حاملهای؟ نمیخوای باشی؟ به جِین زنگ بزن
IMDB
مروری بر مستند «جِینها»، روایت شبکهای از زنان کنشگر که بیش از نیمقرن قبل با فراهمکردن امکان سقط جنین غیرقانونی اما امن در آمریکا نقش مهمی در احقاق حقوق زنان بازی کردند.
***
گروه تعاونیِ جِینها شبکهای متشکل از زنان کنشگری بود که در اواخر دههی ۱۹۶۰ و اوایل دههی ۱۹۷۰ در شیکاگو شکل گرفت و مخفیانه به زنان امکان سقط جنین میداد. کار این گروه در آن دوره غیرقانونی بود اما آنها مطابق با موازین و روشهای درست پزشکی فعالیت میکردند. کار این گروه تا سال ۱۹۷۳ که سقط جنین با صدور حکم معروف به «رو در برابر وید» (Roe v. Wade) در آمریکا قانونی شد، ادامه یافت. در این مدت، این گروه بیش از ۱۱هزار سقط جنین ترتیب داد، از جمله برای بسیاری از زنان فقیری که از امکانات محروم بودند.
اکثر اعضای این گروه که اکنون در سنین بالای هفتادسالگی هستند، در آن دوره معروف نبودند اما امروز بسیاری کارشان را تقدیر میکنند. سال گذشته فیلم مستندی دربارهی آنها ساخته شد، به نام جِینها (The Janes) که پخش آن مصادف شد با رأی دیوان عالی آمریکا مبنی بر لغو حق قانونی سقط جنین. این مستند به نسل امروزِ آمریکا یادآوری میکند که غیرقانونیشدن سقط جنین دوباره ممکن است به چه ماجراهایی بینجامد.
مستند جینها
«در یکی از جلسههای "دانشجویان حامیِ جامعهای دموکراتیک" که در محوطهی دانشگاه برگزار میشد، قرار بود که دربارهی بهاصطلاح "مسئلهی زن" بحث کنند. همینطور که داشتم حرف میزدم، یکی از بچهها گفت: "اَه، خفه شو". جا خوردم. زدم روی شونهی زنهای گروه و گفتم: "اینجا جای ما نیست، بریم."»
هدر بوث، بنیانگذار گروه جینها
«سه تا بچه دارم و بیپولم»، «پنج دلار دارم»، «هفده سالمه، میخوام برم کالج، بورسیه دارم و اگه الان سقط نکنم...»، «شوهرم ترکم کرده». اینها برخی از اطلاعات و مشخصاتی است که در پروندهی مراجعان «جینها» ثبت شده. یکی از جینها به یاد میآورد که: «یکی از زنها، روی پیامگیر پیام گذاشت: وقتی باهام تماس میگیرید، اگه تلفنچی گفت ادارهی پلیس شیکاگو، نگران نشید. این جاییه که کار میکنم، شمارهی محل کارم رو گذاشتم. جودی[1] گفت: مراجعمون پلیسه، کدومتون قبولش میکنه؟» گرچه در نگاه اول به نظر میرسد که مستندِ «جینها»، روایت زنان پایهگذار این گروه است اما داستان اصلی، داستان زنان درماندهای است که هرکدام بهعلتی خواهان ختم بارداری ناخواستهی خود بودند اما قانون مانعشان میشد؛ زنانی که میگویند: «انتخاب دیگهای نداشتم. میخواستم تموم بشه و چطورش برام مهم نبود. اینقدر ناامید بودم.»
مستند «جینها» اینطور آغاز میشود: زنانی که با شجاعت علیه وضع موجود اقدام میکنند. داستان گروهی که با همکاری و بهرهگیری از پتانسیل رادیکال جامعهای کوچک، کاری خارقالعاده در مقیاسی بزرگ در شیکاگو انجام دادند. جودی هاوارد، یکی از رهبران این گروه که در سال ۲۰۱۰ درگذشت، میگوید: «برای بیاحترامی به قانونی که به زنان بیاحترامی میکرد، تعهدی فلسفی داشتیم.»
گروه جینها، در فاصلهی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ شرایط سقط جنین زیرزمینی و امن را برای زنان شیکاگو فراهم کرد. اکثر اهالی شیکاگو در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، کاتولیکهای متعصبی بودند که سقط جنین را قتل عمد میدانستند. و زنان برای انجام سقط جنین ناچار به مراجعه به گروههایی مافیایی بودند که سقط جنین را با بهایی بسیار گزاف انجام میدادند.
