«چهرهی مطبوعات معاصر»؛ یک مرجع بیهمتا
سیروس علینژاد
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند.
علم چیزی شبیه میکل آنژ است. میکل آنژ جوان، با تراشیدن تندیس اغواگر پیتا (Pieta) در واتیکان، مهارت خود را در مجسمهسازی اثبات کرد اما میکل آنژ بالغ، بعد از کسب مهارت و اثبات آن، خود را از قید مقررات رها کرد و به خلق کارهای شبهانتزاعی خارقالعادهای پرداخت.
با گذشت یک قرن از آغاز جنبش کارگری در ایران و شکل گرفتن اتحادیهها و سندیکاهای کارگری، هفتهای نیست که در گوشهای از کشور صدای اعتراض کارگران بلند نشود. این کارگران معترض را چقدر میشناسیم؟ آنها چه میخواهند؟ چقدر توانستهاند در خلال این اعتراضها به خواستههایشان برسند؟ مطالباتشان چه نسبتی با مطالبات عام جامعه و دیگر جنبشهای اجتماعی دارد؟
اگر به مبارزات فمینیستی اعتقاد داریم، نمیتوانیم به یهودیستیزی بیاعتنا باشیم. اما آیا محکوم کردن یهودیستیزی میتواند بهانهای برای توجیه خشونت علیه زنان باشد؟
در دههی ۱۶۵۰ میلادی، بِلز پاسکال، فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی، یکی از نامتعارفترین گزینگویههای کل تاریخ را بر زبان آورد: «تنها علت بدبختی آدمی این است که نمیتواند بیسروصدا در اتاقش بماند.»
در سال ۲۰۱۸ مجلهی «ساینس» این پرسش را با دهها دانشمند جوان مطرح کرد که به نظرشان نسل آینده در چه جور مدارسی باید تحصیل کند. بسیاری از آنها پاسخ دادند که ما باید زمانِ کمتری را به از بر کردن اطلاعات اختصاص دهیم و برای فعالیتهای خلاقانه فضای بیشتری در نظر بگیریم.
اغراق نیست اگر بگوییم چیزی که میتوان آن را «مسئلهی دولت» نامید، مهمترین پرسش سیاست در ایران معاصر است. با این نهاد چه باید کرد؟ پیش از انقلاب راه حل سادهای برای حل «مسئلهی دولت» وجود داشت: باید دولت را تسخیر کنیم و به وسیلهی آن جامعهای جدید بنا نهیم. انقلاب و پیامدهای آن به جامعهی ایران نشان داد «مسئلهی دولت» بغرنجتر از چیزی است که پیشتر تصور میشد. انقلاب درک ما را از سیاست تلختر و در عین حال پیچیدهتر کرد.
در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی میتوانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعهی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل میکند؟ این بیماری عالمگیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.
این اراده است که جهان را میسازد، و اگر ما به معنایی محدود توان دخل و تصرف تعیینکننده در جهان (به معنای محدودِ لفظ جهان) را داشته باشیم همه از آن روست که از منظر نیچه اراده نخست ما را ساخته است، و قوام هستی ما از اراده است، که میتوانیم اراده کنیم و با انتخاب هدفِ معین جهان را بسازیم.
دنیای مدرن مبتنی بر این باور است که انسانها میتوانند مرگ را بفریبند و بر آن غلبه کنند. این نگرش انقلابیِ جدیدی است. در بخش عمدهای از تاریخ، آدمیان با رامخویی تسلیم مرگ میشدند. تا اواخر دوران مدرن، اکثر ادیان و ایدئولوژیها مرگ را نه تنها سرنوشت محتومِ ما بلکه منبع اصلیِ معنای زندگی میشمردند.
چرا ذکر نام پناهندگان سورى در تلویزیون براى آنها آنقدر سخت است؟ چند نفر از ما واقعاً باور داریم که آب و نان و پتو براى حفظ شرافت انسانى کافى است؟ شرافت همهى انسانها نه فقط آنها بلکه شرافت اروپایىها.
در دوران افسردگی، به نیمهی تاریک جهان پی بردم، قلمرویی که پیشتر چیزی دربارهی آن نمیدانستم. دیگر نمیتواستم رنج و هذیان را نادیده بگیرم و به این ترتیب دریچهای به سوی واقعیت گشوده شده بود که ناخوشایند بود.
در ژانویهی 1941 آلبر کامو نگارش داستانی دربارهی ویروسی را آغاز کرد که به شکلی مهارناپذیر از حیوانات به انسانها انتقال مییابد و در نهایت نیمی از جمعیت «شهری معمولی» به نام اوران، واقع در سواحل الجزایر، را از بین میبرد. به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، «طاعون»، که در سال 1947 منتشر شد، بهترین رمان اروپایی پس از جنگ جهانی دوم است.
ممکن است دیگر به درستی ندانیم که منظور از روح چیست اما به چشم دل درمییابیم که منظور از روحِ خود را باختن چیست ــ گونهای رهگمکردگی و فروپاشی معنوی در آنجا که هر آنچه درست است و نیکو از خاطر ما میگریزد، و ما میمانیم و یک زندگی برباد رفته به طمع سودایی خام، در نمایشی بیحقیقت.
اکنون چه کسی میتواند از اصطلاح «انتشار ویروسگونه» استفاده کند و به خود نلرزد؟ چه کسی میتواند به چیزی ــ دستگیرهی در، کارتن مقوایی، کیسهی سبزیجات ــ نگاه کند و در ذهنش آن را محل ازدحام لکههای نادیدنی، غیرمرده و غیرزندهای تصور نکند که با بازوهای مکندهی خود منتظرند تا محکم به ریههای ما بچسباند؟
کل کارنامهی اکو به عنوان یک فیلسوف، رماننویس، و روشنفکر عرصهی عمومی را کوشش او برای پرداختن به شماری از پرسشهای دشوار شکل میداد: دامنهی دانش ما تا کجا میتواند برسد؟ چرا به داستانسرایی میپردازیم؟ نقش رازداری و پنهانگی در امور انسانی چیست؟ و چرا همیشه نیاز داریم که به چیزی باور بیاوریم.
پس از شاردن، سیاح و مستشرق فرانسوی که در عصر صفوی به ایران آمد، کنت دو گوبینو دیگر مستشرق فرانسوی در زمان ناصرالدین شاه دو بار به ایران آمد. نخستین بار در سالهای ۵۸-۱۸۵۵ به عنوان دبیر اول هیئت اعزامی از فرانسه و بار دوم در سالهای ۶۳-۱۸۶۱ در مقام سفیر کبیر فرانسه در ایران.
کتاب «زندگی در زندان» خاطراتِ بهمن احمدی امویی، از پنج سال حبس در زندانهای اوین و رجاییشهر، اخیراً به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب در واقع مجموعه نامههاییست که امویی به همسرش، ژیلا بنییعقوب، نوشته بود. به بهانهی انتشار این ترجمه، محمد حیدری با بهمن احمدی امویی دربارهی تجربههایش در زندان گفتگو کرده است.
یکی از صبحهای ماه آوریل گذشته افسران مهاجرت به محل زندگی مینکل مالیزایف در شهر لودنشاید آلمان رفتند تا خبری را برسانند که جز دردسر چیزی برایش نداشت. پس از چهار سال زندگی در آلمان میخواستند او و خانوادهاش را به جایی برگردانند که از آن آمده بودند: چچن در روسیه.