پادکست فارسی، رسانهی صداهای مستقل
tolerance
پادکست رسانهی تازهگلکرده در ایران است. البته هنوز خیلیها دقیقاً نمیدانند چیست و وقتی میپرسند، جواب میشنوند «یکجور رادیوی اینترنتی». اما پادکست رادیو نیست و شاید به همین دلیل گل کرده: چون صدا را از انحصار رادیو که در اختیار حکومت است درآورده. رادیو در ایران ــ یا همان «صدا» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ــ سالها بود که برای بسیاری رسانهای مرده به شمار میرفت. تأثیرگذاریاش کم شده و در مقایسه با دیگر رسانههای رنگارنگ از رقابت جا مانده بود. شاید گاهی گذری برنامهای در یک تاکسی میشنیدید و همچنان آن را خالی از محتوا مییافتید و میگذشتید. اما پادکست رسانهای است که قابلیت شخصی شدن دارد و در ایران قبل از سازمانها و نهادها، آدمهای مستقل بودند که به سراغش رفتند و محتوا تولید کردند.
بر اساس آمار آیتونز ــ که بستر اصلی توزیع پادکستهاست ــ بیش از ۹۰۰ هزار پادکست از سراسر جهان در این بستر ارائه میشود. پادکستهای ایرانی در مقایسه بسیار کمشمارند اما برای فضای رسانههای فارسی قابل توجهاند. چون پادکست متولی ندارد، آمار دقیقی دربارهی آن نداریم. اما برای مثال، نزدیک ۵۰۰ پادکست فارسی در توییتر حساب کاربری دارند. البته از این تعداد، بخش قابل توجهی در نیمههای راه از فعالیت باز میمانند.
پادکستها را میتوان از طریق اپلیکیشنهای مخصوص این کار روی گوشی هوشمند شنید، انتخابشان کرد و مشترکشان شد. یکی از تفاوتهای پادکست با رادیو این است که بسته به موضوع مورد علاقهی خود جستوجو میکنید و انتخاب میکنید که چه چیز را بشنوید و چه چیز را نشنوید. همینطور خودتان انتخاب میکنید که چه موقع بشنوید و کجا بشنوید و به یکباره بشنوید یا چندباره. اما تفاوت مهمتر این است که رسانهای است که در آن هر کس به اینترنت دسترسی دارد میتواند تولیدکننده باشد و به اندازهی دیگران در ساختن و شنیدن سهیم باشد. در یک کلام، پادکست رسانهای است برای شنیدن صداهای مستقل.
در ایران بعضی دلایل دیگر هم باعث شد که دوستداران پادکست افزایش یابند. مثلاً ترافیک سنگین در تهران و شهرهای بزرگ. مردم وقت زیادی در ترافیک تلف میکنند، و پادکست گوش کردن گزینهی خوبی است تا از این وقت استفادهی بهتری بکنند. دلیل دیگرش این است که پادکست را میتوان خانوادگی هم گوش داد. مثلاً توی اتوموبیل در حال سفر، به جای اینکه همه سرهایشان توی گوشیهای خود باشد، صدای پادکست پخش میشود و همه با هم به آن گوش میکنند. دیگر اینکه برخلاف تصویر و نوشته، میتوان در حال انجام کار دیگری به صدا گوش سپرد و لازم نیست که تمام هوش و حواستان را متوجهاش کنید. در حال کارِ خانه، در حال انتظار، در حال رفتن از جایی به جای دیگر، در حال انجام کارهایی که به تمرکز احتیاج ندارند. دستتان دارد کاری را انجام میدهد و چشمتان روی آن است اما گوشتان دارد گزارش، قصه، ماجرا یا روایتی را میشنود که میتواند برایتان سرگرمکننده، آگاهیبخش یا آموزنده باشد.
اما هنوز پادکست در ایران فراگیر نشده است. گو اینکه در شبکههای اجتماعی هم تولیدکنندگان پادکست و هم شنوندگانشان صدای رسایی دارند. بیشتر پادکستها در اینستاگرام و توییتر که اولی همهگیرتر و دومی جریانسازتر است صفحه اختصاصی دارند و مرتب دربارهی آن مینویسند و شنوندگان هم نظر میدهند. خیلیها هم هستند که نمیتوانند با پادکست ارتباط برقرار کنند و با صدای بلند میگویند که نمیتوانیم تمرکز کنیم، نمیتوانیم مدت طولانی به یک پادکست گوش کنیم، و جذابیتی در آن پیدا نمیکنیم. بعضی پلتفرمها آمار دانلود هر پادکست را منتشر میکنند و با رجوع به پرمخاطبترین پاکستها میبینی که همهگیر نشده است.
