بحثی دربارهی استعمار اتحاد جماهیر شوروی
redflag
شمارهی ویژهی «بررسی ادبی نو» (Novoye literaturnoye obozrenie) به حکومت استعماری تزاری و اتحاد جماهیر شوروی، و همینطور نفوذ پسااستعماری روسیه میپردازد. مقالاتی در مورد ادبیات و استعمارزدایی در تاجیکستان، بازگشت افکار ضدفمینیستی در قزاقستان، و زدودن تاریخ استعماری در روسیه از دیگر مطالب این شماره محسوب میشوند.
در رمان روزی به درازای یک قرنِ (۱۹۸۰) چنگیز آیتماتوف، به ماجرای اندوهباری در مورد نحوهی شکنجهی اسرای جنگی به دست قوم مغول اشاره میشود. آنها سر قربانی را با پوست شتر میپوشاندند به طوری که این پوست زیر آفتاب سوزان خشک و منقبض میشد. در نتیجه، جمجمهی جنگجوی دشمن دچار فشردگی میشد، یا میمرد یا حافظه و حواسش را از دست میداد و تبدیل به یک مانکورت میشد ــ بردهای عاری از حافظه یا هویت شخصی.
آیتماتوف، نویسندهی ممتاز قرقیزستانی، در اتحاد جماهیر شوروی محبوبیت زیادی داشت، و داستان مانکورت او در شمارهی ویژهی بررسی ادبی نو به منظور اشاره به حکومت استعماری تزاری و اتحاد جماهیر شوروی، و همینطور نفوذ پسااستعماری روسیه نقل شده است. آرتمی کالینوفسکی که مشغول مطالعه دربارهی استعمارزدایی در تاجیکستان است، به تأثیرات رمان آیتماتوف بر آسیای میانه اشاره میکند، منطقهای که زمانی مبتلا به نگرانیهایی نسبت به نابودی زبان، هویت و تجربهی اصیل فرهنگی بود. کالینوفسکی مینویسد: «مانکورتها به گفتمانهای سیاسی در اواخر دههی ۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰ راه یافتند».
به دلیل همدلیها و باورهای ملیگرایانهی آیتماتوف، او نمایندهی روشنفکرانِ پس از بازترشدن فضای سیاسی در آسیای میانه به شمار میرود، گروهی که نگاه انتقادیشان نسبت به سیاستهای اقتصادی و فرهنگی با نکوهش و ایجاد ارعاب از سوی دستگاه فکری اتحاد جماهیر شوروی همراه بود. برای مثال، زمانی که ایدهی استعمارزدایی رواج یافت، روشنفکران تاجیک صرفاً جای مراحل مارکسیستی اقتصادی و توسعهی اجتماعی را با هم عوض کردند تا با تفکرات ایدئولوژیک خودشان منطبق باشد. «اگر در دههی ۱۹۷۰ سیاستهای ملتهای اتحاد جماهیر شوروی بر مبنای این اندیشه استوار بود که جامعه باید پیش از حرکت به سوی مرحلهی فراملیگرایی و کمونیسم کامل، از مرحلهی ملیگرایی عبور کند، روشنفکران تاجیک میتوانستند "ملت" را گام نهایی توسعهی تاریخی بشمارند».
هر کسی که در دنیای روسی نگنجد، «بیگانه» یا «زائد» به شمار میرود، و هر بخش تاریخی که وجود «دیگر» مردمان را یادآوری کند ــ بهویژه موارد چشمگیر و دلخراش ــ به حاشیه رانده و به دست فراموشی سپرده میشود
قزاقستان: نگرانی مشابهی دربارهی بازیابی هویت مستقل سیاسی به وجود آمده، و نوعی وضعیت پیشاانقلابی به مشروعیتبخشیِ دوباره به برخوردهای ظالمانه و ایجاد نگرشهای نادرست نسبت به زنان انجامیده است. ناری شلکپایف مفهوم شرم (Uyat) را در ارتباط با رفتارهایی بررسی کرده که درک عمومیِ پذیرفتهشدهی جامعه نسبت به باورهای اخلاقی را به چالش میکشد. در دههی گذشته، ایدهی شرم تا فضای اجتماعی-سیاسی نیز بسط یافته، فضایی که به گفتهی شلکپایف «از آن به عنوان ابزار اِعمال اجبار استفاده شده است».
در فرهنگی که آزادی بیان برای قرنها محدود بوده، این مسئله شیوههای سرکوبگرایانهی جدیدی را به وجود آورده که اساساً توسط مردان دگرجنسگرا برای کنترل رفتار زنان به کار گرفته شده است. شیوههای نادرست برخورد بر اساس شرم شامل ایجاد حس شرمندگی از بدن، کنترل روانی، مجازاتهای قانونی و خشونتهای عاطفی و فیزیکی میشود. شرم «شکلی از واکنش پسااستعماری است که توسط بخشی از جمعیت قزاقستان به کار میرود، بخشی که به گذشتهی پیش از اتحاد جماهیر شوروی برای مشروعیت بخشیدن به جهانبینیای میپردازد که به این عده بزرگترین سرمایهی نمادین و اجتماعی را وعده میدهد... اگر این گرایشها ادامه یابد، در چند دههی آینده مزایای زیادی که زنان متولد قزاقستانِ اتحاد جماهیر شوروی به دست آورده بودند، از بین میرود».
سیاست حافظه: به نظر سرگئی آباشین، در روسیه «تاریخ استعماری به تاریخ غیراستعماری تغییر یافته است». آباشین با بررسی جرح و تعدیلهای نمایشگاهی از آثار هنرمند جنگی، واسیلی ورشچاگین، در سن پترزبورگ و مسکو مینویسد: «مضمون آسیای میانه به شکلی نمادین از تاریخ روسیه زدوده شده است».
ورشچاگین بسیاری از نقاشیهایش را به آسیای میانه اختصاص داد و صحنههایی از حملهی لشکر روسیه به سمرقند در سال ۱۸۶۸ را، که خود نیز در آن شرکت داشت، به تصویر کشید. با این حال نمایشگاه به کلی زمینهی تاریخی این آثار را نادیده میگیرد. از طرفی، هنرمند از دیدگاهی «جهانی» استفاده کرده و روسیه را به صورت سرزمینی ارائه داده که از نظر فرهنگی به شرق پیوند خورده، و میانجیِ اوراسیایی بین شرق و غرب است. این شیوهی نقاشی، فرض را بر رابطهی خاص روسیه با آسیا قرار داده، و از هر گونه بررسی تاریخی استعمار از نوع غربی میپرهیزد.
در مجموع آباشین معتقد است که تاریخ امپراطوری تزاری در روسیه فقط در قالب تاریخ مردم روسیه ارائه شده است. «هر کسی که در دنیای روسی نگنجد، "بیگانه" یا "زائد" به شمار میرود، و هر بخش تاریخی که وجود "دیگر" مردمان را یادآوری کند ــ بهویژه موارد چشمگیر و دلخراش ــ به حاشیه رانده و به دست فراموشی سپرده میشود».
برگردان: فرهاد نیکاندیش
آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:
Eurozine Review, ‘Discussing Soviet Colonialism’, Eurozine, 1 April 2020.