بعضی از اعضای جینها، یا خود یا یکی از زنان نزدیکشان بهطور غیرقانونی سقط جنین کرده بودند؛ زنانی که سازمانها یا گروههای اطرافشان نگران حقوق زنان نبودند و با اعضایی که سعی میکردند تا دربارهی مرگ زنان در خط مقدم تولیدمثل گفتوگو کنند، چندان میانهای نداشتند. مایکل، وکیل و همسر یکی از جینها، میگوید: «به ما "وکلای رادیکال" میگفتند، وکلایی که همسنوسال من بودند و تمایل زیادی داشتند تا مانع از پیشرفت جنگ شوند. البته ما به روابط نژادی و حقوق مدنی هم بسیار علاقهمند بودیم. بدون هیچ علاقهای به مسائل مربوط به حقوق زنان.»[2] در چنین شرایطی بود که گروه جینها شکل گرفت؛ زنانی که از طردشدن و ساکتشدن و در اولویت نبودن مسائلشان خسته شده بودند.
زمانی که دوستی از هدر بوث، دانشجوی دانشگاه شیکاگو، برای سقط جنین خواهرِ باردارش کمک خواست، هدر با دکتری که او را از زمان جنبش حقوق مدنی میشناخت تماس گرفت و دکتر با انجام عمل موافقت کرد. بعد از آنکه این خبر دهان به دهان پیچید، افراد زیادی با هدر تماس گرفتند و از او کمک خواستند. درخواستها چنان زیاد شد که هدر از تعدادی از دیگر زنان تقاضا کرد که برای مدیریت تماسها و قرار با پزشک به او کمک کنند و این چنین بود که گروه «جینها» متولد شد. جین نام زنی بود که زنان حاملهای که خواهان ختم بارداری بودند با او تماس میگرفتند؛ نامی «ساده و زیبا» و بسیار کارآمد و البته مستعار. آگهیای که روی تابلوی اعلانات دانشگاه و دیگر نقاط شهر چسبانده میشد، شمارهی تلفنی با این متن بود: «حاملهای؟ نمیخوای باشی؟ به جین زنگ بزن.» جینها با مراجعان تماس میگرفتند و پس از ارائهی مشاورههای اولیه، آنها را برای سقط جنین به آپارتمان یا خانهای امن میبردند. مراجعان جینها آنچه در توان مالیشان بود، پرداخت میکردند.
تقسیم وظایف بر اساس جنسیت و سقط جنین
یک پزشک زنان در مستند «جینها» تأیید میکند که در آن دوران، حدود ۹۵درصد از پزشکان متخصص زنان و زایمان، مرد بودند.
در دوران باستان، برخلاف زِنا، سقط جنین نه جرم بلکه امری طبیعی قلمداد میشد. اما از قرن نوزدهم و با نفوذ کلیسای کاتولیک و ریشههای عمیق پدرسالاری، سقط جنین در غرب ممنوع اعلام شد. از آن زمان تاکنون سقط جنین به موضوع مناقشهانگیزی تبدیل شده است.
در پروندهی مهم و جنجالبرانگیز «سازمان تنظیم خانوادهی آمریکا علیه کیسی»، حق سقط جنین چنین توصیف شده است: «آزادیِ بهرهمندی از انتخابهای خصوصی و شخصیای که برای کرامت و استقلال شخصی ضروری است.»
همدستیِ پدرسالاری با نهادهای مذهبی و تعصبات نژادی و طبقاتی، سقط جنین را به یکی از دشوارترین مسائل پیش روی جنبشهای فمینیستی تبدیل میکند. در غیاب سقط جنین امن و قانونی، این زنان، بهویژه زنان طبقات فرودست، هستند که آسیب میبینند و از نظر دولتهای مخالفِ عمل سقط، مرتکب جرم میشوند. در احکام و تبصرههای قانونی این دولتها، زنان دستگاه باروری به شمار میروند و در صورت سقط جنین، آنان را با احساس سرزنش و عذابوجدان ناشی از قتل نفس مواجه میکنند. در این نگاه، زنان مسئولیتی جز تولیدمثل و مادری ندارند. «در آن دوران اگر باردار بودید، نمیتوانستید شاغل باشید. نشستن زنی باردار پشت ماشین تحریر را مسئولیتی وحشتناک میدانستند. و اگر فرزندان کوچکی در خانه داشتید، باید تلاش برای یافتن شغل را فراموش میکردید.»[3]
در دولتهایی با ساختار شکلگرفته بر اساس نظام پدرسالاری، تقسیم وظایف زن و مرد، سنتی و ازپیشتعیینشده است. زنان در درون خانه مسئولیت کارهای خانگی، فرزندآوری، تربیت فرزندان، مراقبت از خانواده و تمامیِ وظایف لازم برای بازتولید نیروی کار را بر عهده دارند. مردان اما نقشهایی با ارزشِ افزودهی اجتماعیِ چشمگیر، از جمله مسئولیت در عرصههای سیاسی، مذهبی و نظامی را ایفا میکنند.
