به یاد نوری کسرایی، بازیگر موج نو در سینمای قبل از انقلاب
غزل صدر
نوری کسرایی، بازیگر مشهور سینمای قبل از انقلاب، روز شنبه، ۲۱ دی، در خانهاش در تنهایی درگذشت.
نوری کسرایی، بازیگر مشهور سینمای قبل از انقلاب، روز شنبه، ۲۱ دی، در خانهاش در تنهایی درگذشت.
دنیل ایمروار مورخ و متخصص تاریخ آمریکا و استاد تاریخ در دانشگاه «نورتوسترن» آمریکا، در کتاب چطور یک امپراتوری را پنهان کنیم: تاریخ آمریکای بزرگتر روند تغییر استراتژی و رویهی حاکمان آمریکا در تغییر از یک «امپراتوری عیان» به یک «امپراتوری پنهان» را موشکافانه و مفصل بررسی میکند.
ایران همچون تمامی دولت-ملتهای موجود در جهان امروز واقعیتی سیاسی-تاریخی است. این بدین معناست که بهرغم ارجاع به موجودیتی به نام ایران در زمانهای دور، ایرانی که امروز میشناسیم در برههی تاریخی مشخصی و به تبع ارادهای سیاسی «خلق» شده است.
ایران برایم مجموعهای از یادها، اندیشهها، شناختها و تجربههایی است که مرا در یک منطقهی جغرافیایی با انسانهایی پیوند میزند که درد و رنج و کامروایی و ناکامیشان برایم آشناترند. منطقهای از کرهی خاکی که هر چند سی و اندی سال از آن دور بودهام، همچنان سرگذشت مردمش، شعر، ادبیات و موسیقیاش با روانم نزدیکی بیشتری ایجاد میکنند.
در شرایطی که امکان اصلاحات بنیادی وجود دارد و راههای اصلاحات مهیاست که شما بتوانید به اهداف سیاسیتان برسید، انقلابیگری خود به خود به عقب صحنه رانده میشود. برعکس، وقتی که راههای رفورم مسدود یا مبتنی بر توهم باشد، شما حتی اگر اکراه داشته باشید، در سیاست به سمت راهحلهای رادیکالتر کشانده میشوید.
استالینیسم. این کلمه دهها واژه را به ذهن تداعی میکند اما «خندهدار» معمولاً یکی از آنها نیست. «کلمهی اس» اکنون مترادف با کنترل وحشیانه و همهجانبهی دولتی است و جایی برای خنده و هر گونهی دیگری از مخالفت باقی نمیگذارد. با این حال، انبوهی از دفترهای خاطرات روزانه، خاطرات و حتی بایگانیهای دولتی نشان میدهد که مردم به شوخی کردن و لطیفه ساختن دربارهی زندگی عموماً وحشتناکی که زیر سایهی گولاگ با آن مواجه بودند ادامه میدادند.
زمانی احساس میکنم به ایرانی مطلوب رسیدهایم که قانونی اساسی کشورمان بدون قید و شرط بر مبنای حقوق بشر باشد. کشوری از نظر من پیشرفته و سرافراز است که در آن همهی آحاد ملت از جمله گروههای اقلیت از امتیازات شهروندی مانند حق امنیت، مسکن، کار، تحصیل و تعیین سرنوشت خود برخوردار باشند. برای من رفاه، حق تحصیل و رشد فردی و اجتماعی، حقوق حیوانات و حفظ طبیعت در قالب دنیای واقعیای که در آن هستیم معنی پیدا میکند. بنابراین، نظام حکومتی برتر را سکولار میدانم.
ایران نام زادگاهم است و یادآور زخمها و دردها و حسرتهای شخصی و اجتماعی. اما ایران را وطن خود نمیبینم، چون وطن برای من جایی است که در آن غریبه نباشم و احساس امنیت و آرامش کنم از آنچه هستم و آنگونه که فکر میکنم.
مستند وکیل زندگی و فعالیت حرفهای لیئا تسیمل را به تصویر میکشد. این وکیل مدافع حقوق بشر به مدت نیم قرن است که از شهروندان فلسطین در دادگاههای اسرائیل دفاع میکند. مستند «وکیل» تاکنون برندهی ۶ جایزهی بینالمللی و نامزد دریافت جوایز در دستکم ۱۲ جشنوارهی دیگر شده است.
اعتراضاتی که در دو ماه گذشته سراسر خاورمیانه را فراگرفتهاند چند دلیل بنیادین مشترک دارند: بهای نفت رو به افول است؛ نرخ بیکاری بالا است؛ شهروندان به اندازهی کافی طعم فساد و دیکتاتوری را چشیدهاند. معترضان در بیروت، بغداد، تهران و الجزیره میتوانند معضلاتی را به این فهرست اضافه کنند که مختص ملتهای آنها است.
