آرونداتی روی: من با تعاریف شستهرفته از «ملت بیعیبونقص» مخالفام
The Daily Star
انجمن جهانی قلم ۱۵ نوامبر را «روز جهانی نویسندگان دربند» نامیده است. امسال در این روز آرونداتی روی، داستاننویس هندی، با انتشار نامهای خطاب به شهید العَلَم، عکاس متهم به انتقاد از بنگلادش، از بازداشت و قتل روشنفکران دگراندیش، و لزوم همبستگی و مقاومت در برابر سانسور سخن گفته است.
شهید العَلَم عزیز،
بیش از 100 روز است که تو را ربودهاند. اوضاع در کشورِ من و تو مساعد نیست، بنابراین ابتدا وقتی شنیدیم که مردان ناشناسی تو را از خانهات ربودهاند، فکر کردیم که اتفاق خیلی بدی افتاده است. از خود میپرسیدیم آیا «عوامل خودسر» تو را کشتهاند یا نیروهای امنیتی با تو «برخورد کردهاند» (اصطلاحی که در هند برای قتل غیرقانونی به دست این نیروها به کار میرود)؟ آیا قرار بود که جسدت را در کوچه یا برکهای کمعمق در حومهی داکا بیابیم؟ وقتی خبر دستگیریات را اعلام کردند و سر و کلهات در کلانتری پیدا شد، از شادی در پوستِ خود نمیگنجیدیم.
آیا واقعاً دارم به تو نامه مینویسم؟ شاید نه. در غیر این صورت، میتوانستم به همین مقدار بسنده کنم: «شهید العَلَم عزیزم، هر قدر هم که در سلولت تنها باشی، بدان که چهارچشمی مواظبت هستیم. به فکرت هستیم.»
اگر واقعاً داشتم به تو نامه مینوشتم، لازم نبود که بگویم کارَت، عکسهایت و نوشتههایت، دهههاست که تصویر روشنی از آدمهای این گوشه از دنیا-درد و رنج، شادی، خشونت، غم و غصه، حماقت، شقاوت و پیچیدگی عجیب و غریبِ محضِ آنها-را در ذهنمان حک کرده است. درخشانیِ کار تو به یک میزان حاصل عشق و خشمِ کنجکاوانه و پرسشگرانهی ناشی از مشاهدات خودت است. آنهایی که زندانیات کردهاند اصلاً نمیدانند که تو چه میکنی. فقط امیدواریم که، برای مصلحت خودشان هم که شده، روزی بفهمند که چه کردهای.
با دستگیری تو میخواهند به هموطنانت هشدار دهند و بگویند: «اگر میتوانیم با شهید العلم این طور رفتار کنیم، ببینید با بقیهی شما چه کار میتوانیم بکنیم-شما آدمهای گمنام و بینامونشان. حواستان باشد، و بترسید.»
شهید العَلَم
اتهام تو این است که (ظاهراً) در فیسبوک از کشورت انتقاد کردهای. تو را با استناد به بند 57 «قانون فناوری اطلاعات و ارتباطاتِ» بنگلادش دستگیر کردهاند، قانونی بدنام که «تعقیب کیفری اشخاص» را در موارد زیر مجاز میشمارد: «انتشار الکترونیکی مطالب جعلی و غیراخلاقی، موهن، فسادآمیز و منحرفکننده، مخل نظم و قانون، مخدوش کنندهی وجههی کشور یا اشخاص، یا لطمهزننده به عقاید دینی.»
این دیگر چه جور قانونی است، قانون بیمعنا، نسنجیده و فراگیری که مثل تور ماهیگیری است؟ این قانون در کشوری که مدعی دموکراسی است چه جایی دارد؟ چه کسی حق دارد که بگوید «تصویر» درست «کشور» چیست و چه باید باشد؟ آیا از نظر قانونی تنها یک تصویر درست و مجاز از بنگلادش وجود دارد؟ بند 57 هر حرفی غیر از چاپلوسی محض را بالقوه جرم به حساب میآورد. این بند نه روشنفکران بلکه فکر و هوش را هدف میگیرد. شنیدهایم که در پنج سال گذشته بیش از 1200 روزنامهنگار بنگلادشی را با استناد به این قانون محکوم کردهاند و 400 محاکمهی دیگر هم در جریان است.
در هند هم این نوع حمله به عقل و هوش دارد عادی میشود. در این کشور هم قانون مشابهی با عنوان «قانون پیشگیری از فعالیتهای غیرقانونی» وجود دارد که با استناد به آن صدها نفر را، از جمله دانشجویان، کنشگران، وکلا و دانشگاهیان، یکی پس از دیگری دستگیر کردهاند. اتهامات آنها هم مثل اتهام تو مضحک و ناموجه است. حتی پلیس هم میداند که به احتمال زیاد این افراد در دادگاههای بالاتر تبرئه خواهند شد. اما امیدوار است که تا آن وقت روحیهی آنها بر اثر سالها حبس درهمشکسته باشد. همین روند قضائی در حکم مجازات آنها است.