محبوبیت پادکست در ایران شبیه محبوبیت ده پانزده سال پیش وبلاگ است. در سالهای میانی دههی هشتاد خورشیدی، ابزارهای انتشار وبلاگ سادهتر شده بود و کسانی هم که تخصصی در زمینه کامپیوتر و برنامهنویسی نداشتند میتوانستند به سادگی نوشتههای خود را برای مخاطبان نامحدود و ناشناس منتشر کنند. «بلاگستان» فارسی پر شد از نوشتههایی دربارهی تجربههای شخصی و زیست روزمره و دیدگاههای خلاف عرفی که تا پیش از این در دسترس نبود. محتوای زیادی در وبلاگها تولید میشد که چون شخصی بود، جذابیت و تازگی داشت. تا پیش از آن نوشتن برای مخاطب زیاد در انحصار روزنامهها و کتابها بود و حتماً باید روزنامهنگار یا نویسنده حرفهای میبودید تا میتوانستید نوشتهی خود را در جایی منتشر کنید. اما وبلاگ فارسی دموکراسی را دستکم در حوزهی نوشتن برقرار کرد و همه امکان یافتند که در صورت دسترس به اینترنت «صاحب قلم» شوند.
تعداد پادکستهای سیاسی-اجتماعی اندک است و پادکستهای آموزشی و قصهمحور آمار بالایی دارند.
پادکست فارسی هم پر از صداهای شخصی و آموزشندیده است. پیش از این فقط گویندگان خوشصدا و آموزشدیده و از گزینش عبورکرده میتوانستند صدای خود را از طریق رادیو به گوش ما برسانند. اما حالا با تکثر صداها مواجهایم، صداهای آماتور با تیمهای عمدتاً تکنفره که از صفر تا صدِ کار، از تهیهی محتوا تا ضبط را خودشان انجام میدهند. ضبط معمولاً خانگی است، ویرایش صدا و انتشار با همان یک نفر است. و شاید همین تکنفره بودن سبب شده است که اکثر محتوای پادکست فارسی تا الان مونولوگ باشد. معمولاً یک نفر اطلاعاتی را در موضوعی خاص جمعآوری یا ترجمه کرده یا شاید با آدمهای صاحب تجربه یا متخصصانی هم حرف زده است و حالا آن را با صدای خودش در اختیارمان میگذارد. پادکستهای مصاحبهای و چندروایتی کم تعدادترند. پای رسانههای رسمی ایران هنوز کاملاً به ساخت پادکست باز نشده و این آدمها و نگاههای شخصی آنهاست که کار را پیش میبرد. شاید هویت پادکست هنوز کاملاً از رادیو جدا نشده و به همین علت است که سازندگان عمدتاً فکر میکنند باید محتوای آموزشی یا سرگرمکننده تولید کنند و از تجربهی شخصی و زیست روزمره در آنها چندان خبری نیست.
در این بین تعداد پادکستهای سیاسی-اجتماعی اندک است و پادکستهای آموزشی و قصهمحور آمار بالایی دارند. احتمالاً تعداد پادکستهایی که به بازدهی اقتصادی (از طریق جذب پشتیبان مالی و کمکهای مردمی) رسیده باشند به انگشتان دودست نمیرسد. سرمایهگذاریِ کلانی هم روی پادکست فارسی انجام نشده و در این باغ هرکس درخت خودش را آبیاری میکند.
از محبوبترین پادکستهای فارسی که بیش از یک سال از انتشارشان میگذرد میتوان اینها را نام برد: رادیو چهرازی (مونولوگی داستانمحور که تولیدش تقریباً متوقف شده)، چنلبی (روایت اتفاقات واقعی با منبع رسانههای معتبر انگلیسیزبان)، فردوسیخوانی (داستانهای شاهنامه)، رادیو دیو (تلفیق موسیقی و ادبیات)، استرینگکست (واقعیتهای علمی به زبان ساده)، رادیومرز (روایتهایی از فاصلههای اجتماعی)، بیپلاس (خلاصهی کتابهای غیرداستانی)، و ناوکست (شرح کتاب انسان خردمند نوشتهی یووال هراری).
در کنار تولید پادکست، مخاطبان هم دارند حرفهایتر میشوند. خیلیها کمکم پذیرفتهاند که لازم نیست گویندهی پادکست حتماً خوشصدا باشد تا حق داشته باشد محتوای صوتی تولید کند و حتماً نباید صداها در استودیو ضبط و ویرایش حرفهای شوند. این محتواست که حرف اول را میزند. اگر محتوای خوب تولید نکنید شنیده نخواهید شد.
روزنامهنگاران انگشتشماری در ایران به سراغ تولید پادکست رفتهاند، شاید به این دلیل که در فضای رخوتزدهی مطبوعات، امتحان کردن رسانهی تازهای که باید با آن سر و کله بزنید و کارکردن با نرمافزار صدا را یاد بگیرید و برای رسیدن به محتوایی بکر و شنیدنی تلاش کنید، خارج از روال است. درحالی که پادکست غنیمتی برای کسانی است که میتوانند محتوا را بدون سانسور به گوش دیگران برسانند.
حالا در دریایی از پادکست فارسی، پیدا کردن پادکستی که فکری تازه داشته باشد، و محتوایی شنیدنی تولید کند، سخت شده. بهویژه چون منبعی حرفهای و مستمر برای مرور و نقد پادکستها هم وجود ندارد و اخبار مربوط به آنها نیز در جایی منتشر نمیشود. برای پیدا کردن محتوای خوب باید مرتباً دست به آزمون و خطا زد تا به چیزی رسید که نگاهی نو دارد و شما را به سرزمینهای تازه میبرد.