نابرابری نه تنها بیماریهای عالمگیر را تشدید میکند بلکه ممکن است عامل آنها نیز باشد
The Economist
در این باره که چگونه بیماری عالمگیر کنونی نابرابریهای اجتماعی را تشدید کرده مطالب زیادی نوشته شده است. اما اگر وقوع این بیماریِ عالمگیر معلول نابرابریهای جوامع ما باشد چه؟
بر اساس یکی از مکاتب فکری، از نظر تاریخی بیماریهای عالمگیر زمانی بیشتر احتمال وقوع دارند که نابرابریها و ناهماهنگیهای اجتماعی شدید باشند. بر اساس این تفکر وقتی فقرا فقیرتر میشوند حداقلهای بهداشتی زندگیشان آسیب میبیند و نسبت به ابتلا به عفونتها آسیبپذیرتر میشوند. در عین حال آنها در جستوجوی کار یا برای نقل مکان به شهرها مجبور به جابهجاییهای بیشتری میشوند. ثروتمندان نیز در همین زمان پول بیشتری برای خرید کالاهای تجملی دارند، از جمله آنهایی که از جاهای بسیار دور آورده میشوند. تجارت پیوندها را در جهان افزایش میدهد و میکروبها، انسانها و کالاهای تجملی در امتداد راههای تجاری که شهرها را به یکدیگر متصل میکند، به حرکت میافتند. به لحاظ نظری، اینها شرایط لازم برای به راه افتادن توفان است.
اما واقعیت موضوع چیست؟ پیتر تورچین، تاریخنگار، رابطهی آماری نزدیکی را میان پیوندهای مستحکم جهانی، بحرانهای اجتماعی و بیماریهای عالمگیر در سراسر تاریخ نشان میدهد. یک نمونه قرن دوم قبل از میلاد است که در طول آن امپراتوریهای روم و چین در اوج ثروت و قدرت بودند؛ فقرا در هر دو جا بسیار فقیر و راههای باستانی ابریشم در اوج رونق بود. از سال ۱۶۵ قبل از میلاد، طاعون آنتونین روم را به خود مبتلا کرد؛ در کمتر از یک دهه طاعون، چین را نیز ویران کرد و سقوط هر دو امپراتوری شروع شد.
طاعون یوستینیان در قرن ششم و مرگ سیاه در قرن چهاردهم در شرایط مشابهی اتفاق افتادند و تورچین دوباره همان نیروهایی را در کار میبیند که امروزه در کارند: جهانیشدن که با نابرابریهای فزاینده همراه است، به ظهور عوامل بیماریزای انسانی جدیدی میانجامد. او هفتهی قبل در بلاگ خود نوشت: «و حالا به نظر میرسد که عصر ناهماهنگی ما هم بیماری عالمگیر خود را دارد.»
بیماریهای عالمگیر همیشه آغازگر ناآرامیهای اجتماعی نیستند اما گاهی نیز چنین است زیرا همان نابرابریهایی را که عامل آنها بوده، در مرکز توجه قرار میدهند. دلیل این موضوع آن است که این بیماریها به فقرا بیشتر آسیب میزنند، یعنی کسانی که مشاغل کمدرآمد یا بیثبات دارند و خدمات بهداشتی خارج از وسع یا دسترس آنهاست. این موضوع هم در گذشته و هم امروزه صحیح است. در طول عالمگیری آنفولانزا در سال ۲۰۰۹ نرخ مرگ و میر در یک پنجمِ فقیر جمعیت انگلستان سه برابر بیش از یک پنجمِ ثروتمند بود. نشانهای وجود ندارد که کووید-۱۹ از این نظر با الگوی قبل متفاوت باشد. این الگو به دلیل تأثیری که بر شانس زنده ماندن افراد دارد، ابعاد نژادی نیز پیدا میکند.
اما بیماری عالمگیرِ کنونی جنبههای بسیار جدیدی دارد که هرگز قبلاً در تاریخ نوع بشر مشاهده نشده است، و آن تجربهی بیسابقهی منع آمدوشد در سراسر جهان است. تمهیدات منع آمدوشد با هدف کاهش سرعت انتشار بیماری، کاهش فشار بر نظامهای درمانی و نهایتاً نجات جان افراد طراحی شدهاند، و به نظر میرسد که به این هدف میرسند اما امکان دارد که موجب تشدید نابرابریها نیز بشوند.
تا زمانی که بیماری عالمگیر کنونی متوقف نشده نمیتوانیم تصویری کلی از تأثیر این ممنوعیتها داشته باشیم اما اکنون روایتهایی در گزارشهای ارائهشده وجود دارد و بعضی تحلیلهای سیستماتیکتر هم کمکم ارائه میشود. یافتههای مقدماتی یک نظرسنجی از ۱۲۰۰ نروژی که هفتهی پیش منتشر شد، نشان میدهد که احتمال از کار بیکار شدن افراد کمتحصیلات و کمدرآمد بیشتر است. آنها میتوانند از دولت تقاضا کنند که مشمول طرح مرخصی استحقاقی شوند، شبیه طرحی که در بریتانیا وجود دارد اما احتمال کاهش درآمد آنها بیشتر است و بیش از دیگران نگران آن هستند که بیکاریشان احتمالاً همیشگی شود.
