عشق در متنهای مصور فارسی
چرا شاعران فارسی زبان میتوانستند تعابیر همجنسگرایانه و دگرجنسگرایانه را در آثار خود بگنجانند؟ از ترجمان بصری جنسیت در دیوانهای مصور چه میدانیم؟ آیا نگارگران دیوانهای مصور به متن اشعار وفادار بودهاند؟
ادبیات فارسی به کسانی که روز ولنتاین را جشن میگیرند گنجینهی پرباری را هدیه میدهد. شعر فارسی سرشار از مضامین مربوط به عشق افلاطونی، عشق رمانتیک یا ناکامی و دلشکستگی است. قدمت سنت مکتوب شعر فارسی به بیش از هزار سال میرسد و نسخهی خطی بسیاری از این آثار همچنان محفوظ مانده است. در سالهای اخیر، کتابخانهی بریتانیا نسخهی الکترونیکیِ شمار فزایندهای از این نسخههای خطی را به طور آنلاین در دسترس قرار داده است. در این مقاله با بررسی چند نمونه از این سرودههای عاشقانه و حماسی میکوشیم تا خوانندگان را با نگرشهای شگفتانگیز و متفاوت شاعران فارسیزبان به عشق جسمانی و روحانی آشنا کنیم.
تصویر غزلی از حافظ در گرامیداشت عشق و موسیقی. این نسخه از دیوان حافظ بدون تاریخ، و این نقاشی بدون امضا است.
در ابتدا به نقاشیای میپردازیم (Grenville XLI, f.66v) که تصویری است از غزلی (با قافیهی مشترک در دو مصرع اول و بقیهی ابیات) از حافظ شیرازی (مرگ حدود ۱۲۰۲م)، یکی از برجستهترین غزلسرایان. هر چند این قطعه با لحنی شاد آغاز میشود اما در ادامه به تحلیل جنبههای مختلف وضعیت این دو دلداده میپردازد و به افسردگی میگراید. مصرع ۱، ۲ و ۶ این سِیر را ترسیم میکند:
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از نالهی عشاق مبادا خالی که خوشآهنگ و فرحبخش صدایی دارد
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند درد عشقست و جگرسوز دوایی دارد
این تصویر با نقش نوازندههای نشسته در جلو و روبروی چند شخصیت نشسته بر سکوی سنگی زیر سایبان، در کُل با طیفِ داستانسرایی غزل همآهنگی دارد. مرد بالغ در سمت چپ احتمالاً حافظ است که با یکی از حامیان مالی جوان خود که در سمت راست نشسته و گویا مستغرق غمِ عشق است، حرف میزند.
این نسخهی خطی بدون تاریخ است اما حدس میزنند که در حدود سالهای ۱۶۰۵-۱۶۰۰م در دورهی حکومت تیموریان/مغولها در هندوستان نوشته و اندکی بعد مصور شده است. به دستور صاحبان بعدی این نسخه، چهرهی بعضی از شخصیتها پاک یا دوباره ترسیم شده (در این نسخه بخشی از آن حذف شده) و در نتیجه صورت آنها آسیب دیده است. نسخهی دیگری از دیوان حافظ (Or 14139, f. 47r)که چند سال پیش از این نسخه در همان دربار با تزیین حاشیهها مرمت شده، لحن ستایشگرانهی بیت اول را به طور صریحتر در قالب تذهیبی ارائه میدهد که نوازندهای اروپایی را در حال رقصیدن و نواختن یک آلت موسیقی کمانچهمانند، نشان میدهد.
غزلی در ستایش عشق و موسیقی از دیوان حافظ. تخمین زدهاند که تاریخ نگارش این نسخه حدود سال ۱۴۷۰م بوده، و نقشهای مندرج در حاشیه در مرمتهای بعدی به آن اضافه شدهاند.
اشعار حماسی و عاشقانه نقش مهمی در بیان ویژگیهای شخصی و احساسات خاص قهرمانان و دلدادگان این قطعات دارد، که این امر به مجازها و استعارههای اغلب انتزاعیِ غزلها وجهی انسانی و ملموس میبخشد. ماجراهای بهرام گور (بهرام پنجم، مرگ ۴۳۸م) پادشاه ساسانی و قهرمان مثالی، موضوع چندین مجموعه از اشعار حماسی، بهویژه هفت پیکر، بخشی از خمسه یا پنج گنج نظامی گنجوی (مرگ ۱۲۰۳م/۵۹۹هـ.ق.)، است. در یکی از زیباترین نسخههای خطی موجود در گنجینهی کتابخانهی بریتانیا، تصویر صحنهای آشکارا عاشقانه وجود دارد که فهم آن دشوار است (Or 2265, f. 221r).
صحنهای از داستان ترکتازی و ترکتاز، شاه و ملکهی پریان، به روایت شاهزاده خانم هند در هفت پیکرِ خمسهی نظامی، نسخهی شاه طهماسب صفوی، با امضای محمد زمان مورخ ۷۶-۱۶۷۵م/۱۰۸۶هـ.ق. برای اطلاعات بیشتر در مورد این تصویر، نگاه کنید به نقاشیهایی از محمد زمان، هنرمند دوران صفوی در قرن هفدهم.
