جغرافیا علیه تاریخ
هامون نیشابوری
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
سرگئی لوزنیتسا، کارگردان نامدار اوکراینی، میگوید جدیدترین اثرش، «دونبَس»، داستانی دربارهی فروپاشی و تباهی است، تباهی فرد، جامعه و اخلاق. به نظر بسیاری از منتقدان اوکراینی، این فیلم روایت گویایی از نفرت، پروپاگاندا و جنگ، و نمایندهی شایستهی این کشور در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان جوایز اسکار سال ۲۰۱۹ است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدههایی از گفتوگوی اخیر لوزنیتسا با وبسایت «اوپن دموکراسی» است.
در دیدار پل سلان، شاعر یهودی، با مارتین هایدگر، فیلسوف مرتبط با نازیها، چه گذشت؟
طی دوازده ماه گذشته رسانههای جهان متمرکز بر اخبار ناگوار بوده است. اما این تمام آن چیزی نیست که در سال ۲۰۱۸ میلادی روی داده است: موفقیت در حفظ منابع طبیعی، دستاوردهای چشمگیر در زمینهی بهداشت و درمان در جهان، صلح و مدارای بیشتر، جنگ و خشونت کمتر، ارتقا استانداردهای زندگی، افزایش انرژی پاک و نقطهی عطف در کوششهای جهانی برای کاهش مصرف پلاستیک تنها بخشی از پیشرفتهای بشر است که راهی به صدر اخبار نیافتند.
ژزوئیتهای مستقر در گوا، مستعمرهی پرتغال، احتمالاً نخستین اروپاییانی بودند که در اواخر قرن شانزدهم به دربار مغول در فاتحپور سیکری راه یافتند. پس از دریافت دعوتنامهی اکبر شاه، امپراتور مغول، آنان در خلال سالهای 95-1580 سه مرتبه به دربار رفتند. هدف آنان از این سفرها تلقین مسیحیت به مغولان بود.
مهدی کوهستانینژاد از فعالان کارگری شناختهشدهی کاناداست که سالهاست مسائل کارگری در ایران را نیز پیگیری میکند. با او دربارهی گسترش اعتراضهای کارگری در ایران و اهمیت تاریخی آن در این روزها، گفتگویی کردیم و ضمن مروری بر گذشتهی جنبش کارگری، نظر او را دربارهی تحولات امروز این جنبش و آیندهی آن پرسیدیم.
در میان یک زمین بایرِ وسیع در اهواز، مکعب مستطیل سیمانی طویلی قرار داشت که سی سال پیش، مقامات سپاه آن را به خانوادههای حداقل 44 زندانی سیاسی به عنوان محل دفن جمعی عزیزانشان، پس از اعدام مخفیانهی آنها، نشان دادند. از آنجایی که مقامات روی این مکان سیمان ریخته بودند، خانوادهها نتوانستند زمین را بکنند تا مطمئن شوند عزیزانشان آنجا دفن شدهاند یا نه و یا پیکرهایشان را بیرون بیاورند.
الیان راهب، مستندساز لبنانی، که «شبهای بیخوابی»اش در سال 2012 در بخش مسابقهی «مُهر» جشنوارهی بینالمللی فیلم دوبی با استقبال روبهرو شد، امسال به این جشنواره برگشته تا شاهد نخستین نمایش جهانی اثر جدیدش، «آنها که باقی میمانند»، باشد.
امروزه، وجود «تاریخ جهانی» را مسلم میشمارند. مسلمانان، یهودیان و چینیها هر کدام تقویمهای خودشان را دارند و سال نوی خود را جشن میگیرند. اما برای عملیترین امور، از جمله حکومت، تجارت و علم، جهان از یک تقویم مشترک واحد استفاده میکند. به لطف این امر، میتوانیم تاریخها را از تقویم چینی، رومی، یونانی یا مایا بیدرنگ به همان نظام گاهشماریای تبدیل کنیم که شالودهی تاریخ مثلاً ویتنام یا استرالیا را میسازد.
در اوایل مستند از پدران و پسران، ساختهی طلال دِرکی، سکانسی وجود دارد که مو به تنِ بیننده سیخ میکند. یک پسربچهی یازده-دوازده سالهی شادمان، پرندهای را پیدا میکند و به پدرش نشان میدهد. پدر به او توصیه میکند که پرنده را بکشد تا اعضای خانواده آن را بخورند. پسربچه پس از کشتن پرنده نزد پدرش برمیگردد و با خوشحالی به او خبر میدهد که پرنده را کشته است. به پدرش میگوید، «سرش رو به پایین خم کردیم و بریدیم، مثل همون کاری که شما، بابا، با اون آقاهه کردید.»