جهانیشدن که با نابرابریهای فزاینده همراه است، به ظهور عوامل بیماریزای انسانی جدیدی میانجامد.
پژوهش نروژی مزبور میان فقر و ابتلا به ویروس کووید-۱۹ (که خود فرد گزارش کرده باشد) هیچ همبستگیای نشان نمیداد اما بر اساس آن افراد فقیرتر و کمتحصیلاتتر کمتر احتمال دارد که از راهنماییهای مربوط به فاصلهگذاری اجتماعی پیروی کنند. اسون-اریک ماملوند، جمعیتشناس در دانشگاه اسلو متروپولیتن که در انجام این نظرسنجی همکاری داشت، میگوید که تشخیص دلیل این موضوع آسان نیست اما او برای توجیه آن نظریههایی دارد.
ماملوند میگوید که مردم در گروههای اجتماعیاقتصادی پایینتر تحت فشار بیشتری هستند که برای کار از خانه خارج شوند. آنها احتمالاً سطح سواد بهداشتی پایینتری دارند، کمتر به بیانیههای رسمی اعتماد میکنند و حتی اگر اصلیت آنها نروژی نباشد، مشکل زبان دارند. او نگران است که سطح پایینتر همراهی آنها با تمهیدات بهداشت عمومی به بیماری و مرگ بیشتر در آینده بینجامد زیرا آنها بیشتر در معرض بیماری هستند.
به طور قطع نمیتوان گفت که آیا تمهیدات منع آمدوشد برای مواجهه با تهدیدی که کووید-۱۹ نسبت به زندگی انسان ایجاد کرده، موجه است یا نه اما کسانی که این تمهیدات را برقرار کردند، میدانستند که این کار هزینههای بیشتری در بر دارد. پارسال ماملوند عضو کمیتهای بود که به سازمان بهداشت جهانی توصیه کردند که در هنگام شیوع بیماریهای عالمگیر به مداخلات غیردارویی دست بزند. کار این کمیته ارزیابی هزینهها و منافع چنین تمهیداتی (از شستن دستها گرفته تا بستن مرزها) برای کاهش سرعت انتشار بیماری همهگیر بود. آنها فهرستی از توصیهها را تهیه کردند که حتی در بدترین شرایط شامل منع کامل آمدوشد نمیشد. او میگوید: «ما هرگز منع آمدوشد را توصیه نکردیم زیرا میدانستیم که چقدر برای همه کشورها از نظر اجتماعی و اقتصادی آسیبزا خواهد بود و من هرگز فکر نمیکردم که بقیهی دنیا در این موضوع از مثال چین پیروی کنند.».
نروژ جمعیت کمی دارد (۴/۵ میلیون نفر) و دولت رفاهیِ آن امکانات مالی خوبی در اختیار دارد. در آنجا تا کنون به منع آمدوشد اعتراضی نشده، اما تأثیر اجتماعی منع آمدوشد در جاهای دیگر ملموستر است. در هند گزارشهایی از مرگ کارگران بیکارشدهی مهاجر وجود دارد که به دنبال غذا در راه بازگشت به خانه خود بودهاند؛ بسیاری از کشورها، از جمله آمریکا، شاهد اعتصاب کارگران بودهاند و در جوامع روستایی مردم نسبت به شهرنشینان ثروتمندی که برای مدتی به خانههای دوم خود در روستا آمدهاند، ابراز خشم میکنند.
دولتها باید مراقب این تغییرات باشند و بر اساس آن تصمیم بگیرند که چه زمان و چگونه منع آمدوشد را متوقف کنند زیرا حتی اگر امروز بیان اینکه درمان از بیماری آسیبزاتر شده مشکل است، درمان ممکن است مصیبتی به کلی متفاوت به بار آورد و تاریخ به ما یاد داده که هیچ جامعهای از این موضوع مستثنی نیست.
این درمان عوارض بیماری است. مطمئناً در بلندمدت آنها (و ما) باید به رفع نابرابریهای هولناکی بپردازیم که در جوامعمان به وجود آمده، یعنی مشکلی که این بیماری عالمگیر با چاقوی جراحی سرش را باز کرده است.
برگردان: پویا موحد
لورا اسپینی نویسنده و روزنامهنگار علمی است. عنوان جدیدترین کتاب او این است: سوارکار رنگپریده: آنفلوانزای اسپانیایی سال ۱۹۱۸ و تغییر دنیا. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Laura Spinney, ‘Inequality doesn’t just make pandemics worse-it could cause them’, The Guardian, 12 April 2020.