زنان بدون مردان
از پدرسالاری در افغانستان تا انزوای عاطفی در نیوزیلند و محرومیت از حق رأی در سوئیس، و از خشونت جنسی در جمهوری دموکراتیک کنگو و کلمبیا تا بنیادگرایی دینی در عربستان سعودی، زنان با مشکلات و تبعیضهای گوناگونی روبرو بوده و هستند. عرفان ثابتی به مناسبت روز جهانی زنان به معرفی شش فیلم جدید داستانی و مستند پرداخته که در جشنوارههای بینالمللی درخشیدهاند.
نظم الهی (2017)- پترا وُلپه
سوئیس، 1971: نورا زن جوان خانهداری است که با همسر و دو پسرش در دهکدهی کوچکی زندگی میکند. به نظر میرسد که این ناحیه از تحولات بنیادین دههی 1960 بیبهره بوده است. نورا زنی آرام و سر به زیر است که به کارزار حمایت از حق رأی زنان میپیوندد. بسیاری از مردان، و حتی زنان، با اعطای حق رأی به زنان مخالفاند زیرا برابری زن و مرد را مغایر با «نظم الهی» میشمارند. این فیلم که از طرف سوئیس برای رقابت در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان به آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (آکادمی اسکار) ارائه شده بود، نه تنها در داخل سوئیس با استقبال چشمگیر تماشاگران روبرو شده بلکه در جشنوارههای بینالمللی هم جایزههای گوناگونی را به دست آورده است. هر چند در پی همهپرسی 7 فوریهی 1971 زنان سوئیسی به حق رأی دست یافتند، اما همانطور که بوید وَن هویگ در هالیوود ریپورتِر میگوید، «یادداشت تکاندهندهای در پایان فیلم آشکار میکند که برابری کامل زن و مرد تا سال 1981 در قانوناساسی سوئیس گنجانده نشد، و سرانجام در سال 1990 آخرین کانتون این کشور به زنان اجازه داد تا در هر دو سطح محلی و فدرال رأی دهند.»
نامهای به رئیس جمهور (2017)- رؤیا سعادت
ثریا رئیس دایرهی جنایی پلیس در یکی از ولایتهای افغانستان است. او زن جوانی را که از سوی بزرگان یک روستا به زنا متهم شده نجات میدهد. میان ثریا و همسر مردسالارش، که از مداخلهی او خشمگین است، مشاجره درمیگیرد، نزاعی که قتل تصادفی شوهر را در پی دارد. ثریا دستگیر و به مرگ محکوم میشود. او به رئیس جمهور نامه مینویسد و دادخواهی میکند. آیا درخواست او پذیرفته میشود؟ این نخستین فیلم بلندی است که یک کارگردان زن پس از پایان حکومت طالبان در این کشور ساخته است. این فیلم که از سوی افغانستان برای رقابت در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان به آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک ارائه شده بود در جشنوارههای معتبری همچون لوکارنو، بوسان و پالم اسپرینگز نمایش داده شده است. به نظر گای لاج، نویسندهی ورایتی، این فیلم «فریادی خشمناک برای صفآرایی علیه پدرسالاری فاسد است که مخاطبان در سراسر جهان آن را خواهند پسندید.»
مامان سرهنگ (2017)- دیودو حَمَدی
سرهنگ اونورین سالها با موفقیت در «واحد حفاظت از کودکان و مبارزه با خشونت جنسی» در بوکاوو، شهری در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو، خدمت کرده و در میان اهالی، محترم است. انتقال او به کیسانگانی، شهری نزدیک مرزهای شمال شرقی کشور، به این معناست که باید از نو شروع کند چون با محیط سومین شهر بزرگ کشور آشنایی ندارد. اندکی پس از شروع کار در منصب جدید درمییابد که نه تنها باید با عقیدهی رایج به جادوگری، یعنی عامل اصلی کودکآزاری، مبارزه کند بلکه باید به تعداد فراوانی از زنانی یاری رسانَد که در جنگ ششروزهی سال 2000 قربانی خشونت جنسی جنگجویان رواندایی و اوگاندایی شدهاند و فریادرسی ندارند. این مستند فرانسوی-کنگویی در بعضی از جشنوارههای بینالمللی، از جمله برلیناله، جایزههایی را به دست آورده است و منتقدان آن را ستودهاند. کلَرِنس تسویی در هالیوود ریپورتر مینویسد: «حمدی خود اهل کیسانگانی است...اما موفق میشود که در آنِ واحد به رویدادها بسیار نزدیک و در عین حال به اندازهی کافی دور باشد تا تصویری دقیق و متوازن از وقایع ارائه دهد. درست مثل فیلمهای پیشیناش، حمدی نمیخواهد بگوید چه کسی قهرمان است و چه کسی شرور. هدف از نمایش کارهای نیک و جنایتهای آزارنده صرفاً این است که دریابیم ساختار اجتماعی کنگو همچنان فروپاشیده است، و شبح جنگهای گذشته هنوز بر فضا سایه افکنده است.»
