتی کویت از حاکمیت باشد.
برخلاف ایران، اکثر مردم کویت از خاندان حاکم بر کشور حمایت میکنند. هیچ اپوزیسیون منسجمی وجود ندارد که خواهان برکناریِ خاندان سلطنتی کویت از حاکمیت باشد. از این منظر، کویت تفاوتی اساسی با ایران دارد. هرچند اصلاحطلبان در ایران هرگز آشکارا خواهان پایان ولایت فقیه نشدند، اما در میان اصلاحطلبان افرادی بودند که برای مثال برای محدود کردن اختیارات شورای نگهبان تلاش کردند یا علیه اختیارات فراوان این شورا حرف زدند. در ایران بسیاری از افرادی که حامیِ اصلاحطلبان بودند یا هستند، با ولایت فقیه مخالفاند. از این منظر هم بین اپوزیسیون داخلی این دو کشور تفاوت وجود دارد.
در کویت انحلال مجلس شورای ملی چند بار رخ داده است. آیا مورد اخیر تفاوت معناداری با موارد قبلی دارد؟ میتوانید دربارهی تاریخچهی انحلال مجلس در کویت کمی توضیح دهید؟
این سومین بار است که امیر کویت در روندی مغایر با قانون اساسی، مجلس کشور را منحل میکند. قانون اساسی به امیر کویت اجازه میدهد که هر زمان که صلاح دانست مجلس شورای ملی را منحل کند، اما همزمان تأکید میکند که امیر باید طی ۶۰ روز انتخابات جدیدی را برگزار کند. و این دقیقاً یکی از بندهای قانون اساسی است که امیر کویت آن را تعلیق کرده است.
اولین انحلال مجلس در کویت در سال ۱۹۷۶ رخ داد، در دورانی که دعوای قدرت بین اعضای خاندان سلطنتی و هواداران ناسیونالیسم عرب در پارلمان بالا گرفته بود. سه سال بعد وقتی شیخ جابر آل احمد امیر کویت شد، بار دیگر انتخابات برگزار شد و مجلس تازه شکل گرفت. در سال ۱۹۸۶، شیخ جابر بار دیگر وقتی دعوا و تنش میان همین دو جبهه بالا گرفت، مجلس شورای ملی را منحل کرد. این بار اما انحلال مجلس منجر به اعتراضات و تظاهرات گستردهای شد که به «دوشنبهی دیوان» معروف است. گرچه هنوز برای نتیجهگیری زود است، اما به نظر میرسد که انحلال اخیر مجلس شبیه به وضعیت سال ۱۹۸۶ است.
نقش جامعهی مدنی کویت در وقایع سیاسی اخیر چیست؟ آیا تصمیم اخیر حاکمیت بر فعالیتهای جامعهی مدنی کویت در عرصهی سیاسی تأثیر خواهد گذاشت؟
با توجه به تاریخ سیاسی کویت، هنوز زود است که نوعی اپوزیسیون اعتراضی علیه اقدام امیر شکل بگیرد. فعلاً احساس هراسی در میان اعضای جامعهی مدنی کویت وجود دارد که اجازه نمیدهد به طور علنی علیه تصمیم امیر موضع بگیرند. این ترس ناشی از آن است که بسیاری از معترضان به این اقدام به دادگاه فراخوانده و بازجویی یا تفهیم اتهام شدند.
جنسیت در سیاستورزی در کویت چه نقشی دارد؟ آیا زنان کویتی حضور مؤثر و چشمگیری در سیاست دارند؟ آیا جامعه و عرف کویت اجازه میدهد که مطالبات زنان در مجلس شورای ملی مطرح شود؟
زنان کویت کمتر از دو دهه است که حق رأی به دست آوردند. به طور کلی، کماکان زنان کویتی نماینده و صدای چندانی در پارلمان ندارند: در ۱۱ انتخاباتِ پارلمانیِ قبلی در کویت در مجموع تنها ۱۴ زن به مجلس راه یافتند. معمولاً در هر انتخاباتی فقط یک یا دو زن به مجلس راه مییابد. تنها در انتخابات سال ۲۰۰۹ بود که ۴ زن به مجلس شورای ملی راه یافتند. در انتخابات سال ۲۰۲۰ برای اولین بار هیچ زنی به مجلس راه پیدا نکرد. نظام انتخاباتی کویت و، مهمتر از آن، سیاست و عرف قبیلهای رایج در کشور، وضعیت را برای زنانی که متقاضی ورود به مجلساند سخت و پیچیده کرده است.
