آیا جنبش مدنی لزوماً خشونتپرهیز است؟
تظاهرات کارگران و معلمان در لاپاز، پایتخت بولیوی، سال ۲۰۱۳ (Flickr / Eneas De Troya)
آیا جنبشهای مدنی لزوماً باید از خشونت بپرهیزند؟ تأثیر خشونت در پیروزی و شکست حرکتهای اعتراضی چیست؟ پژوهشهای انجامشده دربارهی جنبشهای اجتماعی، اعتراضی و انقلابی تصویر بهنسبت روشنی در این زمینه ارائه میکنند. اول باید بین سه نوع حرکت اعتراضی تمایز قائل شد: اعتراضهای مسلحانه، اعتراضهای همراه با خشونت غیرمسلحانه و اعتراضهای کاملاً مسالمتآمیز.
در درجهی اول مهمترین وجه تمایز را باید بین اعتراضهای مسلحانه و غیرمسلحانه جست. پژوهشهای انجامشده نشان میدهند که اعتراضهای غیرمسلحانه بخت بالاتری برای پیروزی و خصوصاً گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی دارند. مهمترین اثر در این زمینه کتاب اریکا چِنووِت و ماریا استفان با عنوان چرا مبارزهی مدنی کارساز است: منطق راهبردی منازعهیخشونتپرهیز است. این کتاب با استفاده از یک مجموعه دادهی جدید دربارهی تمامی پویشهای خشونتآمیز و خشونتپرهیز در قرن بیستم و بررسی آماری آنها استدلال میکند که پویشهای غیرمسلحانه بخت بیشتری برای پیروزی نسبت به حرکتهای مسلحانه دارند.
حرکتهای اعتراضیِ غیرمسلحانه قادرند که تعداد بیشتری از مشارکتکنندگان را به خود جذب کنند و مشارکت بیشتر افراد در این حرکتها از مهمترین مؤلفههایی است که احتمال پیروزی را بیشتر میکند. حرکتهای اعتراضی غیرمسلحانه موانع کمتری برای مشارکت در خود دارند. چرا؟ نخست، چون مشارکتکنندگان نیازی به مهارتهایی خاص مانند آشنایی با اسلحه ندارند. دوم، مشارکتکنندگان مانعی اخلاقی بهدلیل اجتناب از خشونت مسلحانه در برابر خود نمیبینند. سوم، دسترسی به اطلاعات موردنیاز برای مشارکت برای بیشتر آحاد جامعه فراهم است؛ درحالیکه اطلاعات مربوط به حرکتهای مسلحانه معمولاً در اختیار عموم نیست. و چهارم، لازم نیست که مشارکتکنندگان بهطور کامل و تماموقت به شرکت در اعتراضها متعهد شوند، برخلاف مشارکت در حرکتهای مسلحانه که نیازمند تعهدی تماموقت و اغلب بدون بازگشت است.
همچنین معمولاً توجیه سرکوب حرکت مسلحانه برای دولتها آسانتر از توجیه سرکوب حرکت غیرمسلحانه است. وقتی اعتراضهای مسالمتآمیز جمعیت بیشتری را درگیر یک حرکت میکنند، و هرچه جمعیت بیشتر باشد، احتمال تنوع افراد و اقشار معترض هم بیشتر میشود. تنوع معترضان باعث میشود که احتمالاً آنها پیوندهای بیشتری با طرفهای ثالث و کسانی که یا بهصورت خاموش همراستا و یا بهصورت رسمی و علنی در ائتلاف با نظام حاکم هستند، برقرار کنند. با شکلگیری چنین پیوندها و روابطی، حرکتهای اعتراضی میتوانند از میزان حمایت از نظام حاکم کاسته و به میزان حمایت از مخالفان بیفزایند. قدرت جنبشهای غیرمسلحانه از طریق تهدید به خشونت نیست، بلکه از راه بالابردن هزینههای حکمرانی برای نظام حاکم و ارائهی یک بدیل و جایگزین است. درمقابل، خشونت مسلحانه موجب تقویت پشتیبانی از نظام حاکم شود.