با سقوط حکومت محمدرضاه شاه در سال ۱۳۵۷ جنبش زنان در ایران به تمامی تغییر شکل داد. گروههای زنان فعال در دوران پهلوی که اکثریتشان عضو «سازمان زنان» بودند، فعالیتشان را متوقف کردند و گروههای جدیدی که اعضایشان دیدگاه و پیشینهای متفاوت از انجمنهای پیشین داشتند، اعلام موجودیت کردند.
توطئهباوری به طور کلی در رسانههای گروهی انعکاس بدی داشته است. وقتی این اصطلاح را میشنویم به یاد آدمهای عجیب و غریبی میافتیم که کلاهی از زرورق بر سر میگذارند تا موجودات فضایی نتوانند فکرشان را کنترل کنند، موجوداتی که به عقیدهی این آدمها پا به زمین گذاشتهاند اما دولت خبر ورودشان را مخفی نگه داشته است.
در نوامبر ۱۹۰۶، ویلفرید مالِسون، افسر ادارهی اطلاعات ارتش بریتانیا، برای جمعآوری اطلاعات از سیملا در هند رهسپار خلیج فارس و منطقهای شد که مقامهای بریتانیایی «عربستان تُرکی» میخواندند (جنوب عراق کنونی، که در آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی بود.) در آن وقت بریتانیا قدرت امپریالیستی حاکم بر خلیج فارس بود و میخواست بفهمد در مناطق شمالی خلیج فارس که تحت سلطهی عثمانیها بود، چه خبر است. گزارش مالسون دربارهی این سفرتصویر جذابی از این منطقه در آن زمان ارائه میدهد.
کامورا، که چندی پیش در جشنوارهی ونیز نمایش داده شد، مستندی جذاب است که به شکلگیری دارودستههای تبهکار در ناپل میپردازد. نمایش این فیلم با انتشار رمان جدید روبرتو ساویانو همزمان شده است. دوازده سال قبل، ساویانو با چاپ اثر افشاگرانهای با عنوان گومورا توجه جهانیان را به شبکهی تبهکاریِ سازمانیافته در ناپل جلب کرد و از آن پس به زندگی در خفا و تحت حفاظت پلیس ادامه داده است. آنچه میخوانید نقدی بر کامورا و گفتوگوی جدیدی با ساویانو است.
آخرین کار سیاسی فروهرها تلاش برای اتحاد نیروهای ملی بود و این حرکت میتوانست بخشی از نیروهای روشنفکری و نهادهای صنفی جامعه را نیز متحد کند.
احتمالاً هرگز نام ویلیام کینگدون کلیفورد را نشنیدهاید. او در 33 سالگی از دنیا رفت و از بزرگان فلسفه محسوب نمیشود. اما نمیتوانم شخص دیگری را تصور کنم که ایدههایش تا این اندازه به عصر شبکهای و دیجیتالی ما مرتبط باشد. ممکن است عجیب به نظر برسد زیرا از شخصی صحبت میکنیم که مهمترین اثر فلسفیاش مقالهای است که تقریباً 150 سال پیش و در عصر ویکتوریا نگارش یافته است.
ملیسا برودر نویسندهی آمریکایی از سال ۲۰۱۲ در حساب توئیتری خود به نام «امروز خیلی غمگینام»، برشهایی از واقعیت زندگی روزمرهاش را منتشر میکند. حساب توئیتری او جنجالی شده و بیش از 675000 دنبالکننده جذب کرده است و به این ترتیب بود که کتاب مقالات شخصی برودر دربارهی مشکلات سلامت روانیاش نیز که در سال ۲۰۱۶ به بازار آمد، «امروز خیلی غمگینام» نام گرفت.
آگنییژگا هولند، کارگردان نامدار لهستانی، در مجموعهی تلویزیونیِ «۱۹۸۳» لهستانی خیالی را به تصویر کشیده که کمونیسم در آن سقوط نکرده است. اما آیا این خیالپردازیِ تیرهوتار دربارهی اقتدارگراییِ خزنده به واقعیت نزدیک نیست؟
این که ما میتوانیم و باید «مستقل» بیندیشیم، آرمانی منطقی است؛ این را نباید با این توهم غیرمنطقی خلط کرد که میتوانیم کاملاً «مستقل» بیندیشیم. محیط ما چنان تأثیر ژرفی بر تفکرمان دارد که اغلب از آن غافلایم. وقتی میشنویم که بزرگانی مثل کانت و هیوم هم فرزند زمان خود بودند، میفهمیم که حتی بزرگترین ذهنها نیز میتوانند از اشتباهات و شرارتهای زمانشان غافل باشند.