«چهرهی مطبوعات معاصر»؛ یک مرجع بیهمتا
سیروس علینژاد
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
همهچیز جدید، عجیب و حیرتآور به نظر میرسد. در عین حال، انگار دوباره داریم خوابی تکراری میبینیم. از جهتی، همین طور است. قبلاً چنین چیزی را در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای پرفروش دیدهایم. کموبیش با این وضعیت آشنا هستیم، و همین امر به نوعی آن را عجیبوغریبتر میکند.
آگاهی از حقیقت، ممکن است هیچ ربطی به شخصیت یا تلاش ما نداشته باشد. بسیاری از مردم در فقر شدید به دنیا میآیند و از فرصت اندکی برای تعلیم و تربیت مناسب برخوردارند. بعضی دیگر، در نوعی از جوامع مذهبی یا شرایط اجتماعی بزرگ میشوند که آنان را از کاوش و پژوهش در بعضی زمینهها باز میدارد.
ادبیات در سراسر تاریخ خود و در هر جغرافیا، آثار ارزنده و دردناکی دارد از نویسندگان و شاعران و تاریخنگارانی که وحشت طاعون و بیماریهای فراگیر را زیستهاند، با دو چشم خود شاهد بودهاند، عزیزی را از دست دادهاند و درست مثل امروز ما در چهاردیواری خود محبوس شدهاند.
پروندههای اشتازی به دو دسته تقسیم میشدند: پروندهی عاملان و پروندهی قربانیان. شاید چندان شگفتانگیز نباشد که نام بسیاری از افراد در هردو این پروندهها دیده میشد، چرا که اشتازی با شعار رسمی «دانستن همهچیز» مثل هر دستگاه اطلاعاتی-امنیتی دیگری مأموران غیررسمی خود را نیز زیر نظر داشت و فضایی از ظن و بیاعتمادی همگانی را در سرتاسر جامعه تسری داده بود.
آثار و نقاشیهای زهرا دوغان زمانی معروفیت جهانی یافت که بنکسی، هنرمند مشهور بریتانیایی، در سال ۲۰۱۵، در حمایت از او نقاشی دیواری بزرگی به طول بیش از ۲۰ متر را در یکی از خیابان های شهر نیویورک به نشانهی اعتراض به زندانی شدن او کشید و از دولت ترکیه خواست که زهرا دوغان را آزاد کند.
دیدار فیلسوف آمریکایی از تهران در سال ۲۰۰۴ چه نکتههایی دربارهی جامعهی ایرانی، و همینطور جامعهی آمریکایی، به ما میآموزد؟
در این دوران بحرانی با دو انتخاب فوقالعاده مهم مواجهایم. اولی بین نظارت تمامیتخواهانه و توانمندسازی شهروندان است. دومی بین انزوای ملیگرایانه و همبستگی جهانی است.
شاهرخ مسکوب خود را جستارنویس میدانست. این عنوانی بود که برای معرفی خود به کار میبرد. جستارنویس و نه نویسنده به شکل عام. یعنی نام خود را به یک فرم ویژهی ادبی پیوند میداد و تنها آن را در کار خود برجسته میکرد. جستارهای درخشانی چون «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، «سوگ سیاوش»، «در کوی دوست» و «ارمغان مور» که این آخری پس از درگذشتش منتشر شد.
۲۲ سپتامبر، مردی نوزده ساله، طراح لباسی پرشور که فعلاً در فروشگاه لوازم آرایشی کار میکند، داشت در مرکز باکو قدم میزد. مردی دیگر ــ جوان، با چهرهای مطبوع و خوشپوش ــ به سویش رفت و خواست با او سر صحبت را باز کند...
هنگامی که در آوریل ۱۳۴۸ طاعون به دروازههای کاتالونیا رسید، پزشک حاذق، جائوما داگرامون، در پاسخ به «تردیدها و ترسها»ی فزایندهی اطرافیانش دست به قلم برد. او در رسالهای که به زبان کاتالان برای مقامات شهر زادگاهش لِییدا نوشت، مجموعهای از اقدامات احتیاطی عاقلانه را فهرست کرد که هر کس میتوانست انجام دهد. احتمالاً به خاطر گناهان، هوا فاسد شده است پس باید اولویت نخست، اعتراف باشد.