یکی از مؤثرترین عوامل در شکلدهی به نتیجهی حرکتهای اعتراضی نحوهی موضعگیری نیروهای مسلح در این رابطه است. اعتراضهای غیرمسلحانه و مسالمتآمیز ظرفیت بالاتری برای اقناع نیروهای مسلح در حمایت از معترضان دارند، درحالیکه حرکتهای مسلحانه موجب تقویت موضع نیروهای مسلح در حمایت از نظام حاکم میشوند.
خشونت غیرمسلحانه
آنچه تا اینجا گفته شد، تنها متمرکز بر خشونت مسلحانه بود. اما حرکتهای اعتراضیای که با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه میشوند، در بسیاری از موارد دست به مقابلهبهمثل زده و با ابزارهایی مانند سنگ، چوب و کوکتلمولوتوف در مقابل نیروهای امنیتی میایستند. در پژوهشی که محمدعلی کدیور بههمراه همکارش نیل کچلی، استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد، در نشریهی سوسیوس (از ژورنالهای رسمی انجمن جامعهشناسی آمریکا) منتشر کردند، با استفاده از دادههای مختلف نشان دادند که اولاً، اعتراضهای خشن غیرمسلحانه (unarmed collective violence) در گذارهای دموکراتیک رایج هستند و ثانیاً، در کنار دیگر تاکتیکهای غیرمسلحانه میتوانند به موفقیت جنبشهای اعتراضی کمک کنند.
اعتراضهای خشونتآمیز غیرمسلحانه سه ویژگی مهم دارند که وجه تمایز آثار آنها از مبارزههای مسلحانه میشود. نخست، این اعتراضها اغلب از سوی غیرنظامیان اتفاق میافتد و نه از سوی اعضای سازمانهای شورشی مسلح. دوم، اپیزودهای خشونت غیرمسلحانه معمولاً در دفاع در برابر سرکوب غیرنظامیان در اعتراضات خیابانی اتفاق میافتند. سوم، خشونت غیرمسلحانه به تهدید انحصار دولت بر استفاده از زور در قلمرویش نمیانجامد.
خشونت غیرمسلحانه یکی از تاکتیکهایی است که غیرنظامیان هنگام ضرورت در کنار دیگر تاکتیکهای مسالمتآمیز از آن استفاده میکنند. استفاده از چنین تاکتیکهایی باید نهایتاً در خدمت گسترش تاکتیکهای مسالمتآمیز و گسترش شمار معترضان باشد.
اعتراضهای خشونتآمیز غیرمسلحانه از سه جهت میتوانند به نفع جنبشهای اعتراضی عمل کنند. اولاً، این اعتراضها خاصیت برهمزنندگی بالایی دارند و ازاینجهت هزینهی حکمرانی را برای نظام حاکم بالا میبرند. ثانیاً، تصاویر شجاعت و دلیری معترضان در مقابله با نیروهای امنیتی میتواند موجب تهییج و تشویق دیگران برای پیوستن و ادامهی اعتراضها شود. ثالثاً، خشونت غیرمسلحانه میتواند موجب تحلیلرفتن قوای قهریهی نظام حاکم شود و فرصت را برای اعتراضهای مسالمتآمیز فراهم کند.
یک نمونه انقلاب مصر است. خبرنگاران و ناظران این انقلاب بیشتر بر بسطنشینی معترضان در میدان تحریر تمرکز کرده بودند. اما چنانکه نیل کچلی در کتاب مصر در زمانهی انقلاب نشان میدهد، معترضان بین یکچهارم تا یکسومِ کلانتریهای پلیس در کل کشور خصوصاً در قاهره و اسکندریه را سوزاندند. بیشتر این حملات در محلههایی رخ داد که نیروهای امنیتی معترضانِ آن محله را کشته بودند. چنین حرکتهایی نهایتاً منجر به تضعیف قوای قهریهی دولت حسنی مبارک برای سرکوب معترضان شد. مثلاً یک گفتوگوی بیسیم در روز ۲۸ ژانویهی ۲۰۱۱ حاکی از آن بود که نیروهای پلیس که مورد حملهی معترضان و افراد محلی قرار گرفته بودند، دستور عقبنشینی و بازگشت به پایگاههای خود دریافت کردند. غیبت نیروهای امنیتی در خیابانها به معترضان اجازه داد که به اشغال میادین و خیابانها و ادامهی اعتراضها بهصورت مسالمتآمیز بپردازند. در روزهای بعدی بسیاری از نیروهای امنیتی مصری حتی سر کار حاضر نشدند. تضعیف روحیهی پلیس در مصر به حدی بود که یکی از سیاستمداران مصری آن را «لشکری شکستخورده، کمابیش شبیه ارتش مصر پس از شکست ۱۹۶۷ [از اسرائیل]» توصیف کرد. بهدلیل تضعیف قوای پلیس در روزهای بعدی، هم تعداد موارد سرکوب کشتهها و هم بهتَبَعش تعداد کشتهها کاهش یافت.