بر همین اساس، اینگونه جوامع در برابر تغییرِ نقشهای جنسیتی مقاومت میکنند. درنتیجه، قوانین نهتنها سقط جنین بلکه روشهای پیشگیری از بارداری، روابط خارج از چارچوب ازدواج، ازدواج همجنسگرایان، تبعیضزدایی و هر حق بالقوهی دیگری را که با مردسالاری و هنجارهای اجتماعی همخوانی ندارد، هدف قرار میدهند.
زنان جوامع فقیر و بهحاشیهراندهشده به عللی همچون هنجارهای فرهنگی و مذهبی، نابرابریهای جنسیتی، نابرابری در دسترسی به آموزش و فقر، بهشکلی گستردهتر قربانیِ سقط جنین ناامناند. در آمریکا زنان فقیر، جوان و سیاهپوست بیش از دیگران آسیب میبینند و بیشتر از همه میمیرند. این زنان کسانی هستند که بیشترین عواقب اخلاقی، بهداشتی یا اقتصادیِ سقط جنین غیرقانونی را متحمل میشوند. یکی از جینها میگوید:
وقتی در سال ۱۹۷۰ سقط جنین در نیویورک قانونی شد، یه جورایی به این معنی بود که همهی اون دانشجوهای سفیدِ کالج که میتونستن سوار هواپیما بشن، به نیویورک برن، سقط کنن و با یه پرواز برگردن، در واقع همین کار رو کردند... این وسط زنهای طبقات متوسطِ رو به پایین و فقیر، گرفتار بودن. اگه بچهی دیگهای داشتید یا اگه پول نداشتید، سقط سخت بود. اون زمان تو شیکاگو یه آپارتمان یکخوابهی مناسب حدود ۱۵۰ دلار در ماه اجارهش بود. سقط غیرقانونی بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ دلار هزینه داشت. زنان رنگینپوست فقط بهخاطر این که از عهدهی هزینهش برنمیاومدن، ازش محروم بودن.[4]
آنجلا دیویس، فعال سیاسی، در کتاب زنان، نژاد و طبقه، مینویسد که در نیویورکِ دههی ۱۹۷۰:
۸۰درصد از زنانی که بر اثر سقط جنین غیرقانونی جانشان را از دست میدادند، سیاهپوست و پورتوریکویی بودند... آمار بالای درخواست سقط جنین از سوی زنان سیاهپوست و داستانهایی که تعریف میکنند بیشتر نه دربارهی تمایل به خلاصی از بارداری، بلکه درمورد شرایط بد اجتماعیای است که آنها را از آوردن فردی دیگر به این دنیا منصرف میکند. زنان سیاهپوست از اولین روزهای بردهداری، خود دست به سقط جنین زدهاند. بسیاری از زنانِ برده، از آوردن کودکان، به دنیای کار اجباری پایانناپذیر خودداری کردند، جایی که زندگی روزمرهی زنانش زنجیر، شلاق و آزار جنسی بود.
در ایران بنا بهگفتهی دبیر شورای راهبردی جمعیت استان تهران، آمار سقط غیرقانونی، سالیانه نزدیک به ۳۷۰ هزار مورد است.
رایجترین روش سقط جنین زنان نوجوانانِ با سطح تحصیلات پایین، استفاده از چای، گیاهان دارویی و مایعات است. روشی که اغلب به بستریشدن در بیمارستان ختم میشود، جایی که بهعلت ساختار مردسالار و سنتی، زنان در معرض نوع دیگری از خشونت هستند. جودی در مستند «جینها» از تجربهی سقط قانونی، بهدلایل پزشکی در بیمارستان میگوید: «حرفهی پزشکی که یک جورهایی تحت سلطهی مردان است، اختیار کنترل بدنِ زنان را داشت. این مبارزه برای من نوعی برندهشدن و بازپسگرفتن کنترلِ بدنم از پزشکان بود. حس میکردم که بدنم زندانی نظامِ درمانی است.» یک پزشک زنان در مستند «جینها» تأیید میکند که در آن دوران، حدود ۹۵درصد از پزشکان متخصص زنان و زایمان، مرد بودند.