بنابراین، شهید العَلَم عزیز، حالا که دارم این نامه را مینویسم، مایلام که صدها عزیز دیگر از جمله سودای عزیز، سایبابای عزیز، سورِندرای عزیز، شُمای عزیز، ماهِش عزیز، سودیر عزیز، رونای عزیز، آرون عزیز، ورنون عزیز، و همچنین طارق عزیز، اعجاز عزیز، امیر عزیز، کوپای عزیز، کاملای عزیز، مادوی عزیز، ماس عزیز، و راجوی عزیز را هم خطاب قرار دهم.
آرونداتی روی - Telegraph India
مردم چطور میتوانند در برابر چنین قوانینی از خود دفاع کنند؟ این کار مثل این است که مجبور باشید در برابر هیئت منصفهای متشکل از بیماران مبتلا به پارانویا بیگناهی خود را ثابت کنید. هر استدلالی صرفاً بدگمانی و پارانویای آنها را تشدید میکند و بر توهماتشان میافزاید.
در حالی که هر دو کشور ما شتابان به موسم انتخابات نزدیک میشوند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که شمار بیشتری دستگیر، کشته، سلاخی و تکهتکه شوند، کشتوکشتارهای سازماندهیشدهی قومی، دینی و طبقاتی بیشتری به راه بیفتد، حملات «تروریستیِ» دروغین بیشتری رخ دهد و تعداد بیشتری از روزنامهنگاران و نویسندگان ترور شوند. ما میدانیم که انتخابات یعنی آتشافروزی.
نخست وزیر شما، که خود را یک دموکرات سکولار میخوانَد، اعلام کرده که با میلیاردها دلاری که دولت عربستان سعودی به بنگلادش اعانه داده است، 560 مسجد خواهد ساخت. این مساجد ظاهراً قرار است که نوع «درستی» از اسلام را اشاعه دهند.
اینجا در هند، حاکمان ما از تظاهر به سکولاریسم و سوسیالیسمِ مندرج در قانون اساسی دست برداشتهاند. همهی نهادها یکی پس از دیگری-دادگاهها، دانشگاهها، بانکها و سازمانهای اطلاعاتی-دچار بحران شدهاند، و قدرت حاکم (نه دولت بلکه مالک آن یعنی [سازمان هندوی دستراستیِ] «راشتریا سووایِمسیواک سانگ») برای انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیهای فاجعهآمیز نظام حاکم و کاستن از خشم و نفرت مردم به تهدید و تطمیع دیوان عالی کشور پرداخته تا با صدور فرمان، راه را برای بنای معبد هندوی عظیمی در محلی هموار کند که زمانی مقر مسجد بابری بوده، مسجدی که به دست عوام عنانگسیخته نابود شد. افت و خیز دینداری سیاستمداران در هنگام انتخابات حیرتآور است.
ما با این تعاریف شستهرفته از ملت بیعیبونقص، انسان بیعیبونقص، شهروند بیعیبونقص، هندوی بیعیبونقص و مسلمان بیعیبونقص مخالفایم. پیامد چنین تعاریفی عبارت است از [عقیده به وجود] اکثریت بیعیبونقص و اقلیت شیطانی. مردم اروپا و اتحاد جماهیر شوروی به چشم خود دیدهاند که چنین عقایدی به ویرانی میانجامد. آنها طعم ترس وصفناپذیر حاصل از تعاریف شستهرفته را چشیدهاند. همین هفتهی پیش بود که اروپا هشتادمین سالگرد «شب شیشههای شکسته» را گرامی داشت-رویدادی که سرآغاز هولوکاست بود. در اروپا هم این فجایع نسبتاً آهسته شروع شد. در اروپا هم این وقایع با انتخابات شروع شد. آنجا هم دوباره زمزمههای قدیمی به گوش میرسد.
اینجا هم در روزهای آینده به چشم خود خواهیم دید که پس از انتخابات چیزی جز زمین سوخته بر جای نخواهد ماند. سیاستمداران حاکم، قوانین شبیه به تورهای ماهیگیری را به کار خواهند برد، و به سایهها حمله خواهند کرد تا مخالفان را از بین ببرند. خوشبختانه، ما به طرز اصلاحناپذیری نامنظم هستیم و به شیوههای گوناگون و نامنظم خود در برابر آنها مقاومت خواهیم کرد.
شهید العَلَم عزیز، مطمئنام که ورق بر خواهد گشت. چنین خواهد شد. باید چنین شود. این شقاوت احمقانهی کوتهبینانه جای خود را به چیزی رئوفتر و دوراندیشتر خواهد داد. این مرض خاص، این بیماری حادی که کرهی زمین را در کام خود فرو برده است، برطرف خواهد شد.
امیدوارم که خیلی زود در داکا ببینمت.
با مهر،
آرونداتی
برگردان: عرفان ثابتی
آرونداتی روی نویسنده و فعال سیاسی است. در سال 1997 جایزهی بوکر برای نگارش رمان خدای چیزهای کوچک به او اهدا شد. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلی زیر است:
Arundhati Roy, ‘Amid arrests and killings, Bangladesh and India must fight censorship’, The Guardian, 15 November 2018.