ویروس کرونا غرور و خودخواهیِ مردان را برملا میکند
تسای اینگ-ون، رئیس جمهور تایوان، در یک پایگاه نظامی در بحبوحهی بیماریِ عالمگیرِ ویروس کرونا در بهار امسال. عکس: ریچی بی.تونگو/ ایپیاِی از طریق شاترستاک
آیا رهبران زن با بیماریهای عالمگیر بهتر مبارزه میکنند؟
من آمار مرگومیرِ ناشی از ویروس کرونا در 21 کشور دنیا را گردآوری کردم. از میان این کشورها، رهبریِ 13 کشور را مردان و رهبریِ 8 کشور را زنان بر عهده دارند. در کشورهایی که رهبران مرد دارند به طور میانگین 214 نفر از هر یک میلیون نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان باختهاند. در کشورهایی که رهبران زن دارند این رقم یک پنجم، یعنی 36 نفر از هر یک میلیون نفر، است.
تا کنون ]13 ژوئن[ 114 هزار نفر بر اثر ابتلا به این ویروس در آمریکا جانِ خود را از دست دادهاند. اما اگر میزان مرگومیر در این کشور به اندازهی میانگین کشورهایی بود که رهبران زن دارند، جان 102 هزار آمریکایی نجات مییافت.
اَن دابلیو. رایموین (Anne W. Rimoin)، استاد همهگیریشناسی در دانشگاه یوسیالاِی، میگوید: «به نظر میرسد که کشورهایی که رهبران زن دارند در مبارزه با ویروس کرونا فوقالعاده موفقاند. نیوزیلند، دانمارک، فنلاند، آلمان، ایسلند و نروژ عملکرد بسیار خوبی داشتهاند که شاید ناشی از شیوههای رهبری و مدیریت رهبران زن باشد.»
البته باید پذیرفت که در سالهای گذشته به اندازهی کافی رهبران زنِ بد هم داشتهایم. در واقع، بر اساس تحقیقی که زمانی برای نگارش یک کتاب انجام دادم، کارنامهی رهبران زن دنیا حتی در زمینهی بهبود آموزش دختران یا کاهش مرگومیرِ مادران هم چندان بهتر از رهبران مرد نبوده است.
پژوهشهای معتبر نشان داده است که افزایش مشارکت زنان در هر دو سطح مدیریتی و اجرایی اهمیت دارد اما تا قبل از شیوع کووید-19 شواهدی در دست نبود که نشان دهد زنان رئیس جمهور یا نخست وزیرانِ بهتری هستند.
این حرف به این معنی نیست که رهبرانی که ویروس را بهتر از بقیه مهار کردهاند همگی زن بودهاند. اما «همه»ی رهبرانی که خرابکاری کردند مرد، آن هم عمدتاً از نوعی خاص، بودند: اقتدارگرا، خودبین و رجزخوان. برای مثال، میتوان به بوریس جانسون در بریتانیا، ژائیر بولسونارو در برزیل، دونالد ترامپ در آمریکا و آیتالله علی خامنهای در ایران اشاره کرد.
تقریباً در همهی کشورهایی که میزان مرگومیرشان بیش از 150 نفر در هر یک میلیون نفر بوده، رهبری بر عهدهی مردان است.
سوزان رایس، مشاور امنیت ملی باراک اوباما، میگوید: «به نظرم تصادفی نیست که رهبران بعضی از موفقترین کشورها ــ نیوزیلند، آلمان و تایوان ــ زن هستند. و در کشورهایی که بدترین کارنامه را ارائه دادهاند ــ آمریکا، برزیل، روسیه و بریتانیا ــ رهبری بر عهدهی مردان خودستایی است که هارت و پورت میکنند.»
به نظرم این تفاوت عمدتاً ناشی از این خودبینی و خودستایی است.
دکتر اِزِکیِل امانوئل (Ezekiel Emanuel)، از دانشگاه پنسیلوانیا، میگوید: «ما اغلب به شوخی میگوییم که رانندگان مرد هرگز از کسی دربارهی جهت و نشانیِ مقصد سؤال نمیکنند. به نظرم، همین امر تا حدی مایهی تمایز رهبریِ زنان است زیرا آنها به تخصص اهمیت میدهند و با متخصصان مشورت میکنند اما مردان مثل برق جلو میروند، طوری که انگار از همه چیز سررشته دارند.»
