فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران
پرویز نیکنام
در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است.
در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است.
پوتینِ فیلیپ شورت، کودکی ریزجثه است، طوری که بعدها در کاگب اسمش را میگذارند «شبپره.» با این حال، بچهی شرّی است؛ از دیوار راست بالا میرود؛ دنبال دعوا میگردد و بزنبهادر محله است، و درست درس نمیخواند.
کریم مجتهدی (۱۰ شهریور ۱۳۰۹ ــ ۲۵ دی ۱۴۰۲)، استاد بازنشستهی گروه فلسفهی دانشگاه تهران که مدتی قبل درگذشت، معلم چند نسل از دانشآموختگانِ فلسفه در ایران بود.
نخستین نمایشگاه دوسالانه در ایران که «بیینال تهران» نام گرفت در ۲۵ فروردین ۱۳۳۷ در کاخ ابیض برپا شد.
او سالها در بازار و گوشهوکنار خیابانهای تهران، فیلمهای آرشیوی هشت میلیمتری را جمعآوری کرده و حالا در این فیلم با استفاده از این آرشیو و فیلمهایی که با دوربین موبایل گرفته، به بازگوییِ تاریخ غیررسمیِ پس از انقلاب پرداخته است.
گاهی جرائم جنگی آنقدر بزرگ است که پس از برقراری صلح، نمیتوان عدالت را به شکل متناسبی با آن جرائم اجرا کرد.
در حالی که افراد و گروههای شناختهشدهی جنبش زنان از امکان فعالیت جمعیِ علنی محروماند، زنان در سه بستر مختلف برای دستیابی به برابری و آزادی میکوشند.
در روایتهای تاریخیِ رسمیِ ترکیه، مبارزهی زنان برای رهایی از ستم مردسالاری با تأسیس نظام «جمهوری» آغاز میشود.
آنچه همیشه مرا آزار داده، این است که در خاورمیانه ما نویسندگان و شاعران، چنانکه باید و شاید حامیِ یکدیگر نیستیم.
آیا برای دستیابی به صلح باید دشمنانِ خود را به زانو درآوریم، آنها را شبیه به خود کنیم، یا اینکه تفاوتهایشان را بپذیریم و با آن تفاوتها کنار بیاییم؟
با وجود قانونیشدن سقط جنین در شیلی در سال ۲۰۱۷ به شکل محدود، همچنان بسیاری از زنانی که بارداری ناخواسته دارند حق سقط ندارند، اجرای قانون با مشکلات فراوانی مواجه است و مراکز پزشکی آموزش و حساسیت کافی برای ارزیابی رجوعکننده زن و ارائه خدمات به او را ندارند
مورخ برجستهای مثل عباس امانت هم نامِ او را روی همین کتاب دیده بود و بعدها به خودِ او گفت «من شما را از کتاب تاریخ چیست میشناسم. باور میکنید که این اثر مرا ترغیب کرد [که] بروم تاریخ بخوانم؟»
ایجاد تغییر در قوانین مربوط به زنان و خانواده در بسیاری از کشورها طی سالها مبارزهی جنبش زنان حاصل شده است. اما در مواردی نیز دستآوردها لزوماً با نیت حمایت از زنان نبوده است. درست شبیه آنچه الجزایر تجربه کرده است
ما چپها زمانی همراه با هم برای ارزشهای جهانشمول میجنگیدیم. اما امروز چیزی باقی نمانده جز رقابت بر سر رنج و خودستاییِ بیمارگونه. برندگان این بازی در منتهیالیه راست ایستادهاند.
اگر زن متأهلی در کشوری مسلمان در معرض خشونت خانگی قرار بگیرد و بخواهد از همسرش شکایت کند یا از او طلاق بگیرد، با دردسرهای زیادی مواجه میشود. حکومتها در این کشورها هنوز خشونت خانگی را «جرمانگاری» نکردهاند و زنان در مواجهه با خشونت از حمایت قانونی برخوردار نیستند
«اپوزیسیون» دستخوش نوعی بیماریِ سیاسی است، بهطوری که عملاً و ناخواسته خود را در مقابل «جنبش» قرار داده است. چرا چنین است و چه عواقبی میتوان برای آن متصور شد؟
تبعیض علیه زنان در اکوادور با تاریخ استعمار و نژادپرستی پیوند خورده و نمیتوان صرفا با وضع قوانین سکولار امید داشت که میراث سلسلهمراتبهای نژادی و جنسیتی در جامعه از بین برود. باید به قوانینی اندیشید که پدیدهی استعمار جنسیت که اتفاقا حاصل دوران مدرن و استعماری است را به چالش بکشند
اگر قرار بود تنها یک نفر این آرزوی افلاطون را برآورده سازد که «زمامدار باید فیلسوف باشد» او همانا توماش ماساریک، بنیانگذار و نخستین رئیسجمهور چکسلواکی، بود.
از عجایب روزگار این بود که جنبش حقوق مدنی که خواهان محو تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان بود در تقابل با فعالان فمنیست مدافع حق سقط جنین قرار گرفت، از ترس این که قانونیشدن سقط جنین منجر به نسلکشی سیاهپوستان خواهد شد