جرمانگاریِ سقط جنین، همواره طبقهی مشخصی از زنان را هدف میگیرد. همان قوانین و لوایحی که سقط را با استدلال حمایت از زندگی داخل رحم، جرمانگاری میکند، در واقع زندگی زنان را نادیده میگیرد. از سوی دیگر، ممنوعیت سقط جنین به محو یا کاهش سقط جنین نمیانجامد و صرفاً دسترسی زنان به سقط امن را محدود کرده و سلامت آنان در معرض مخاطرهای جدی قرار میدهد.
ایران و اجبار زنان به ادامهی بارداری
طبق مصوبهی سال ۱۳۸۴ مجلس، سقط جنین در ایران غیرقانونی و جرم قلمداد میشد و تنها در مواردی قبل از پایان چهارماهگی و پس از تشخیص پزشک متخصص و تأیید پزشکیِ قانونی با رضایت زن مجاز بود. اما مطابق مادهی ۵۶ قانونِ «حمایت از خانواده و جوانیِ جمعیت» که در سال ۱۴۰۰ در مجلس به تصویب رسید، مجوز سقط قانونی در صورت ناهنجاریهای جنینی یا خطر جانی برای مادر، با تشکیل «کمیسیون سقط جنین قانونی» و براساس ضوابط تعیینشده و با صدور رأی قاضیِ ویژهی کمیسیون، صادر میشود. در واقع، مادهی ۵۶ طرح جوانیِ جمعیت و حمایت از خانواده، سقط درمانی را منسوخ میکند. بر اساس تبصرههای این ماده، هرگونه کمک پزشک، ماما یا داروفروش که خارج از مراحل این ماده، وسایل سقط جنین را فراهم سازند یا مباشرت به سقط جنین کنند علاوه بر مجازات مقرر در مادهی ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم ـ تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده)، ابطال پروانهی فعالیت را در پی دارد.
گرچه در جمهوری اسلامی ایران، تصمیم دربارهی سقط جنین هرگز به زنان واگذار نشده بود اما تا پیش از تصویب طرح فوق، سقط بنا بهدلایل پزشکی و بنا به تصمیم پزشکان، مجاز بود. اکنون این تصمیم به قضات سپرده شده و در واقع، حق مالکیت زنان بر بدن و نظارت بر آن به مردان قاضی واگذار شده است.
فشار برای افزایش جمعیت در ایران تنها به افزایش جمعیت در میان طبقات فرودست و حاشیهنشینان میانجامد و باعث افزایش آسیبهای اجتماعی، فقر و بیکاری میشود. از سوی دیگر، زنان را بهسمتی سوق میدهد که به سقط جنین ناامن، حتی به قیمت جانشان، روی میآورند. در ایران بنا بهگفتهی دبیر شورای راهبردی جمعیت استان تهران، آمار سقط غیرقانونی، سالیانه نزدیک به ۳۷۰ هزار مورد است.
مستند جینها
این مستند بهخوبی نشان میدهد که در غیاب عدالت و قدرت سیاسی، چطور اقدامات جمعی نجاتبخش است. گروه جینها در فاصلهی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ بیش از ۱۱هزار سقط جنین امن و بدون هیچگونه تلفات جانی انجام دادند. این زنان وقتی فهمیدند که فردی که عمل سقط را انجام میدهد فاقد تحصیلات پزشکی است، نهتنها عملیات را متوقف نکردند بلکه بهسادگی با طرح این پرسش که «اگر او میتواند، چرا ما نتوانیم»، پس از آموزشدیدن، انجام عمل سقط را بر عهده گرفتند.
مستند «جینها» نه داستانی تاریخی بلکه تاریخ روزانهی زنان در زمانهای است که هنوز مالکیت زنان بر بدنشان به رسمیت شناخته نمیشود. برای زنان در کشورهایی مثل ایران که نابرابری و ستم همهجانبه را تجربه کردهاند، تماشای این مستند و اندیشیدن به موضوع سقط جنین، یادآور حس اختیار و ارادهای است که در مبارزه برای عدالت و آزادی به آن نیاز دارند.