«همه»ی رهبرانی که خرابکاری کردند مرد، آن هم عمدتاً از نوعی خاص، بودند: اقتدارگرا، خودبین و رجزخوان
حق با اوست. موفقترین رهبران در مبارزه با ویروس کرونا آنهایی بودند که متواضعانه با متخصصان سلامت عمومی مشورت کردند و بیدرنگ به نصیحت آنان گوش دادند؛ بسیاری از این رهبران زن بودند. بر عکس، مردان اقتدارگرایی که خرابکاری کردند به متخصصان بدگمان و بیش از حد مغرور بودند.
در ماه مارس، ترامپ در هنگام بازدید از مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها گفت: «واقعاً میدانم که چه خبر است.» او در میان گروهی از متخصصان پزشکی افزود: «شاید تواناییِ ذاتی دارم»، و با صدای بلند گفت شاید بهتر بود که دانشمند میشد.
(نباید از یاد برد که در ژانویه گفته بود که کووید-19 «کاملاً تحت کنترل» است. علاوه بر این، معلوم است که متخصصان پزشکی نسبت به حرفهای او دربارهی «مادهی سفیدکننده» چه نظری دارند.)
هر چند در کل، زنان در عرصهی رهبریِ بینالمللی مردان را تحتالشعاع قرار دادهاند اما این امر در داخل آمریکا صادق نیست. بعضی از فرمانداران زن عملکرد بهتر، و برخی عملکرد بدتری از مردان داشتهاند. بنابراین، در آمریکا تفاوت آشکاری میان رهبران زن و مرد به چشم نمیخورد.
این احتمال وجود دارد که تفاوت عملکرد ربطی به رهبران زن نداشته باشد و در واقع مدیون ویژگیهای کشوری باشد که یک زن را به رهبری برگزیده است.
شرکتهایی که مدیران زن بیشتری دارند به طور میانگین عملکرد بهتری دارند اما به نظر تحلیلگران، علت این امر صرفاً استعداد و مهارت مدیران زن نیست. شرکتهایی که از نظر فرهنگی به روی مدیران زن گشودهاند از دیگر نوآوریها نیز بیشتر استقبال میکنند، و شاید همین روحیهی مبتکرانه عامل افزایش سودآوری باشد. به همین ترتیب، کشورهایی که از انتخاب نخست وزیران زن استقبال میکنند احتمالاً با میل و رغبت بیشتری به حرف همهگیریشناسان گوش میدهند.
با این همه، به نظرم در خودِ رهبری مردان و زنان هم تفاوتهایی وجود دارد.
مارگو والستروم (Margot Wallstrom)، وزیر امور خارجهی اسبق سوئد، با اشاره به رهبران بی سر و صدا، وسیعالنظر و معقولِ نروژ، آلمان و نیوزیلند، میگوید: «شیوهی رهبریِ زنان اغلب با مردان بسیار فرق دارد.»
والستروم همچنین اشاره میکند که سلامت عمومی یکی از دغدغههای «رایج» بسیاری از رهبران زن است. گِرَنت میلر (Grant Miller)، متخصص اقتصاد سلامتی در دانشگاه استنفورد، دریافت که وقتی ایالتهای آمریکا، یکی پس از دیگری، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به زنان حق رأی دادند، به تدریج بر سرمایهگذاری در بهداشت و سلامت عمومی افزودند ــ امری که هر سال جانِ حدود 20 هزار کودک را نجات داد. بنابراین، اعطای حق رأی به زنان به شدت به نفع پسربچهها بود.
ممکن است پررویی برای سیاستمداران مرد مفید باشد اما پژوهشگران میدانند که رأیدهندگان زن و مرد از تبلیغ نامزدهای زن برای خود دلزده میشوند. در نتیجه، زنان سیاستمدار مجبورند که در برقراری ارتباطِ بیسر و صدا مهارت یابند ــ درست همان چیزی که در هنگام شیوع بیماریِ عالمگیر به آن احتیاج داریم.
رایموین، همهگیریشناس دانشگاه یوسیالاِی، میگوید: «شاید مهارتهایی که زنان را به رهبری رسانده همان مهارتهایی باشد که اکنون برای متحد کردن کشور لازم است.»
برگردان: عرفان ثابتی
نیکولاس کریستوف ستوننویس روزنامهی «نیویورک تایمز» و برندهی دو جایزهی پولیتزر است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Nicholas Kristof, ‘What the Pandemic Reveals About the Male Ego’, The New York Times, 13 June 2020.