روایت تمثیلی هفت پیکر، دیدار بهرام گور با هفت شاهدخت در هفت شب را توصیف میکند. در نگاه اول به نظر میرسد که یکی از تصاویر اوایل روایت، نخستین دیدار از هفت دیدار، یعنی دیدار با شاهدخت هندی در لباس سیاه نماد زحل، را ترسیم کرده است. اما نگاهی دقیقتر به متن نشان میدهد که این تصویرْ، نگارگریِ داستانی آموزنده از پذیرایی ترکتاز، ملکهی پریان از شاه ترکتازی به روایت شاهدخت هندی است.
بعد از شرح مفصل بیدار شدن ترکتازی در باغی سحرآمیز، این مثنوی (قافیهی مشترک دو مصرع هر بیت) بهتدریج احساسات غالب در زمان ورود مسحورکنندهی ملکه و رخنمایی از چهرهی اروپایی (دقیقاً رومی) او را بازگو میکند. به دنبال تعارفهایی آمیخته با مهربانی، فضای عاشقانه ضیافتِ شراب و اردک (در تصویر با انار جایگزین شده) شور تازهای میگیرد. اینجاست که شاعر با ظرافت و استفاده از استعارههای موسیقایی آشنا غلیان احساسات و فضای عشرت و کامیابی را ترسیم میکند.
مطرب آمد روانه شد ساقی شد طرب را بهانه در باقی
هر نسُفته دُری دری میسفت هر ترانه ترانهای میگفت
رقص میدان گشاد و دایره بست بر در آمد به پای و پویه به دست
زید، لیلی و مجنونِ (قیس) ازهوشرفته در بیابان را به هوش میآورد. لیلی و مجنون، از نسخهای از خمسهی نظامی که برای اکبر شاه اول تیموری نوشته شده است. منسوب به فرخ چیله.
در یک مثنوی خطی مصور دیگر از همین مجموعه (Or 12208, f. 122v) نظامی با دقت خاصی از روابط محکوم به فنای دلدادگان پیش از اسلام، لیلی و مجنون (با نام اصلی قیس)، سخن میگوید. قیس بیتاب از عشق دوران کودکیاش، لیلی، سر به صحرا میگذارد و ژندهپوش میشود. بنابراین، او را مجنون میخوانند که در عربی به معنای «کسی که جن در او حلول کرده» یا «دیوانه» است. سپس زید، دوست مشترک آنها، بیدرنگ مجنون را کنار خیمهی لیلی به او میرساند. ابیات زیر صحنهی دیدار غمانگیز آنها را توصیف میکند:
مجنون چو جمال دلستان دید در پرده تار خویش جان دید
آن زنده و لیک جان سپرده وین جان نسپرده لیک مرده
افتاده دو یار هوش رفته آواز جهان ز گوش رفته
گرد آمده از دَدانِ خونریز کرده به هلاک چنگ را تیز
بودند فتاده آن دو دلخواه تا نیمهی روز بر گذرگاه
در نقاشی نفیس و ظریف فرخ چیله (امضا در حاشیهی پایین) میبینیم که همانگونه که در شعر آمده، زید لیلی و مجنون را به کمک شیشهی عطری به هوش میآورد. اما فرخ چیله طوری از انواع گیاهان، حیوانات و ویژگیهای خطاطی برای پر کردن فضا استفاده کرده که از متن شعر فراتر میرود و اثری میآفریند که از نظر بصری جذاب است.
برگردیم به غزل. یکی از دغدغههای همیشگی منتقدانْ حدود تفسیر معنا از طرف شاعران و مخاطبان آنها، از جمله تصویرپردازان بعدی اشعار آنها، است. چون زبان فارسی در اصل از نظر جنسیت خنثی است، یعنی بدون نشانههای جنسیتی نمیتوان خودبهخود مرد و زن بودن را در متنی تشخیص داد، شاعران گذشته میتوانستند اشارات دگرجنسگرایانه و همجنسگرایانه را در اشعار خود بگنجانند. در نتیجه، نگارگران از این ابهام ساختاری بهره برده و بر حسب ذائقهی حامیان مالی خود، معشوق را مرد یا زن ترسیم کردهاند.
مردی مسن دست پسر جوانی را گرفته که در حال تَرک مجلس است. مبتنی بر غزلی از کلیات سعدی، مورخ ۱۶۲۴م.
در تصویری در نسخهای نفیس از کلیات سعدی شیرازی (مرگ ۱۲۹۱م/۶۹۰ هـ.ق.) که در سال ۱۶۲۴م در شیرازِ دوران صفوی تهیه شده، (IO Islamic 843, f.322r) بازی بین کلمات و تصاویر را میبینیم. در این صحنه، مردانی دور حوضچهای نشستهاند و چند نفر از آنها کتاب در دست دارند، امری که حاکی از محفلی شاعرانه و دوستانه است. مردی ریشو که در عقب نشسته دست پسر جوانی را گرفته که در حال ترک مجلس است. اما در ابیاتی که با خط خوش زیر تصویر نوشته شده تنها به خواجهای جسور اشاره شده، که در این تصویر به صورت مردی بالغ ترسیم شده، و در آن از محفل مردانه، شعرخوانی و بهویژه نگهداشتن یک نوجوان خبری نیست. طیف گستردهی تفاسیر بصری جنسیت در نسخههای خطی مصور اشعار نشان میدهد که حامیان مالی و خوانندگان در کل با آسانگیری و بیقیدی به چنین نکات ظریفی میپرداختند.
ثاقب بابوری هنربان پروژهی دیجیتالسازی نسخههای خطی فارسی است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او است:
Sâqib Bâburî, ‘Romancing the Tome: Love in Illustrated Persian Manuscripts,’ British Library, 14 February 2017