شاعره (2017)- استفانی بروکهاوس و اندریاس وُلف
حصه هلال شاعر چهل و سه سالهی اهل عربستان سعودی است که علیه بنیادگرایی دینی و در دفاع از اسلام رحمانی سخن میگوید. او که در اماکن عمومی روبنده بر چهره دارد، با سرودن اشعاری در مخالفت با تروریسم و بنیادگرایان مسلمان شهرت یافته است. این مستند، که به زندگی این شاعر خودآموختهی بادیهنشین تبار میپردازد، در جشنوارههایی نظیر لوکارنو و جشنوارهی جهانی فیلمهای مستند در آمستردام نمایش داده شده است. به عقیدهی جسیکا کیانگ، نویسندهی ورایتی، «به نظر میرسد که اختلاف واقعی هلال با اولیای امور کشور نه بر سر آزادی پوشش زنان بلکه بر سر این است که صدای زنان را در گفتمان عمومی، حیات فرهنگی و حیات سیاسی ناشنیده میگیرند. البته همهی اینها به هم وابسته است: وقتی نمیتوانید چهرهی کسی یا حالت صورتش را ببینید، نادیدهگرفتنش بسیار آسانترست...شجاعت میتواند چهرههای گوناگونی داشته باشد، و در این مورد روبنده دارد.»
حیوان تیرهرنگ (2016)- فلیپه گوئررو
جنگ داخلی کلمبیا سه زن را وامیدارد که هراسان از محل زندگی خود بگریزند و با گذر از اعماق جنگل به بوگوتا بروند، جایی که باید برای شروع زندگی جدید با مشکلات تازهای دست و پنجه نرم کنند. این فیلم در جشنوارههایی مثل کارلووی واری و روتردام نمایش داده شده و در جشنوارههایی نظیر سن سباستین، هاوانا و گوادالاخارا جایزههایی را به دست آورده است. عنوان فیلم را میتوان اشاره به سنگدلی و خشونتی دانست که آدمیان در حق یکدیگر روا میدارند. فیلم تقریباً عاری از گفتار است، امری که به نظر وندی ایده، نویسندهی اسکرین دِیلی، نمادی از نادیدهانگاشتن زنان و ناشنیده گرفتن صدای آنان است. ایده میگوید: «این دنیایی است که در آن فقرا به طور تصادفی قربانی میشوند و وضع زنان فقیر از همه بدتر است...تماشای این فیلم دشوار، اما تجربهای ارزشمند است.»
جادهی دورافتاده (2017)- جکی وَن بیک
تیا، نوجوان شانزده سالهی مائوری، از خانوادهی آشفتهاش میگریزد و به جاده میزند. تصادفی مرگبار به آشنایی او با زوجی میانجامد که در انتظار تولد فرزند خود به سر میبرند. تیا به امید یافتن محبت و امنیتی که از آن محروم بوده به مزرعهی این خانواده در ارتفاعات ناهموار اوتاگو، در جنوب نیوزیلند، میرود. اما حضور او توازن خانواده را بر هم میزند. نخستین اثر بلند ون بیک، که پیشتر کارگردان فیلمهای کوتاه و بازیگر بوده، در جشنوارههای مهمی مثل برلیناله و سیاتل نمایش داده شده است. دیوید رونی، نویسندهی هالیوود ریپورتر، دربارهی این قصهی بلوغ میگوید: «در تکتک نماهای این درام هوشمندانه محبت، شفقت و سکونی جذاب به چشم میخورد...نقشآفرینیهای گیرا و غیراحساساتی، موسیقی لطیف سرشار از صدای گیتار آکوستیک، و زیبایی طبیعی محیط که همچون بوم نقاشی بیانگر انزوای عاطفی است، جادهی دورافتاده را به فیلماولی ساده اما کاملاً قانعکننده تبدیل کرده است.»