در روز دوم فوریه لباسشخصیهای طرفدار مبارک با چماق و قمه بر پشت شتر و اسب به معترضان در میدان تحریر حمله کردند. معترضان با پرتاب سنگ و کوکتلمولوتوف به مقابله با لباس شخصیهای حامی رژیم مبارک پرداختند. این نبردِ تنبهتن تا روز بعد طول کشید و نهایتاً معترضان توانستند لباسشخصیها را عقب برانند و تسلط خود را بر میدان تحریر حفظ کنند؛ تسلطی که اهمیت نمادین مهمی در جریان انقلاب مصر داشت.
بررسی کدیور و کچلی نشان میدهد که ۵۵ مورد از کل ۸۲ مورد گذارهای دموکراتیک که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ رخ داده شاهد نوعی از بسیج تودهای اعتراضی بودند. از میان موارد اعتراضی در ۸ مورد حرکت مسلحانه اتفاق افتاده، ۳۸ مورد خشونت غیرمسلحانه داشتند و ۵ مورد هر دو نوع خشونت مسلحانه و غیرمسلحانه را. سی مورد از جمع ۴۳ مورد گذارهایی که اعتراض غیرمسلحانه داشتند، همراه با بروز خشونت غیرمسلحانه بودند. بدینترتیب، ۳۷درصد کل گذارهای دموکراتیک و ۵۷درصد کل گذارهای اعتراضی دموکراتیک توأم با بروز خشونت غیرمسلحانه بوده است.
چنانکه پیش از این نیز اشاره شد، خشونت غیرمسلحانه یکی از تاکتیکهایی است که غیرنظامیان هنگام ضرورت در کنار دیگر تاکتیکهای مسالمتآمیز از آن استفاده میکنند. استفاده از چنین تاکتیکهایی باید نهایتاً در خدمت گسترش تاکتیکهای مسالمتآمیز و گسترش شمار معترضان باشد. هیچ تاکتیکی بهطور واحد نمیتواند موجب پیروزی یک جنبش شود، بلکه جنبشهای موفق جنبشهایی هستند که تنوع تاکتیکی دارند، دست به ابتکارهای تاکتیکی و ابداع تاکتیکهای نو در تطبیق با وضعیت سیاسی در حال تغییر میزنند.
نمونهای از این تنوع و ابتکار تاکتیکی و رویکرد عملگرایانه در ترکیب اعتراضهای مسالمتآمیز و خشونت غیرمسلحانه را میتوان در انقلاب ۱۳۵۷ ایران نیز مشاهده کرد. از یک سو معترضان با استفاده از سنگ و چوب و کوکتلمولوتوف به مقابله با نیروهای امنیتی میپرداختند. از سوی دیگر، در تفنگ ارتشیها گل میگذاشتند و با زبان نرم و حتی دادن تضمینهایی در پی جلبنظر و متقاعدکردن ارتش برای پیوستن به انقلاب بودند. از سوی دیگر هم معترضان با استفاده از مراسم تشییع کشتهشدگان به تهییج بیشتر مردم برای پیوستن به اعتراضها میپرداختند، در بیان تعداد کشتهشدههای انقلاب اغراق میکردند و حتی در مواردی با ریختن جوهر قرمز در جوی خیابانها وانمود میکردند که جوی خون در سرتاسر شهر جاری شده است.
محمدعلی کدیور استاد جامعهشناسی و مطالعات بینالملل در بوستونکالج است. نیل کچلی استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد است. این گزارش که پیشتر در وبسایت دانشکده منتشر شده است، مختصری است از منبع زیر:
Mohammad Ali Kadivar & Neil Ketchley (2018) “Sticks, Stones, and Molotov Cocktails: Unarmed Collective Violence and Democratization”, Socius, 4, pp. 1-16.