فدریکو گارسیا لورکای در حال مرگ، به یکباره همچون یک عروسک خیمهشببازیِ بیتاروپود، به گودالی در یکی از بلوارهای اصلی مادرید فرو میافتد؛ یک ویولونیست پناهنده به دوربین رابرت کاپا خیره میشود؛ و چشمان زن جوانی که پابلو پیکاسو ۷۱ سال قبل آنها را ترسیم میکند، برای اولینبار در معرض نگاه خیرهی عموم گذاشته شدهاند.
با تغییر روند پذیرش پناهجویان ایرانی در آمریکا، در ماههای پایانی دولت باراک اوباما و پس از آن، دونالد ترامپ، شمار زیادی از ایرانیان پناهجو در ترکیه که پروندهشان از طرف سازمان ملل پذیرفته شده و منتظر سفر نهایی به آمریکا بودند، با قوانین جدید مهاجرتی، چندسالی است که در ترکیه گیر کردهاند. نه راه پس دارند و نه راه پیش.
چهطور میتوانیم به شناختِ واقعی از آزادی رسیده باشیم، وقتی در این محیط مجعول سیر میکنیم؟ وقتی دولتها و شرکتها به شدت درگیر هدایت رفتارهای ما هستند، وقتی اغلب امکان ندارد بین اطلاعات و اطلاعات کاذب تمایز بگذاریم؟ به چه کسی میتوانیم اعتماد کنیم؟
مسافران رفتند و ما جا ماندیم، در هر دو سر و هر دو فرودگاه، هم در سالنهای خروجی با دلتنگیها و هم در سالنهایِ ورودیِ مقصدهای نهایی با انتظار دیدارها. اما در هر دو سو با عشق.
استیفن اَسما استاد فلسفهی کالج کلمبیا در شیکاگو است که زمانى از اهالى خوشبخت جبههى مخالفین دین به شمار مىآمد. اکثر آثار و نوشتههای قدیمی او شامل نقدهاى «بسیار تندى» علیه دین بود. او با اشتیاق فراوان برای نشریات مختلف سکولار و شکگرا مطالبی مینوشت و حتى نامش در فهرست افراد نام برده در کتاب «دوزخیان» به چشم مىخورد، کتابى که خوشبختانه تا به حال از آن بىخبر بودم.
مدتی کوتاه بعد از آن که هیتلر در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید، یک زن سیساله در برلین خوابهای عجیبی دید. در یکی از آنها تصاویر معمول در محلهشان غایب بودند و به جای آنها پوسترهایی گذاشته شده بود که بیست کلمهی ممنوع را فهرست میکردند. اولین کلمه «خداوند» بود و آخرین کلمه «من».
تعیین مذهب رسمی در قانون اساسی، درهای «برابری» را که یک اصل بنیادی و حقوق بشری است میبندد و رفتار حکومت با گروههای گوناگون مردم که پیرو مذاهب دیگری هستند یا اساساً بیخدایی و لامذهبی را انتخاب کردهاند، میتواند نه تنها تبعیضآمیز بلکه خشونتبار نیز باشد.
یکی از نکات اساسیای که در هیاهوی توقیف فیلمها در سینمای هر کشوری ــ و از جمله ایران ــ نادیده میماند، بازتاب پیشاپیش همان فضای منجر به توقیف فیلم در دنیای خود فیلم است. البته که عجیب به چشم میآید: آیا ممکن است فیلمی در زمان شکلگیری فیلمنامه و در مرحلهی ساخت، از موانعی که پس از تکمیل بر سر راهش قرار میگیرند، خبر دهد؟
ویرایش ۲۰۱۶ کتاب عایشه صدیقه «شرکتهای نظامی: اقتصاد نظامی در پاکستان» به این موضوع میپردازد که چگونه استفاده از سرمایهی نظامی برای منافع شخصی به ویژگی ثابت اقتصاد پاکستان تبدیل شده است.
مرخصیِ پژوهشی در بارسلون به من اجازه میداد تا همهی دانستههایم دربارهی ناسیونالیسم را محک بزنم. میتوانستم از نزدیک ببینم که روایتهای ناسیونالیستیِ رقیب چطور هماهنگی و همزیستیِ مسالمتآمیز میان گروههای فرهنگی مختلف را از بین میبرند. میتوانستم بفهمم که چطور اصل خودگردانیِ ملی میتواند گروهی از مردم را برانگیزد تا خواهان تشکیل کشوری مستقل شوند. اما در عین حال میتوانستم بفهمم که چطور ایدهی وحدت ملی تکثر و تنوع را به خطر میاندازد.
تصور کنید میتوانستیم خطا را به کلی حذف کنیم. کسی که هرگز خطایی از او سر نمیزند، چگونه انسانی خواهد بود؟ این پرسش، دو پاسخ بسیار متفاوت دارد. یک پاسخ در نظر گرفتن موجودی ابرانسانی و خداگونه است. خطاناپذیری ظاهراً با علم مطلق و حکمت نامتناهی لازم و ملزوم یکدیگرند. امکانِ دیگر وجودِ موجودی است که نه تنها ابرانسان نیست بلکه فاقد فکر و شعور است...