از دههها قبل تعداد زیادی از ایرانیان در کویت زندگی میکنند. کمی دربارهی مشارکت و حضور آنها در سیاست کویت توضیح میدهید؟ آیا اقلیت شیعه در کویت امکانات و امتیازات سیاسیِ برابری با اکثریت سنی دارد؟
هرچند نمیتوان شواهد و مدارک دقیقی به دست آورد، اما میتوان گفت که بسیاری از شهروندان کویت ایرانیتبارند. این شهروندان اغلب اهل جنوب ایران هستند و طی دستکم صد سال گذشته در روندی تدریجی به کویت مهاجرت کردند. بسیاری از این شهروندان ــ نه همهی آنها ــ کماکان شیعهاند. بنا به آمار رسمی، بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از جمعیت کویت را شیعیان تشکیل میدهند که بیش از نیمی از آنها ایرانیاند. بقیهی شیعیان کویت ریشه در بحرین، عراق و عربستان سعودی دارند. حضور شیعیان در پارلمان کویت تا حدی کمتر از سنیها است. دلیل این امر اما بیش از هر چیز نظام انتخاباتیِ کویت و نحوهی تقسیم حوزههای انتخاباتی است و نه لزوماً مذهب.
بعضی از کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس»، بهویژه امارات متحدهی عربی و عربستان سعودی، به اهرم فشار مؤثری برای جهت دادن به سیاست داخلیِ دیگر کشورهای عرب بدل شدند. آنها، بهویژه بعد از بهار عربی، در هرچه بیشتر سوق دادن کشورهایی مثل یمن، سودان، تونس، مصر یا لیبی به سوی اقتدارگرایی و جنگ داخلی نقش داشتند. این کشورها در کویت چه تأثیری دارند؟
کویت کشور کوچکی است و از وقایع منطقه بسیار تأثیر میپذیرد. بنابراین، آنچه بر همسایگان کویت اثر دارد، ناگزیر بر کویت هم اثر میگذارد. چون فضای سیاسی کویت نسبت به همسایگانش بازتر است، نمایندگان مجلس کویت اغلب در صحن علنیِ مجلس و در فضای عمومی دربارهی این تأثیرات حرف میزنند و انتقاد میکنند. در چند مورد این امر به ایجاد تنش و بحران میان کویت و همسایگانش انجامیده است. در بعضی موارد، وقتی قانونگذاران و فعالان سیاسی بهشدت از کشورهای همسایه انتقاد کردند، به طور موقت تحریم خبری شدند. برای مثال، وقتی قانونگذاران شیعهمذهب از سیاستهای جنگافروزانهی عربستان در یمن انتقاد کردند یا وقتی نمایندگان اسلامگرای مجلس شورای ملی از بشار اسد انتقاد کردند. گاهی اوقات خارج از مجلس و از سوی حاکمیت اقداماتی صورت میگیرد تا این معترضان را کنترل کنند.
میدانم که شما همیشه اخبار و سیاست ایران را هم دنبال میکنید. جامعهی مدنی ایران و جریانهای دموکراسیخواه ایران چه درسهایی میتوانند از تجربهی تاریخیِ کویت و جامعهی مدنیِ فعال این کشور بیاموزند؟
هرچند دموکراسیِ کویت ایدهآل نیست و محدودیتهایی دارد، اما در مقام مقایسه فضای سیاسیِ آن بازتر و آزادی بیان بیشتر است و در این کشور نگرشی معطوف به افزایش دموکراتیزاسیون قدرت و نهادها وجود دارد. اینها به هیچ وجه یکشبه پدید نیامده و روند دموکراسی در کویت اغلب کند و گاه واقعاً لاکپشتی بوده است. بهرغم موانع و مشکلات، جامعهی کویت هرگز دست از شرکت در انتخابات و مشارکت در سیاست برنداشت. همانطور که گفتم، به استثنای یک دوره درست بعد از بهار عربی، هیچوقت کارزار تحریم انتخابات در کویت جدی نبوده است. به نظرم درسی که میتوان گرفت این است که حتی وقتی قانون یا نهادی را جوری طراحی کردهاند که فقط مطالبات یک گروه مشخص سیاسی را پیش ببرند، ورود مردم به حوزهی سیاستورزی و سیاستِ انتخاباتی میتواند پیامدهای ناخواستهای به ضرر آن گروه مشخص سیاسی داشته باشد. هرچند خاندان سلطنتی کویت نظام انتخاباتی را به گونهای طراحی کرد که کار را برای مخالفان و منتقدان سخت کند، اما این منتقدان بارها به مجلس راه یافتند و به مانعی جدی در برابر تصویب قوانینی بدل شدند که به نفع خاندان سلطنتی یا گروه مشخصی از صاحبمنصبان سیاسی است. قدرت و مقاومت اپوزیسیون کویت حیرتآور است: کویت کشوری است که منابع و درآمد عظیم نفتی دارد، اکثر مردم کویت از خانوادهی سلطنتی حمایت میکنند و این کشور در منطقهی جغرافیاییای واقع شده است که اغلب هیچ نسبتی با دموکراسی نداشته است. با این حال، دموکراسی در کویت پایدار است. این درس مهمی است که فعالان کشورهای غیردموکراتیک یا کشورهایی با رقابتهای انتخاباتیِ محدود و کنترلشده، مثل ایران، میتوانند بیاموزند.