وقتی ارتش آلمان نازی در مارس ۱۹۴۴ مجارستان را اشغال کرد این کشور میزبان بزرگترین جامعهی یهودی اروپا بود اما تا ژوئیهی همان سال بیش از نیمی از ۸۲۵ هزار یهودیِ مقیم این کشور روانهی اردوگاههای مرگی نظیر آشوویتس و بوخنوالد شده بودند. تا پیش از آزادسازی کامل بوداپست به دست سربازان اتحاد جماهیر شوروی در فوریهی ۱۹۴۵ دهها هزار تن از یهودیان ساکن دو گتوی کوچک و بزرگ بوداپست هم به قتل رسیدند.
سرگذشتِ زبانِ فارسی کارِ پژوهشی ارزشمندی ست و کتابی ست سودمند برای کسانی، همچون من، که در بارهی سرگذشتِ این زبان در قلمروِ تاریخیِ پهناورِ آن کنجکاو اند، بهویژه در دو کشورِ دیگر که زبانِ فارسی در آنها رسمیتِ دولتی دارد، یعنی افغانستان و تاجیکستان.
تجربهی جمعی این روزهای ما از قرنطینه با آنچه هزاران هزار انسان در سلولهای انفرادیِ زندانهای جهان زیستهاند بسیار متفاوت است. برای مهوش ثابت، شاعر، مدرس روانشناسی، و بهائیای، که شخصاً محکومیت انفرادی در زندانهای ایران را تجربه کرده، بودن در این قرنطینهی اجتماعی بیرون از دیوارهای زندان، به همراه دیگر هموطناناش، معنای ویژهای دارد.
توانایی به یاد سپردن، خاکی است که خاطرهها در آن میرویند و خاطرهها، میوهی این خاکاند. حافظه و توانایی به خاطر سپردن، تفاوت بنیادین انسان است با حیوانات و گیاهان؛ اولین لازمهی رشد و بلوغ ماست. بارها احساس کردم که این توانایی ما حتی از توانایی خوردن، لباس پوشیدن و نفس کشیدن مهمتر است.
پیکاسو که از برترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم بود، و کارهای هنری بسیار زیادی از خود به جا گذاشته، علاقهی بسیاری به انواع کاغذ و کار با کاغذ داشت. از دستمال سفره و رومیزیِ کافههایی که رفت و آمد میکرد، و کاغذ مجلات و روزنامهها، تا اوراق قدیمی و آنتیک، همه مواد خام برای خلق کارهای هنری او بودند.
براساس آمار سازمان بهداشت جهانی از هر سه زن، یک نفر در معرض خشونت جسمی یا جنسی است. اطلاعات این سازمان نشان میدهد که شایعترین نقض حقوق بشر در جهان مربوط به زنان است. تجارب قبلی بیماریهای همهگیر نشان میدهد که در هنگام شیوع اپیدمیها خشونت علیه زنان افزایش یافته، در حالی که اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه در مقابل خشونت خانگی کاهش مییابد.
پروپاگاندای جمهوریاسلامی هنگامی که سودای گسترش قلمرو شیعی میپزد بر تنورِ احساسات ایرانگرایانه هم میدمد. پس باید آگاه بود و تن نداد به ناسیونالیسم کور و جنگافروزی که دودش تنها به چشم ما و همسایگان ما نمیرود بلکه آتشی است که همه ما را در آن خواهد سوزاند. کوشش در راه برقراری صلح جهانی، کماکان و بهویژه در چشمانداز شومی که آسیبهای اقتصادی بحران کرونا در برابر ما میگشاید، باید همچنان آرمانی جهانروا باشد.
بیش از ۵۰۰ سال قبل از انقلاب صنعتی، سرمایهداری مالی، که حاصل آن اسناد کاغذی بود، انواع جدید تجارت را در مسافات بعید امکانپذیر و ثروت جدیدی را تولید کرد. اما این ثروت هر چه بیشتر از تولید و مبادلهی اجناس مادی جدا شد، الگوهای اقتصادی سنتی را از میان برد و نظم اجتماعی تثبیتشده را به خطر انداخت. هر چه سرمایهداری بیشتر حالت غیرعینی و ناملموس به خود گرفت، شایعه دربارهی یهودیان بیشتر پخش شد.